نقد نگاه اصولگرایانِ غربستیز و اصلاحطلبانِ شرقگریز به حوادث میانمار
شوخی با منافع ملی
روزنامه بهار , 20 شهريور 1396 ساعت 13:55
محمد توکلی
از اعزام نیروی نظامی به میانمار میگویند و بر این عقیدهاند که میبایست نظامیان جهان اسلام ارتشی واحد را تشکیل داده و از این طریق به همه کشورهایی که اهل اسلام در آن اقلیت را تشکیل میدهند فشار وارد کنند. در گفتگوهای رسانهای و یادداشتهایشان در فضای مجازی و رسانهها به تیم سیاست خارجی دولت اعتدال انتقاد میکنند که چرا به دولت قانونی میانمار بیشتر از این اعتراض نمیکند و بر این عقیدهاند که نظام سیاسی ایران همانطور که در سوریه و عراق حضور نظامی دارد باید با اهرمهای نظامی در اختیارش دولت و ارتش میانمار را وادار به تغییر رفتار نسبت به اقلیت مسلمان در روهینگا کند. اینها خلاصهای از نگاه اصولگرایانِ غربستیز و اصلاحطلبانِ شرقگریز به حوادث میانمار است.
حالا بیاییم کمی به عقبتر برویم؛ در دوران دفاع هشت ساله و زمانی که برخی از فرماندهان نظامی و تصمیمگیران سیاسی به این نتیجه رسیدند که در میانه دفاع همگانی در برابر تجاوز نیروهای بعثی باید برای مبارزه با رژیم اسرائیل به لبنان نیرو اعزام کنند! اقدامی که پس از مطلع شدن بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی از آن ناتمام باقی ماند و شاهد آن بودیم که تصمیمگیران آن مورد عتاب رهبری وقت نظام نیز قرار گرفتند. مدتی گذشت و به زمان حمله صدام به کشور کویت رسیدیم. در این مقطع زمانی نیز برخی بر این عقیده بودند که باید به کمک کویت شتافت و با اعزام نظامیان در مقابل صدام ایستاد که این پیشنهاد با مخالفت صریح رهبری مواجه شد.
همانطور که روشن است همواره در بین تصمیمگیران و مسئولان نظام سیاسی مستقر افرادی حضور داشتهاند که اولین راهی که در مواجهه با چنین حوادثی به ذهنشان میرسید حضور نظامیان در میدان و برخورد نظامی بوده است. صدور برخی بیانیهها از سوی بعضی نهادها پس از حوادث اخیر میانمار نیز نشان داده که ظاهراً این رویکرد بعضی فعالان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلبی از حمایتهایی در درون ساختار تصمیمگیری نیز برخوردار است و شاید بتوان گفت وجه هشداردهنده ماجرا دقیقا همینجاست.
در این نوع واکنشها از اعزام نظامیان به لبنان در زمان دفاع هشت ساله تا پیشنهاد دفاع از کویت در برابر صدام و تا همین پیشنهاد اخیر تشکیل ارتش اسلامی و برخورد نظامی با وقایع تلخ، اسفبار و غیرانسانی رخ داده برای اقلیت مسلمان در میانمار رگههایی ناامیدکننده و هشداردهنده از به شوخی گرفتن منافع ملی دیده میشود.
منافع ملی، در یک حالت طبیعی میبایست وجه اشتراک بین تمامی جریانهای سیاسی و تصمیمگیران کشور در مراکز مختلف باشد اما شاهد آن هستیم که به دلیل عدم تعریف مشخص و مشترک از آن و با کمی بدبینی میتوان گفت با بی اهمیت جلوه دادن آن شاهد آنیم که در اظهارنظرها آن طور که باید و شاید به این اصل اساسی توجه کافی نمیشود. برای فهم دقیقتر آنچه گفته شد اظهارنظرهای برخی سیاسیون درباره وقایع میانمار را از زاویهای بنگریم:
اصولگرایانِ غربستیز به واسطه آن که به دنبال تخطئه سیاست خارجی دولت اعتدال در حوزه تعامل با غرب هستند پشت صحنه حوادث میانماری را که حکومتش بیشتر تحت حمایت قدرتهای شرقی است را آمریکا و کشورهای غربی دانسته و در پی آنند به این بهانه سیاست تنشزدایی با غرب را تحتالشعاع قرار دهند. اصلاحطلبانِ شرقگریز به واسطه عناد با روسیه و چین با پررنگ کردن نقش این دو کشور در حوادث میانمار در پی آن هستند که سیاست «نگاه به شرق» دولت روحانی را منحرف کرده و به نوعی با بهانه قرار دادن میانمار سیاست دوری از شرق را دنبال میکنند. آنان هم که سیاست خارجی را از دریچه چارچوبهای خشک و غیرقابل انعطاف ایدئولوژی میبینند در رویای تشکیل ارتش مشترک بین کشورهای اسلامی و فتح بلاد کفر هستند!
این سه نگاه به حوادث میانمار با همه تفاوتهایی که با هم دارند در بی توجهی به منافع ملی و پیش برد اهداف شخصی و گروهی مشترکند.
کد مطلب: 136530