به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۰ - ۰۹:۵۴
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۱۱ ساعت ۱۱:۲۸
کد مطلب : ۱۳۵۹۸۳

سرخوردگی‌های سیاسی و اجتماعی

امیر راعی فرد- روزنامه بهار
پیکر ابراهیم یزدی به عنوان یک سیاست مدار کهنه کار و متعلق به نسل یکم انقلاب، به خاک سپرده شد.
درگذشت ابراهیم یزدی که تا سال ۱۳۶۰ به عنوان یکی از پایه‌های اصلی حاکمیت ایران پس از انقلاب شناخته می‌شود، اینک بار دیگر دولت و حاکمیت را در برابر چالشی بزرگ قرار داده است. شاید یکی از بحث برانگیزترین مناقشات درون حاکمیتی در ایران نحوه برخورد با سحابی‌ها، یزدی‌ها و بسیاری دیگر از منتقدان روش‌های مدیریتی و سیاسی کشور می‌باشد، که حبس و فشار را بر خروج از مرزهای قانونی‌ ترجیح داده بودند. پرداختن به نحوه ورود دولت‌ها در برابر اتفافاتی شبیه واقعه درگذشت ابراهیم یزدی، می‌تواند تاکیدی باشد بر خواستگاه سیاسی و فرهنگی هر دولت و نحوه برخورد دولتمردان وقت با وقایعی اینچنینی.

باید توجه داشت که دولت‌های مختلف در زمان‌های متفاوت و با خواستگاه‌های عقیدتی و فرهنگی و سیاسی غیر همسان با رفتارهایی بعضا کاملا متضاد، آبشخور سیاسی فرهنگی خود را آشکار می‌سازند. به‌عنوان مثال، واکنش دولت اصلاحات در برابر وفات یدالله سحابی  و یا واکنش و برخورد سخت دولت احمدی نژاد در برابر فقدان عزت الله سحابی که منجر به قتل هاله سحابی گردید و امروز واکنش منفعلانه و آزاردهنده دولت روحانی در برابر درگذشت ابراهیم یزدی، جملگی مثال‌هایی است که ریشه‌های سیاسی و فرهنگی دولت‌های مختلف را به رخ جامعه در حال پیشرفت ایران می‌کشد.

باید توجه داشت که دولت محمود احمدی‌نژاد، با توجه به خواستگاه عقیدتی خود و رویکرد تماما امنیتی نسبت به کلیه اتفاقات اجتماعی و سیاسی، از همان ابتدا راه خود را در برخورد با افراد و گروه‌های منتقد مشخص کرده و از ابتدای دستیابی به قدرت اجرایی، در همان مسیر گام برداشته بود. خواستگاه اصولگرایانه صرف در دولت‌های نهم و دهم و اتفاقا پافشاری رئیس‌ دولت نسبت به عقاید سیاسی خود و همفکرانش که نشان از صداقت سیاسی نامبرده و همفکرانش داشت، نه تنها تعریفی برای حقوق شهروندی و آزادی‌های حداقلی سیاسی ارائه نمی‌نمود بلکه با سخت‌ترین روش‌ها نسبت به برخوردهای امنیتی با مخالفان قانونی و منتقدان داخلی اقدام می‌کرد.

در دولت اصلاحات و به مدد خواست عمومی جامعه که  منجر به تشکیل دولتی فرهنگی،  با رویکردهای مسامحه محور در مناقشات سیاسی داخلی و مذاکره محور در عرصه بین المللی، آحاد مردم شاهد آزادی‌های نسبی سیاسی و اجتماعی بودند. به گونه‌ای که در مواردی همچون درگذشت یدالله سحابی رئیس‌ دولت با ارائه پیام تسلیت رسمی نسبت به این ضایعه واکنش نشان داد و حتی نماینده هیات دولت در مراسم تدفین سحابی حاضر گردید. اینک بدون واکاوی دلایل ماهوی برخوردهای دوگانه در عرصه سیاست داخلی میان دو روال مدیریتی در دولت‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب، به صورتی اجمالی به روند حرکت سیاسی دولت دوازدهم اشاراتی خواهیم داشت.

دولت دوازدهم، با خواستگاه اجتماعی بیشتر اصلاح طلبانه و با بهره گیری از حمایت‌های سیاسی اصلاح طلبان که بیشترین فشارهای امنیتی را نیز متوجه ایشان نمود، با پشتوانه اخلاقی و سیاسی مرحوم هاشمی و سید محمد خاتمی، بر اریکه قدرت سیاسی کشور تکیه زد. دولتی که  انتظار می‌رفت با توجه به شعارهای انتخاباتی حسن روحانی، با رویکردی کاملا اصلاح طلبانه پای به عرصه مدیریتی چهار ساله دوم خود بگذارد، در همان ابتدای شروع به فعالیت با چالشی اخلاقی مواجه گردید. درگذشت ابراهیم یزدی به عنوان منتقدی آرام و صبور که به عنوان یکی از پایه گذاران انقلاب اسلامی شناخته می‌شود، دولت را با بحران بی فرهنگی مواجه ساخت. دولتی که نه تنها نماینده‌ای را در مراسم تدفین ریش سفید انقلابش گسیل نمی‌کند بلکه حتی از صدور یک اطلاعیه و یا پیام تسلیت چند کلمه‌ای رسمی نیز ابا دارد، چگونه می‌تواند مدعی روند اصلاح‌گرایانه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی باشد؟

پرسش اساسی اینجاست که، آیا پس از حذف زنان و اقلیت‌های مذهبی که در شعارهای انتخاباتی حسن روحانی بیشترین فضا را اشغال کرده بودند، این نحوه برخورد با یک ضایعه انسانی چگونه معنا می‌شود؟! بی صداقتی بزرگترین آفت سیاستمداران در تمامی نقاط جهان بوده است. عدم صداقت در گفتار و رفتار، ایجاد حس نا امیدی، بروز سرخوردگی‌های سیاسی و اجتماعی و از همه مهمتر ایجاد حس بی اعتمادی به فعالان سیاسی با رویکردهای مختلف، جملگی از آثار اینگونه رفتارهای بی‌ضابطه سیاسی می‌باشد که می‌تواند سبب بروز و نمود بحران مشروعیت گردد. باید توجه داشت که حسن روحانی نه تنها در قبال ندای اصلاح‌‌طلبانه مردم ایران مسئول است بلکه اصلاح‌طلبان نیز در قبال رفتارهای دولتی که به سبب حمایت آنان به قدرت رسیده است، دارای مسئولیتی مستقیم می‌باشند حتی اگر این دولت دست نداشته باشد...