به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۳۱ - ۲۲:۴۳
 
۴۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۳ ساعت ۲۳:۱۹
کد مطلب : ۲۶۸۵۳

ميدان دوم صادقيه؛ این سند کوری ماست!

گروه جامعه: همین ابتدا وعده می‌کنیم که اگر هر کدام از مسئولانی که این گزارش به عملکرد نهادهای زیرمجموعه ایشان اشاره دارد، مدعی شوند که وضع آنگونه که شرح داده شده نیست، حاضریم نقطه نظرات ایشان را بی کم و کاست منتشر نماییم اما اگر این گونه نبود، حق داریم بر مواضعمان مانده و ادعا کنیم متاسفانه برای برخی از ایشان نه قانون ملاک است، نه وظیفه و نه حتی انسانیت.
سايت «تابناک» با این مقدمه نوشت: در شرایطی که بارش برف بالاخره به پایتخت رسیده و سوز و سرما فزونی یافته، دیدن چهره کودکانی که می‌لرزند و چشم به دست رهگذران دارند، دردناک تر از همیشه به نظر می‌رسد اما به رغم رقت بار شدن وضعیت ایشان به مرور زمان، کمتر بیاد داریم که طرحی برای کمک به ایشان به اجرا در آمده و نهاد یا سازمانی بر حل مشکل ایشان همت گذارد.



با این تفاسیر آشکار است که حضور پر رنگ کودکان کار ناشی از کم کاری و بی مسئولیتی نهادهایی است که وظیفه خود را از یاد برده‌اند و البته بی مسئولیتی نهادهای ناظر هم به کمک ایشان آمده است اما این همه ماجرا نیست چراکه نهایتا سهم نظارت بر تمامی دستگاه‌ها، نهادها، سازمان‌ها و... بر عهده ما، شهروندانی گذاشته شده که از یاد می‌بریم محور تمام امور هستیم و می‌توانیم حتی مسئولان را بازخواست کنیم اما نمی‌کنیم.

اما حسین که ساکن غرب تهران است، اینگونه فکر نکرده و با دیدن صحنه‌ای که وجودش را لرزانده، سعی دارد ماجرا را پیگیری کند و به همین دلیل دست به کار شده و ماجرا را به جا اطلاع داده است؛ اطلاع رسانی وسیعی که بیشتر حکم به چالش کشیدن نهادهای مختلف را داشته و البته نتیجه شومی به همراه داشته است. حسین در مطلبی که خطاب به تمام خبرگزاری‌ها، سایت‌ها و رسانه‌ها نوشته، ماجرا را اینگونه شرح می‌دهد: (متن کوتاه و کمی ویرایش شده است)

«در ضلع شمال شرقی فلکه دوم صادقیه حدود ساعت 2 بعد از ظهر تا 10 شب می‌توان دو کودکی را دید که در سرما کنار هم نشسته و گدایی می‌کنند؛ گدایی با نشستن روی زمین سرد که هر روز و هر شب، تعطیل و غیر تعطیل جریان دارد و برای شخص دیگری انجام می‌شود.فکر می‌کنید این کودکان چندساله هستند؟ یکی دو ساله و دیگری شش ساله! کودک 2 ساله هر شب از سرما کنار دیگری گریه می‌کند و بارها دیده‌ام که دندان‌هایش از سرما به هم می‌خورد.

به 110 و بهزیستی زنگ زده‌ام و قول رسیدگی داده‌اند، حتی در سایت بهزیستی، کد رهگیری داده‌اند ولی هیچ اتفاقی نیافتاد، حتی به سایت روسای مملکت رفتم و پیغام گذاشتم ولی هیچ به هیچ؛ قدرت نگهداری از این کودک را ندارم وگر نه اقدامی می‌کردم.آشنایی من با ایشان به اواسط آذرماه بر می‌گردد؛ وقتی تهران در سرمای شدید قرار داشت. هوا داشت تاریک می‌شد و با اینکه باران باریده بود، سوز سرما شدت گرفته بود. برای خرید داروی سرماخوردگی به فلکه دوم صادقیه رفتم. خیلی سخت مریض شده بودم و آبریزش بینی و درد شدید عضلانی داشتم. وقتی از داروخانه بیرون آمدم برای اولین بار این دو کودک را دیدم.

طفلی با سن کمتر از دو سال روی زمین نشسته در حالی که خود را خیس کرده بود و دندانهایش از شدت سرما به هم می‌خورد؛ به نظر بی حال می آمد. در کنارش هم پسر بچه ای حدود 6 سال نشسته بود.اول خیال کردم گم شده‌اند یا مثلا از خانه بیرون آمده و برادر بزرگتر نمی‌تواند وضعیت را مدیریت کند. با این فکر اول به دکه روزنامه فروشی رفتم و کمی کیک خریدم و پیش بچه ها رفتم. وقتی نزدیک شدم دیدم جیب پسر بچه پر پول است. متوجه شدم با بچه‌هایی روبرو هستم که مورد سوء استفاده برای گدایی قرار گرفته اند.

به قصد کمک پرس‌وجو کردم ولی با رفتار خشن و نفرت آلود پسر بچه روبرو شدم. حتی کیک‌ها را پس زد و کودک را مجبور کرد که بلند شود و به طرف دیگر خیابان رفتند؛ داخل پارک استقلال.فورا به پلیس 110 زنگ زدم و قول پیگیری دادند. منتظر شدم دیدم کودکان درون پارک در حال رفتن هستند و کودک 2 ساله آرام حرکت می‌کرد و کودک بزرگتر انگار اسیر گرفته باشد، از او می‌خواست راه برود.

خودم را به پاسگاه داخل پارک رساندم و ماجرای دو کودک را گفتم و این پاسخ را شنیدم: آقا امروز جمعه است و ما نیرو نداریم که اگر داشتیم هم این موضوع به ما ربطی نداشت! گفتم یعنی هیچی!وقتی مامور شانه هایش را بالا انداخت، متوجه کودکان شدم که به سمت بالا می‌روند. از پاسگاه بیرون زدم و حین حرکت به سمت چهارراه، دوباره به 110 زنگ زدم. مامور می‌خواست آدرس دقیق را بداند و متوجه مسیر و آدرس نمی‌شد. تلفن را به سرباز راهنمایی و رانندگی دادم که چهار راه ایستاده بود تا آدرس ...

به یکباره متوجه شدم بچه ها نیستند؛ هر طرف را نگاه می‌کردم نمی،توانستم پیدایشان کنم. تقریبا وجب به وجب همه جا را گشتم و همزمان منتظر پلیس 110 هم بودم ... به فلکه برگشتم و دیدم بچه ها روی زمین نشسته بودند و رهگذران هر از چند گاهی به ایشان پولی می‌دادند و برخی سری به تاسف تکان داده و...نمی‌دانستم چه کنم که ناگهان متوجه افسری بی سیم به دست شدم ...

حدود یک ساعت بود که با بیماری در سوز و سرما بودم. برای آخرین بار خواستم شانسم را امتحان کنم. به طرف بچه ها رفتم و خواهش کردم به خانه ما بیایند و در این سرما در این خیابان سرد نمانند که باز هم با رفتار خشن کودک روبرو شدم. به امید اینکه بتوانم در خانه با بهزیستی تماس بگیرم، به سمت خانه حرکت کردم.

شروع کردم به زنگ زدن، اول 118 و بعد بهزیستی؛ تلفن گویا راهنمایی می‌کرد ولی کسی پاسخگو نبود. به سایت روسای مملکت یکی یکی سر زدم و پیغام گذاشتم. وجدانم آزارم می‌داد؛ شروع کردم به ایمیل زدن ... امروز که این مطلب را می نویسم بارها در خبرگزاریها و سایت‌ها نوشته‌ام، اطلاع رسانی کرده‌ام و از طریق بعضی اشخاص فهمیده‌ام که عده‌ای هستند که کودکان را از پارک‌ها و سطح شهر می‌دزدند و از شهری به شهر دیگر و ... می‌برند، آنها را اجاره می‌دهند، آموزش می‌دهند و... و پلیس و مسئولان می‌دانند ولی خاموش نشسته‌اند.

... این کودک همچنان هر روز و هر شب آنجاست و می‌لرزد و حتی با وجودی که من تمام سعی‌ام را می‌کنم که دیده شوند، ولی انگار کوری درد جامعه ماست ... انگار آب در هاون می‌کوبم چون خودم هم هنوز کور هستم. ... منتظریم 313 بینا بیایند و چشمانمان را باز کنند منتظریم که کسی ما را به جلو هل دهد ما تنبل شده ایم، حراف شده‌ایم، گم شده‌ایم، گم کرده‌ایم و مدعی هم هستیم ولی این سند زنده کوری ماست.»

۱۳۹۲/۱۰/۱۳ ۲۳:۵۴
این سند زنده کوری ماست.. :((( (195104)
۱۳۹۲/۱۰/۱۳ ۲۳:۵۷
آیا گفتن اینکه ما برای نشاندن اسراییل سر جایش یک بمب اتم میخواهیم تقابل با فتوای رهبری نمیباشد که فرمودند بمب اتم حرام است؟آیا این فتنه نمیباشد؟بهتر نیست نمایندگان به مشکلات مردم برسند چرا که شکوفایی کشور است که نه تنها اسراییل را سر جایش مینشاند بلکه تمام بد خواهان ایران را به این فکر می اندازد که بهتر است با ایران تعامل داشته باشند. (195107)
همراه اعتدالی واقعی روحانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۱:۵۳
این اشتباه کرده باید تنبیه و مجازات بشه
فتنه گر هم اشتباه کرده باید تنبیه و مجازات بشه
مطمئنا مجازات این باید سبک تر باشه تا فتنه گری که از مملکت کشته گرفت و باعث تحریم ایران شد و افراد زیادی جراحات جبران ناپذیری برداشتن تهمت به نظام زدن و .....
ایرانی تاوقتی احساسات رو در تصمیم گیری دخالت میده عقب مونده است در مسائل سیاسی و حکومتی احساس رو بزارید کنار
من معتقد به اعتدال واقعی در تصمیم گیری سیاسی و افراطی گری در مجازات خاطیان اقتصادی سیاسی امنیتی فرهنگی دارم (195120)
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۰:۰۵
ایران منبع نفت و گاز منابع طبیعی و هزاران هزار ثروت خدادادی بعد همچین صحنه هایی دل آدم رو به درد میاره خدا کجاست؟ مگه ما رو نمیبینه؟ (195109)
محسن خراسانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۱:۰۸
خدا ما رو میبینه ما خدا رو نمی بینیم (خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند ) (195114)
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۶:۵۴
احسنت به این نظر (195129)
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۲:۰۸
خدا به ما هم عقل داده هم ثروت نفت و گاز
مشکل اینجاست که هشت سال هرچی آدم عاقل بود از صحنه کنار گذاشتند و کار ها رو به دست دروغگویان و بی عقل ها سپردند. (195122)
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۰:۵۰
با سلام خبر قبلی در مورد خانواده سه نفر بود که اول خیابان ابوریحان شب این خبر اول روی سایت عصر ایران من خوندم و همون شب رفتم از روی عکس و پرسه جو ادرس پیدا کردیم و رفتیم باخانواده صحبت کردیم و همون موقع از طرف بهزیستی امدن صحبت کردن و بردن مسافر خانه و گفتیم یک حانه رهن کنیم براشون بعد متوجه شدم هم پدر و هم مادر این خانواده معتاد می باشند ایا در این وضعیت کمک کردن به جای میرسد؟ (195112)
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۱:۰۸
لعنت به این روزگار سخت دیگه خیابون رفتن هم با دیدن وضعیت وحشتناک کودکان کار یه عذاب عظمی شده لعنت به افراطیونی که فقرو در این مملکت در عرض هشت سال گسترش دادن (195115)
شاهين
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۱:۳۳
وقتي ارزشهاي انساني تاكيد مي كنم " ارزشهاي انساني " مغلوب ارزشهاي طبقاتي ، ثروت ، مسلك و ... مي شود ، آنگاه براي انسان ماندن هزاران تبصره ، قانون ، روايت و مشكل ايجاد مي شود كه نتيجه اش هم " نمي شود " است . بخود بياييم منتظر دولت و حكومت نباشيم . خيرين مدرسه ساز ، مسجد ساز ، وقف كننده ها و.... سر از زير بال خود در بياورند و با تشكيل نهادهاي سازمان دهنده اين نوع گرفتاريها خود در راه مهار اين مشكلات قدم بگذارند . بعد از آن دولتها با هر نامي كه باشند ، مجبورند به اين جريان بپيوندند. بخدا قسم در سرتاسر دنيا اين نهادهاي مردمي هستند كه پيش قدمند نه دولتها كه در هزعر خم مشكلات خود ساخته گم شده اند. ---انسانم آرزوست.---- (195118)
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۲:۲۵
آخ که دلم گرفته از این مملکت پر ادعا (195126)
امیر
Netherlands
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۷:۱۸
متاسفانه دستاورد هشت سال حکومت آقای احمدی نژاد چیزی جز افزایش بیکاری، فقر ، تورم و انزوای بین المللی همانگونه که شما گوشه ای از آن را به تصویر کشانده اید نبود. با این وجود، آقایان تندگرایی همچون آقای نبویان در مجلس شورای اسلامی بعد از شکست در انتخابات، حاضرند همه چیز را فدای افکار تندگرایانه خود کنند.این آقایان در حالی به افتخارات و دستاوردهای 8 سال دوره آقای احمدی نژاد صحبت می کنند، که تنها این دوره جز هدرروی سرمایه های این مملکت چه در بخش منابع مختلف خدادادی همچون نفت و گاز و از آن مهمتر مهاجرت سرمایه های فکری این کشور تحفه ای برای کشور نداشته است. متأسفانه ایشان همانند سایر تندگرایان در داخل و خارج از کشور در کنار کشورهای رقیب و دشمن همچون اسرائیل به مخالفت با ادامه مذاکرات می پردازند. در هشت سال گذشته تنها در بخش نفت و گاز خسارات بسیاری به بار آمده که بخشی از آنها در مقاله ای در وبلاگ http://www.naftemeli.blogsky.com/ به چاپ رسیده است. امیدوارم که آقای روحانی و تیم ایشان بتوانند بدور از سنگ اندازی این آقایان به کار خود ادامه دهند. (195130)
۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۰۷:۳۳
حالا اگر مسئله مربوط به حجاب می شد صدتانیرو اونجا جمع میشدن و خلاصه احساس غیرت دینی رگ گردن مامورین رو پاره کرده بود.!!!!
بخدا یک لحظه فکر بچه دوساله خودم افتادم که فرق بچه من با این بچه چیه که باید اینجوری مورد سواستفاده قرار بگیره. (195131)