به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۵ - ۱۰:۲۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۱ ساعت ۱۶:۴۱
کد مطلب : ۱۳۹۷۲۸

انتخابات و تصلب قدرت

رضا صادقیان
قدرت به معنای عام و به عنوان کانونی‌ترین بحث در دانش علوم سیاسی، نه تنها میل به تغییر و تحول ندارد، به دلیل حمایت شدن از سوی قانون و با ضمانت اجرایی بیش از هر امری به سوی عدم تغییر و حفظ وضع موجود میل می‌کند. در اینجا سخن از یک نقطه جغرافیایی و یا رفتار سیاسی حاکمان در بخشی مختلف جهان نیست، با این حال چنانچه بخش‌هایی از خبرها و تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی را درباره جابجایی قدرت در دولت‌های انتخابی مختلف و جابجا شدن قدرت قانونی را مدنظر قرار بدهیم، با واکنش‌های منفی و نه مثبت درباره تغییر سیاست‌ها از سوی اهل قدرت و کسانی که به گونه‌ای در تصمیم‌گیری‌های کلان دخیل بوده‌اند را شاهد هستیم.  انتخابات، خصوصا دوره تبلیغات انتخاباتی به دلیل آنکه چشم سیاست‌مداران به دست رای‌دهندگان است، خواسته یا ناخواسته به سوی جلب نظر رای دهندگان سوق داده می‌شوند.

به عبارتی راهی به غیر از همراه شدن با خواسته‌های مردم و شعارهای شهروندان برای سیاست‌مداران نیست و دوران تبلیغات انتخابات دقیقا جایی است که سیاست‌مداران به جای ایجاد کردن موج، خودشان به عنوان یک شهروند که خواهان ستاندن رای شهروندان است، در همان موج تبلیغاتی محو و به تعبیر دقیق‌تر اسیر شعارها می‌شوند. این مسئله درست، سیاست‌مداران در به راه انداختن موج و ایجاد کردن فضای پرشور در دوران انتخابات دخالت مستقیم دارند، ولی در ادامه راه آنان نیز توسط همان موج تحت تاثیر قرار می‌گیرند و بعضا سخنان و حرف‌هایی را در اجتماع‌های شلوغ‌تر بیان می‌کنند که با توجه به ساختار قدرت و در نظر داشتن بسیاری از مولفه‌های دیگر اجرا کردن آن سیاست‌ها با مخالفت‌های صریحی روبرو می‌شود.

به عنوان نمونه؛ تاکید کاندیدای اصلی اصولگرایان به بیان شعارهای اقتصادی، همراهی کردن با برخی شخصیت‌های فرهنگی، سینمایی، تیم‌های ورزشی دختران جوان و دیدار با یکی از خوانندگان زیرزمینی نمایان‌گر نزدیک شدن به خواسته‌های شهروندان است. از سویی دیگر، تندتر شدن لحن حسن روحانی در هفته دوم انتخابات و سخن گفتن درباره شام چرب، رفع حصر، درود فرستادن به رئیس دولت اصلاحات و به میان آوردن بحث دیوار کشی وسط خیابان و اشاره به رخدادهای سال 60 حکایت همین رفتن به سوی مطالبات و پاسخ مثبت دادن به هر کدام از درخواسته‌های شهروندان و همراه شدن با موج تبلیغات بود.

با دور شدن از مرحله تبلیغات انتخابات و موفق شدن در کسب رای شهروندان و با فاصله گرفتن از دغدغه‌های جذب رای اکثریت و یا کسب آرای مردم با شمارگان بیشتر، سیاست‌مدار با قدرت واقعی که از سوی قانون حمایت می‌شود روبرو می‌شود. بحث فراموش کردن تصلب قدرت از سوی هر کدام از سیاسیون در دوره انتخابات و تبلیغات اساسا معنا ندارد، به راستی پای فراموشی در میان نیست، مهمتر اینکه سخن از فریب و یا ربایش رای مردم نیز بی‌معنا خواهد بود، مهترین مسئله‌ که در این نقطه قرار گرفته چنین است؛ سیاست‌مدار پس از کسب رای بیش از آنکه با چهره شهروندان روبرو باشد با صاحبان قدرت و درک بی‌واسطه الزامات قدرت همنشین می‌شود، در این مرحله رفتن به سوی در نظر گرفتن مصلحت‌ها، سیاست‌های واقعی، در نظر گرفتن سخنان شخصیت‌های تاثیرگذار دینی بیش از گذشته مورد توجه قرار می‌گیرد. بخش‌هایی از این تن دادن به تصلب قدرت معنادار است، به عبارتی شخص سیاستمدار قرار بوده با کسب رای و بازی در میدانی که بیش از این قواعد حقوقی و سیاسی آن را پذیرفته وارد کارزار کسب قدرت انتخابی شود، توقع داشتن از برهم زدن بازی و یا ماندن در دوره تبلیغات انتخابات نه تنها مفید فایده نخواهد بود، بلکه با پذیرش قانون و قواعدهای نانوشته همخوانی ندارد.

با این حال نمی‌توان به کلی از درخواست‌های مطرح شدن در دوره انتخابات توسط شهروندان چشم‌پوشی کرد. بی‌تردید بخش‌هایی از شعارها را می‌توان به عنوان شعار و قرار گرفتن در یک فضای دوقطبی ناگزیر در نظر گرفت، ولی بخش‌هایی از مطالبات مطرح شده از جمله درخواست‌هایی که به زندگی روزمره شهروندان نقش اساسی را دار هستند، نیازهای ضروری بوده و نادیده گرفتن اینگونه مسائل دور افتادن از امور بدیهی است و نقد جریان اصلاحات به سیاست‌های دولت دوازدهم تا به امروز بیشتر از چنین زاویه‌ای انجام شده است. به عبارتی نمی‌توان تمام مسائل و درخواست‌ها را با حوالت دادن به تصلب قدرت نادیده گرفت، هم آن هست و هم این.
مرجع : روزنامه بهار