به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۵:۵۳
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۴ ساعت ۱۵:۴۵
کد مطلب : ۱۴۳۶۳۰
استاد دانشگاه نورث ایسترن:

برجام میوه ای برای طبقه کارگر نداشت

گروه سیاسی: استاد دانشگاه نورث ایسترن گفت: برجام دستاورد بسیار با ارزشی برای ایران بود ولی چند مشکل اساسی وجود داشت. نخست، برجام گام اول بود و باید با سیاست‌هایی که تنش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای را کاهش می‌داد، تکمیل شود ولی برخی افراد در ایران که در دوران تحریم‌ها مزایای بسیاری به دست آورده بودند، پاسخگو نبودند و به افزایش تنش‌ها پرداختند.
برجام میوه ای برای طبقه کارگر نداشت
دکتر کامران مؤید دادخواه، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه نورث‌ایسترن بوستون آمریکاست که رشته‌های تخصصی وی اقتصادسنجی، اقتصاد کلان، اقتصاد بین‌المللی و اقتصاد خاورمیانه‌ای است. مناصب قبلی او اقتصاددان ارشد در بانک عمران و سرمایه‌گذاری ایران، مدیر برنامه‌سنجی و اقتصاد عمومی سازمان برنامه و بودجه ایران و همچنین اقتصاددان ارشد شرکت ای‌بی‌تی شرکا در کمبریج ماساچوست بوده است.

مقالات وی در ریویو اقتصاد و آمار، ژورنال اقتصاد سیاسی، ژورنال بین‌المللی مطالعات خاورمیانه، اقتصاد کاربردی، مطالعات خاورمیانه، ژورنال اروپایی تحقیق در عملیات، علوم تصمیم‌گیری، اقتصاد تجربی و مدل‌سازی ریاضیات و کامپیوتری منتشر شده‌اند.

دادخواه، دو کتاب در زمینه ریاضیات برای اقتصاد و اقتصاد کلان دارد. وی معتقد است راه‌حل اقتصاد ایران در شرایط فعلی، تغییر ساختار اقتصادی و بنیانگذاری اقتصادی بر پایه تولید، نوآوری، سرمایه‌گذاری و صادرات است. با این حال این اقتصاددان برجسته، دولت آقای روحانی را در این مسیر نمی‌بیند. متن گفت‌وگوی ایلنا با وی در ادامه می‌آید:

آقای دکتر! برای شروع بحث را با این موضوع آغاز کنیم که به باور برخی کارشناسان، اعتراضات اخیر در ایران (دی ماه ۹۶)، طبقاتی‌ترین پدیده تمام سال‌های بعد از انقلاب است. بنا بر این نظر، در این اعتراضات خبری از طبقات متوسط و بالا نبود و عمده معترضان فعال در این انتخابات، متعلق به ضعیف‌ترین اقشار جامعه بودند. نظر شما در این باره چیست؟
این امری طبیعی است که وقتی شرایط اقتصادی کشور نامطلوب باشد و امیدی هم برای اصلاح امور نباشد، افراد کم‌درآمد جامعه آسیب می‌بینند و هم آنها هستند که برای اعتراض به خیابان می‌آیند. افرادی که وضع بهتری دارند دلیلی نمی‌بینند که موقعیت شغلی خود را به خطر بیاندازند اما طبقه کم‌درآمد، به ویژه جوان‌ها که امیدی به آینده ندارند، صدا به اعتراض برمی‌دارند. در اینجا بد نیست به یاد آوریم که ایران کشوری‌ست که از دید منابع طبیعی بسیار غنی است، موقعیت جغرافیایی بسیار مطلوب دارد و ایرانیان مردمی خوب، اهل کار و باهوش هستند. پس پرسش برای جوانان این است که چرا وضع اقتصادی کشور چنین ناگوار است. مگر اهالی کشورهای مرفه چه دارند که ما نداریم. برخی از کشورهایی که چند دهه پیش حسرت ایرانیان را می‌خوردند امروز بسیار پیشرفته‌تر و مرفه‌تر از ایرانیان هستند.

در اینجا باید بگویم که من سال‌هاست ایران نبوده‌ام و آنچه می‌دانم بر پایه خواندن، شنیدن و دیدن است. بر این پایه به نظر من اکثریت طبقه متوسط نیز دل خوشی از وضع اقتصادی ایران ندارد. بنابراین تنها کسانی که درآمدهای بالایی دارند یا به کانون‌های قدرت وابسته هستند، در شرایط فعلی مشکلی ندارند.

تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران، تبلور واقعی در زندگی مردم داشت. تورم بالای ۳۰ و ۴۰درصد در سال‌های پایانی دولت احمدی‌نژاد، تمام مردم ایران به خصوص اقشار ضعیف‌تر را متأثر کرد. بر همین اساس و به باور مردم، قرار بود برجام، گشایشی واقعی در زندگی آنها ایجاد کند و سطح رفاه مردم را که به شدت کاسته شده بود، ترمیم کند. با این حال آمار نشان می‌دهد که برجام با وجود گشایش‌هایی در اقتصاد که سبب رشد اقتصادی در سال‌های اخیر شده است، در این مورد، دستاورد حداقل ملموس و کوتاه‌مدتی در زندگی قاطبه مردم به خصوص اقشار فرودست نداشته است. ایراد از برجام است یا سیاست‌های اتخاذ شده از سوی دولت رئیس جمهور روحانی؟
برجام دستاورد بسیار با ارزشی برای ایران بود ولی چند مشکل اساسی وجود داشت. نخست، برجام گام اول بود و باید با سیاست‌هایی که تنش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای را کاهش می‌داد، تکمیل شود ولی برخی افراد در ایران که در دوران تحریم‌ها مزایای بسیاری به دست آورده بودند، پاسخگو نبودند و به افزایش تنش‌ها پرداختند. نتیجه آنکه آمریکا مشکلاتی در راه سرمایه‌گذاری شرکت‌ها و مبادله پولی بین ایران و دنیا ایجاد کرد که موجب شد بسیاری سرمایه‌گذاران و تولیدکنندگان اروپایی دست به عصا راه بروند. افزون بر این، سیاست‌های تنش‌زای ایران، کشورهای منطقه را که به گونه‌های مختلف با ایران درگیر بودند، برانگیخت که به دولت آمریکا فشار بیاورند تا دستورهای برجام را محدود کند. برخی آمریکاییان هم که از برجام دل خوشی نداشتند، به مخالفت با برجام برخاستند و خود را پشتیبان رقبای منطقه‌ای ایران ساختند.

از سوی دیگر برجام زمانی می‌توانست بسیار سودمند باشد که ساختار اقتصادی ایران تغییر می‌کرد ولی از یک سو دولت اراده و امکان سیاسی برای چنین تغییری را نداشت و از سوی دیگر کسانی که از این گرفتاری استفاده کرده و صاحب مکنت شده‌اند، حاضر نیستند مزایای خود را از دست بدهند. همین‌طور برخی کشورها مانند چین و روسیه که از تحریم‌ها و انزوای ایران سود برده‌اند، پشت پرده کارشکنی کرده‌اند. نتیجه آنکه، برجام میوه قابل قبولی برای طبقه کارگر و متوسط ایران نداشته است.

شاید ردپای بخشی از اعتراضات را بتوان در بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۹۷ دید. بودجه پیشنهادی دولت با افزایش قیمت حامل‌های انرژی، حذف چندین میلیون نفر از دریافت یارانه، افزایش مالیات‌ها و... چشم‌انداز مناسبی برای زندگی اقشار ضعیف‌تر اقتصادی نداشت. البته استدلال دولت، ایجاد رونق اقتصادی از این رهگذر بود اما آیا افزایش مالیات و عوارض زندگی و نیز افزایش قیمت حامل‌های انرژی می‌تواند در اقتصاد ایران رکودشکنی کند و به بهای بازگشت تورم بالاتر، رونقی در زندگی مردم ایجاد کند؟ اصولاً چقدر بودجه پیشنهادی دولت برای سال ۹۷ را واقع‌بینانه می‌بینید؟
در مورد بودجه دولت، گفته شما درست است و این بودجه خبر خوبی برای اقشار کم‌درآمد نیست. در درجه نخست بسیاری از افراد پردرآمد و نیز برخی نهادها و شرکت‌ها، مالیات نمی‌پردازند. عمده درآمد مالیاتی دولت از حقوق کارمندان و کارکنان و نیز مالیات غیرمستقیم تأمین می‌شود ولی این مالیات غیرمستقیم بر بودجه خانواده‌های کم‌درآمد تأثیر بسیار زیادی دارد، حال آنکه برای مردم متمکن مسأله‌ای به حساب نمی‌آید. همین‌طور بالا رفتن قیمت حامل‌های انرژی بر طبقات کم‌درآمد اثر بیشتری دارد. کوتاه سخن آنکه دولت باید بودجه معقولی پیشنهاد و اجرا کند و صرفه‌جویی در هزینه یا افزایش درآمد باید به گونه‌ای باشد که فشار آن به طبقات کم‌درآمد نباشد اما به نظر نمی‌رسد که سیاست‌های مالی و اقتصادی دولت، رفاه مردم کم‌درآمد را در اولویت قرار داده باشد.

برخی از کارشناسان اعتقاد دارند که دولت روحانی، ادامه‌دهنده سیاست‌های دولت هاشمی رفسنجانی است. مشابهت بودجه‌نویسی دولت برای سال آینده با بودجه دولت هاشمی در سال ۷۴ که به تورم ۵۰درصدی در اقتصاد منجر شد، امری است که این کارشناسان به آن انتقادهای زیادی دارند و معتقدند چنین روندی، همان‌گونه که دولت هاشمی را در میانه سال ۷۴ به عقب‌نشینی وادار کرد، دولت روحانی را در سال آینده زمین‌گیر خواهد کرد. به نظر شما این استدلال تا چه حد واقع‌بینانه است؟
آنچه که تورم شدید سال ۷۴ را ایجاد کرد انتشار بی‌رویه اسکناس و ریختن پول در بازار بود. آمار بانک مرکزی ایران نشان می‌دهد که در فاصله سال‌های ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۴ حجم نقدینگی ایران سه برابر شد. چنین سیاستی تورم شدید بار می‌آورد. اگر آقای روحانی نیز چنین سیاستی را دنبال کنند نتیجه همان خواهد بود. آمار بانک مرکزی نشان می‌دهد که در فاصله آبان ۱۳۹۲ تا آبان ۱۳۹۶ حجم نقدینگی بیش از دو برابر و نیم شده است. بنابراین نگرانی کارشناسان منطقی به نظر می‌رسد.

دولت ترامپ با تردیدهای بسیاری که درباره عزم واقعی آمریکا برای ادامه برجام ایجاد کرده است، شک و شبهه‌های فراوانی را در مورد آینده اقتصادی ایران رقم زده است. به نظر شما، آیا آمریکا از برجام خارج خواهد شد؟ آیا در این شرایط مه‌آلودی که ترامپ برای آینده برجام فراهم کرده است، می‌توان به سرمایه‌گذاری خارجی در ایران برای حل معضل بیکاری که جزو ابرچالش‌های اقتصادی ایران به حساب می‌آید، دل بست؟ اصولاً چین و اتحادیه اروپا تا چه زمانی به برجام به طور واقعی پایبند خواهند بود و حداقل‌هایی را برای تنفس اقتصاد ایران فراهم خواهند کرد؟
اینکه آیا دولت آمریکا از برجام بیرون خواهد آمد یا نه، پرسشی است که من پاسخی برای آن ندارم ولی بی‌گمان دولت پرزیدنت ترامپ کوشش خواهد کرد که محدودیت‌های بیشتری برای ایران فراهم کند و از سوی دیگر با تهدید کشورهای اروپایی و دیگران از سرمایه‌گذاری آنها در ایران جلوگیری کرده و حجم بازرگانی آنها را با ایران محدود کند. از سوی دیگر، کشورهای اروپایی و آسیایی علاقه‌مندند که از این فرصت استفاده کرده و روابط اقتصادی خود را با ایران افزایش دهند. در این رابطه می‌توان به تصمیم اخیر بانک بی‌پی‌فرانس برای ارائه اعتبار یک و نیم میلیارد یورویی به ایرانیان برای خرید کالاهای فرانسوی اشاره کرد. چندی پیش هم ایتالیا قراردادی برای اعتباری به میزان پنج میلیارد یورو با ایران امضا کرد. در اینجا باید توجه کرد که این کشورها در درجه نخست به دنبال منافع خود هستند.

شاهد بوده‌ایم که چین و روسیه از تحریم‌های ایران برای پر کردن جیب خود سوءاستفاده کردند. اگر ایران مسائل خود را با دنیا حل کند، امکان سوءاستفاده طرف بازرگانی و مبادله از بین می‌رود اما اگر خطر جریمه در میان باشد، مانند آنچه برای بی‌ان‌پی پاریبا در سال ۲۰۱۴ پیش آمد، طرف مقابل ایران هزینه ریسک را به گردن ایران خواهد انداخت یا مانند چین که کالاهای بنجل خود را قالب خواهد کرد. باز باید بگویم که بهترین گزینه برای ایران، رفع تنش‌های بین‌المللی به ویژه با آمریکا و پیوستن به اقتصاد جهانی است.
به عنوان سؤال آخر، راهکار دولت روحانی برای ایجاد حداقل‌های اقتصادی برای معیشت مردم فرودست چیست؟ آیا روحانی و تیم اقتصادی دولت قادر خواهد بود اوضاع اقتصادی ایران را سر و سامانی دهند؟
راه‌حل اقتصاد ایران تغییر ساختار اقتصادی و بنیانگذاری اقتصادی بر پایه تولید، نوآوری، سرمایه‌گذاری و صادرات است. تاریخ اقتصادی کشورهای موفق این را نشان داده است. به اقتصاد چین پس از مردن مایو تسه تونگ، کره‌جنوبی، آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم نگاهی بیاندازید. من امیدوارم که ایران روزی قدم در این راه بگذارد ولی نور امیدی در کارهای آقای روحانی و دولت ایشان نمی‌بینم. امیدوارم که من اشتباه کنم و آینده ایران روشن باشد.
مرجع : ایلنا