به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۱:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۱۷ ساعت ۱۱:۵۲
کد مطلب : ۱۳۷۹۷۳
نگاهی به مقوله آرشیو بازمانده‌های هنرمندان

چه بر سر یادگاری‌های هنری می‌آید؟

مرجان یگانه پرست-روزنامه بهار
مقوله آرشیو در کشور ما، مقوله‌ای در ابهام است، چون ساز و کاری برای آن طراحی نشده است. این مقوله شامل همه شاخه‌های فنی و هنری و امثالهم می‌شود. شما اگر بخواهید مقوله‌ای از تاریخ معاصر، تجربه شخصی یا سابقه هنری و کاری فردی نام آور را بررسی کنید، با کمبود داده و اطلاعات روبه رو خواهی شد و اگر هم داده و سوابقی هم باشد، مرکزی که این سوابق را به درستی نگهداری و رسیدگی کند و در دسترس علاقه مندانش بگذارد، وجود ندارد. بخشی از اسناد و آرشیوهای مهم تاریخی به سوابق هنری و تجربی اشخاص هنرمند مربوط می‌شود که به نوعی تاریخ شفاهی و اسنادی را به واسطه آثارشان حفظ کرده‌اند و حفظ آثار و سوابق شخصی آنها، کمک به نگداشت بخشی از تاریخ معاصر و آن رشته خاص است که هنوز برای آن راهکار و ساز و کاری اندیشیده نشده است.
***
بخشی از تاریخ در دل بازمانده‌های هنری
هنر و فرهنگ سینما و تئاتر ایران در عصر حاضر بعد از گذشت سال‌ها به مرحله‌ای رسیده است که می‌توان بسان یک تاریخ به آن نگاه کرد و از آن برداشت‌های اسنادی و تاریخی کرد. بخشی از این گذشته در سوابق شخصی و کاری هنرمندان مختلف ما نهفته شده اند. تاریخی که در دل یک جایزه هنری، یک لباس بازمانده از تئاتری مطرح، دست نوشته‌ای از متن فیلم یا اثر هنری و به ویژه عکس‌ها جامانده است. در کشورهای اروپایی بیش از دیگر جاها از داشته‌های فرهنگی و هنری شان به خوبی نگهداری می‌کنند اما این روند در کشور ما حتی در مورد چهره‌های نام آور کم‌کاری صورت می‌گیرد، چه برسد به چهره‌های هنرمندی که سوابق کاری شان، بخشی از یک خاطره و فرایند هنری هستند که کمتر هم جدی گرفته می‌شوند. هنرمندان زیادی در کشور ما هنرآفرینی کرده‌اند و آثار و بازمانده‌های شخصی شان در معرض بی‌توجهی و عدم رسیدگی در گوشه‌ای انباشت شده اند. از این جمله می‌توان به ملک شخصی هنرمندان و شاعرانی چون اخوان ثالث، جلال آل احمد و سیمین دانشور و حتی آثار شخصی سهراب سپهری و امثال آنها اشاره کرد زیرا در حالی که ملک شخصی این افراد می‌تواند موزه‌ای برای نمایش آثار آنها به علاقه مندان و همچنین نگهداشت آثارشان باشد، در برهوت رسیدگی یا تعلل در ساحت موزه در حال تخریب اند. از این میان همچنین می‌توان به بازمانده‌های آثار هنرمندان موثر و صاحب نامی چون عباس کیارستمی، داود رشیدی و احمد شاملو و بسیاری دیگر اشاره کرد که در اقدامی ارزشمند خانواده رشیدی، اقدام به نمایش بخشی از آثار شخصی داود رشیدی کردند و درصدد احداث موزه‌ای از آثار ایشان حتی در دل موزه تئاتر هستند که این اقدام درخور تقدیر است زیرا بخش مهمی از تاریخ شفاهی و اسنادی در دل بازمانده‌های شخصی هنرمند نهفته است. همچنین توجه کنید به اینکه مدتی است یکی از شناخته شده‌ترین هنرمندان جهانی یعنی عباس کیارستمی را از دست داده‌ایم ولی هنوز اقدامی عملیاتی برای نمایش آثار، نوشته‌ها و بازمانده‌های شخصی او در موزه یا حتی ملک شخصی ایشان صورت نگرفته و از این دست هنرمندان کم نداریم. چه بسا بسیاری از این هنرمندان خوشبختانه در قید حیاتند و چه خوب می‌شد که این موزه‌ها به واسطه و مدیریت خودشان طراحی و آماده‌سازی شود. از این دست افراد می‌توان از عزت الله انتظامی یاد کرد که طرح ایجاد موزه در ملک شخصی و سوابق کاری اش را عنوان کرده است. یکی از هنرمندان به نام که بخش مهمی از تاریخ هنری این مملکت را در آثار خود به ثبت رسانده بود، اصغر بیچاره بود که عکس زیادی از فیلم‌های مختلف سینمایی را ثبت کرده بود و از خود به یادگار گذاشته است و هنوز برای نمایش و نگهداشت آثار او اقدامی جدی صورت نگرفته است.

مجموعه اصغر بیچاره در راه موزه خصوصی
اصغر بیچاره (با نام مستعار اصغر ژوله) عکاس سینما بود. کسی که دارای بزرگ‌ترین آرشیو عکس از تاریخ سینما و تئاتر ایران بود. یکی از عکاسان سینما درباره او معتقد است: اصغر بیچاره، یادگار عکاسی و سینمای ایران است که پرونده‌ عکاسی از سینمای این کشور را در دوربینش دارد. اصغر بیچاره، قدیمی‌ترین عکاس سینمای ایران، پس از تحمل یک دوره بیماری ۲۲ خردادماه براثر عوارض ناشی از سرطان حنجره در آمریکا درگذشت. اصغر بیچاره با نام مستعار علی‌اصغر ژوله در سال ۱۳۰۹ در تهران متولد شد. او کار خود را به‌عنوان عکاس و کپی‌کار عکس فیلم‌های خارجی برای ویترین سینماها، از سال ۱۳۲۵ آغاز کرد. شروع فعالیت او در سینما نیز با عکاسی از فیلم دستکش سفید (پرویز خطیبی، ۱۳۳۰) بود. بیچاره علاوه بر عکاسی، در چند فیلم نیز بازی کرده است از جمله: رفیق (ایرج قادری)، کوسه جنوب (ساموئل خاچیکیان)، ناخدا خورشید (ناصر تقوایی)، ‌ای ایران (ناصر تقوایی)، چهره (سیروس الوند)، دو خواهر (کامبوزیا پرتوی)، جنگجوی پیروز (مجتبی راعی)، بوی کافور، عطر یاس (بهمن فرمان‌آرا)، مزاحم (سیروس الوند) و نان و عشق و... موتور ۱۰۰۰ (ابوالحسن داودی). او همچنین به‌ جز بازیگری و عکاسی، مسوولیت‌های دیگری را مانند مدیر تهیه، طراحی صحنه و مدیر تدارکات برعهده داشته است.

بیچاره پیش از اینکه به آمریکا برود و آثار ارزشمندش را به امانت دست یکی از دوستانش بسپارد، آن‌ آثار را در قالب یک موزه شخصی در خانه خودش نگهداری می‌کرد. اسناد و اشیاء مهمی در این موزه وجود داشت که شامل دوربین‌هایی از قدیمی‌ترین عکاسان ایران مانند ماشاءالله‌خان عکاس‌باشی، مجموعه‌ای از زمان قاجار و اولین عکس‌های تاریخ سینمای ایران می‌شد. پس از اینکه ۲۳ خرداد سال گذشته دریچه‌های دوربین او برای همیشه بسته شد و اصغر بیچاره از دنیا رفت، فرزند او از ایجاد موزه‌ای برای ‌نمایش به علاقه‌مندان خبر داد. نکته خوب این بود که هیچ‌کدام از دوربین‌ها، وسایل موزه و کلکسیون این عکاس قدیمی به فروش نرفته بود و به طور امانت نزد یک دوست او نگهداری شده بود. مهم‌ترین بخش آرشیو اصغر بیچاره، نگاتیوهای او از مجموعه‌های مختلف سینمایی و تئاتری است که تعداد این نگاتیوها به چندهزار فریم می‌رسد. تورج ژوله درباره بازمانده‌های هنری پدرش گفته است: بخشی از نگاتیوهایی که پدرم عکاسی کرده بود، زمانی که در آمریکا بود، برای او فرستاده شد و او تعدادی از آن‌ها را چاپ و در اتاقش در خانه خواهرم نصب کرد. بخش قابل توجه دیگری از آرشیو او فیلم‌های ضبط شده‌ قدیمی متعلق به دهه‌ ۶۰ است که از هنرمندان، جمع‌های هنری و مراسم مختلف ثبت کرده که شامل ۵۰ ساعت فیلم ویدیویی از تاریخ هنری سینمای ما است. بخش دیگری از آرشیو او هم که به سینما ربطی ندارد، محفوظ است که می‌توان از جمله آن‌ها به کلکسیون عینک‌ها اشاره کرد. فرزند این هنرمند از اختصاص فضایی حدود ۴۰۰ مترمربع یاد کرده است تا بتوان وسایل پدرش و بخشی از نگاتیوهای چاپ‌شده او را به‌عنوان نمونه به‌نمایش بگذارند.

فرزند این هنرمند در گفتگویی با رسانه‌ها گفته بود: من و خواهرم تصمیم تازه‌ای برای موزه پدرم گرفته‌ایم که در حال پیگیری آن هستیم. در واقع خودمان کار را به‌دست خواهیم گرفت. در حال حاضر دوربین‌های عکاسی، آرشیو و وسایل پدرم نزد یکی از دوستان‌مان نگهداری می‌شود، چون هنوز درباره جایی که این آثار به‌نمایش گذاشته شود، ابهام‌هایی وجود دارد. در این‌که این آثار به‌طور قطع در محلی به‌عنوان موزه نگهداری شوند،‌تردیدی وجود ندارد، چون نگهداری دوربین‌ها و وسایل پدرم کار سختی است و امکانات مخصوص به خود را نیاز دارد. تمام تلاش‌مان این است که مکانی به‌عنوان موزه به دوربین‌ها و وسایل پدرم اختصاص یابد تا مردم بتوانند به دیدن این آرشیو بیایند. حالا که زمانی حدود یک سال و نیم از درگذشت عکاس قدیمی سینمای ایران می‌گذرد، تورج ژوله، فرزند او، درباره تصمیم این خانواده برای آرشیو و وسایل پدرش اظهار کرد: فعلا این آثار به نمایش عمومی درنمی‌آیند. ما پیش از این تصمیم داشتیم آرشیو و وسایل او را در جایی مانند موزه‌های سازمان میراث‌فرهنگی در معرض دید عموم بگذاریم اما به دلایلی از این کار منصرف شدیم.

او ادامه داد: احتمالا با جای دیگری برای این کار صحبت کنیم، مکان‌هایی مانند موزه‌های خصوصی یا موزه‌هایی که زیرمجموعه سازمان میراث‌فرهنگی نیستند. جای این آرشیو و وسایل امن ومحفوظ است؛ زیرا این اثار متعلق به ما نیست و بنابر وصیت پدرم باید در معرض دید عموم قرار بگیرد.فرزند اصغر بیچاره در پاسخ به این پرسش که آیا قصد ندارند این آثار را در اختیار موزه سینما قرار بدهند؟، گفت: بخشی از کوچکی از این مجموعه متعلق به تاریخ سینما است در حالی که بخش قابل توجهی از آرشیو او، تاریخ عکاسی ایران است و لزوما ارتباطی به موزه سینما پیدا نمی‌کند اما در این مجموعه برگه‌ها و اسنادی هست که شاید بهتر باشد در اختیار موزه سینما قرار بگیرد.

در مسیر آزمودن اما لطفا کم‌خطا
واقعیت این است که بسیاری از خانواده‌های هنرمندان نمی‌توانند به طور شخصی اقدام به احداث موزه‌ها و نگهداشت آثار هنری کنند زیرا مستلزم هزینه‌ای است که رقم کوچکی را محسوب نمی‌شود و ناگفته نماند فقط به داشتن یک ساختمان نیست. بلکه نگهداری می‌خواهد و موضوعات جانبی به دنبال دارد. ضمن اینکه نگهداشت آثار و بازمانده‌های هنری نیاز به ساز و کاری جدی و رسمی دارد که یا باید توسط مسئولین فرهنگی یا به واسطه موزه داران متخصص اجرایی شوند. تا روند احداث و طراحی موزه‌های این چنینی و همچنین نگهداری از آنها ساختارمند شود، باید تجربه‌ها کرد اما امیدواریم که خطا و خسران صورت نگیرد.