به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ - ۱۵:۳۵
 
۲
تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۱۶ ساعت ۱۲:۵۷
کد مطلب : ۳۴۷۴۵

وقتی صدای نویسندگان از مميزي درآمد

گروه فرهنگ و ادب: چندی پیش وقتی خسته از تلاش روزانه تلویزیون را روشن کردم، سریال «در چشم باد» توجهم را جلب کرد؛ سریال خاطره‌انگیز مسعود جعفری‌ جوزانی. اگرچه تکراری، اما هنوز هم دیدنی و جذاب بود. آن شب و آن زمان بر حسب تصادف به سکانسی تعلق داشت که در آن پدر بیژن خطاب به مردی که نسبت به سانسور بخشی از مقاله‌اش معترض بود که چرا کلمه رضامندی را حذف کرده و کلمه دیگری را جایگزین آن کرده‌اند، می‌گفت: دستور از بالاست. هیچ کاری نمی‌توان کرد. رضامند، رضایتمندی و هر واژه‌ای که با رضا در ارتباط باشد، چاپ نمی‌شود.
وقتی صدای نویسندگان از مميزي درآمد
ذهنم رفت به سمت بحث ممیزی کتاب کودک و نوجوان و چگونگی اعمال آن. این اواخر کم نبودند نویسندگان عرصه کودک و نوجوانی که فریادشان از شیوه‌های اعمال ممیزی به آسمان رفته بود. گرچه با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید روزنه‌هایی از امید در دل‌ها ایجاد شده و به دنبال انتصاب اعضای هیأت نظارت بر نشر کتاب کودک و نوجوان، امیدهایی در دل نویسندگان بعضا ناامید شکل گرفته است. اما هنوز مسأله این است: «چرا ممیزی بی‌ضابطه؟»

به دنبال این انتصاب‌ها که بر اساس جلسه 741 شورای عالی انقلاب فرهنگی به ریاست حجت‌الاسلام حسن روحانی رخ داد، همه منتظر تحول در اوضاع نشرند. پس به عنوان یک روزنامه‌نگار که می‌دانست دغدغه و خواست نویسندگان کودک و نوجوان چیست، با توجه به اهمیت مسأله با چند نفر از پیشکسوتان این حوزه هم‌صحبت شدم. همه خواهان تغییرند؛ تغییری که هنوز حاصل نشده و شاید دلیل این یادآوری همین است. این موضوع را زمانی بیش‌تر متوجه شدم که گله فرمهر منجزی را در مراسم شانزدهمین گرامی‌داشت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان شنیدم. قریب به یک ماه بعد از این مراسم، فرمهر منجزی با اشاره به تغییر ترکیب هیأت نظارت بر کتاب کودک و نوجوان گفت: ترکیب جدید هیچ تحولی را در زمینه سانسور و کیفیت آن ایجاد نکرده است و همچنان نویسندگان و مترجمان دست به گریبان شیوه‌های غیرمدون در زمینه اعمال سانسور یا ممیزی هستند.

این نویسنده و مترجم گفت: از سال 74 که اولین کتاب من با عنوان «خواهر کوچولو‌ها» منتشر شد تا همین الآن علی‌رغم گذشت قریب به 15 سال از فعالیت‌های من همچنان درگیر بحث ممیزی هستم و تقریبا تمام کتاب‌هایم با این مقوله مواجه شده‌اند. او با بیان این‌که دوست دارد تیتر گفت‌وگویش «کمک! یکی از موارد مشروط نجاتم دهد» باشد، اظهار کرد: به تازگی جلد هفتم مجموعه «هانک زیپزر» نوشته هنری وینک‌له را برای چاپ در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گذاشته‌ام و در تاریخ 92.11.14 متوجه شدم به این کتاب که پیش‌تر شش جلد آن وارد بازار شده، بیش از 20 مورد ممیزی زده‌اند. حذف نام سگ، حذف خالکوبی و حذف خوراک حلزون بخشی از موارد اصلاحی بود. همچنین ذکر شده بود که از صفحه 39 تا آخر کتاب حذف شود، در حالی‌که این کتاب قریب 120 صفحه است.

منجزی تاکید کرد: آقایان به من گفته‌اند کلمه «سینه» را به «گردن» تبدیل کنم، در صورتی‌که این‌ها دو جزء متفاوت از اعضای بدن هستند. «غذای حلزون» باید حذف شود، چرا که با فرهنگ ایرانی تطابق ندارد؛ در حالی‌که یکی از موارد بحث ترجمه این است که با فرهنگ‌های گوناگون آشنا شویم. حالا یکی نیست به من بگوید چه الزامی است که این تغییر صورت گیرد.

این عضو شورای کتاب کودک گفت: به من گفته‌اند تا ماجرای کنسرت موسیقی راک را حذف کنم و خالکوبی حذف شود، در حالی‌که اساسا ماجرای داستان به تقبیح بحث خالکوبی تعلق دارد. به نظر من، بحث ممیزی و شیوه اعمال آن نسبت به سال‌های گذشته هیچ تفاوتی نکرده است، چرا که قانون مدونی در این زمینه وجود ندارد. بنابراین در شرایطی که یک کتاب صرف آوردن کلمه «سگ» محکوم به سانسور می‌شود، در کتاب دیگری «سگ» شخصیت اصلی داستان است و اتفاقا چاپ هم می‌شود. این‌ها در شرایطی است که کتاب‌های ما در نهایت در سه‌هزار نسخه به چاپ می‌رسند و بسیاری از داستان‌های جذاب آن‌ها به صورت برنامه‌های تلویزیونی، شبانه‌روز در اختیار بچه‌ها و نگاه آن‌ها هستند.

منجزی تأکید کرد: در حال حاضر کودکان ما حتا در روستاها از شبکه‌های مجازی، ماهواره و اینترنت استفاده می‌کنند. پس چه الزامی به این همه تناقض و تضاد است؟ چطور می‌شود این همه تضاد را تحمل کرد؟ یک کتاب من در دوره قبل کاملا حذف شد. کتاب «اوا» پس از مدتی توسط کارشناسی مشروط و بعد از پیگیری کار، توسط کارشناس دیگر قبول شد، چرا که هیچ آیین‌نامه مدونی در این زمینه وجود ندارد و هر کس از ظن خود با آثار ادبی رفتار می‌کند. هفدهم بهمن‌ماه در مراسم گرامی‌داشت شانزدهمین سالگرد تأسیس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان که اتفاقا ممیزی سرفصل عنوان آن بود، گله بخشی از نویسندگان و مترجمان در زمینه شیوه ممیزی از طریق اجرای میان‌برنامه‌ها در این تشکل مدنی مطرح شد.

در این برنامه محمدهادی محمدی با بیان این‌که واژهایی چنین کوچک، ستمی چنین بزرگ را بازتاب نمی‌دهد، گفت: این پدیده چندوجهی است و تنها واژگان را نشانه نمی‌گیرد، بلکه خود نویسنده را هدف قرار داده است. زد و بندها‌، رانت‌ها،‌ معامله با ناشران خاص‌، بهره بردن از منافع مالی ارگان‌های دولتی‌، کتاب خریدن‌ها همه و همه موضوع را پیچیده و چندوجهی کرده است. موضوع سانسور تنها این نیست که یک نفر پشت یک کانتر نشسته باشد و به متنی مجوز بدهد‌، بویژه آن‌که بعضی از آنان که این مسؤولیت را دارند یاری‌دهنده ما در این سال‌ها بوده‌اند.

همچنین بیوک ملکی با نشانه گرفتن بهمن دری (معاون پیشین امور فرهنگی ارشاد) به عنوان عامل اصلی تعطیلی «سروش نوجوان» گفت: تعداد زیادی نشریه را یک نفر آدم تعطیل می‌کند، چون نمی‌خواهد این نشریات وجود داشته باشند و این نگاه حذفی به زندگی خیلی‌ها لطمه می‌زند، ضمن آن که مخاطبان را هم از انتشار نشریه‌ای که دوست دارند محروم می‌کند.

اما بودند در این مراسم کسانی همچون محمود پوروهاب که گفتند تا به حال کتابی نداشته‌اند که مشمول ممیزی شود. اما این نویسنده نیز خاطره‌ای را گفت و اظهار کرد: در نشریه «سلام بچه‌ها» دو صفحه داشتیم به نام تازه‌های جهان. در یکی از شماره‌ها عکس‌هایی از اینترنت انتخاب کردیم که چوب‌های جنگل را نشان می‌داد که روی‌شان تصاویری حکاکی شده بود. این تصاویر،‌ آلات موسیقی مثل سنتور و ویولن بود. یک نفر با من تماس گرفت که شما به چه حقی در نشریه دفتر تبلیغات اسلامی چنین تصاویری منتشر کرده‌اید. من سعی کردم ایشان را مجاب کنم، اما ایشان نه تنها مجاب نشد که از دست من به مقامات دفتر شکایت کرد.

در این مراسم سیامک گلشیری نیز با بیان این‌که اولین رمانش به نام «پاییز لعیا» کاملا از سوی ارشاد رد شده است، گفت: قسمت‌هایی از رمان دیگرم «نفرین‌شدگان» نیز حذف شد که از جمله‌های حذفی می‌توانم به این جمله اشاره کنم‌: تلویزیون اگر برفک نشان بدهد، بهتر از این برنامه‌هاست. من در این رمان جمله‌ها را برمی‌داشتم و جمله‌هایی دیگر را جایگزین می‌کردم. پس از چند بار تلاش به من گفتند، جمله‌های ممیزی‌شده را کامل بردارید و هیچ جمله‌ای هم جایگزین آن‌ها نکنید.

کبری احمدی از دیگر معترضان به نحوه اعمال ممیزی بدون قاعده‌مندی بود که گفت: چندی پیش غزلی از من در یک نشریه چاپ شد. مصرع اول این غزل چنین است: «من بی‌بهانه بوسه‌ عیدانه می‌خواهم» که این‌طور به چاپ رسید: «من بی‌بهانه هدیه و عیدانه می‌خواهم». محمدرضا شمس، دیگر نویسنده دیگر حاضر در این مراسم، هم گفت: خیلی از کارهای من به تیغ سانسور برخورد کرده‌اند. آخرین کارم «دختر خل و چل» یک سال برای تجدید چاپ در ارشاد ماند. برای چاپ آن مجبور شدیم گروه سنی اثر را از نوجوان به بزرگسال ارتقا بدهیم، زیرا برای نوجوانان کاملا مردود اعلام شد. در گروه سنی بزرگسال هم کار رد شد. نهایتا با حذف بخش‌هایی و با یاری دوستان نویسنده‌ای که در ارشاد مشغول به کارند، این کار منتشر شد.

شمس ادامه داد: اولین سانسورچی خود نویسنده است که در هنگام نوشتن ملاحظات خیلی چیزها را می‌کند. دومین سانسورچی ناشر است. سومین سانسورچی ارشاد است و چهارمین سانسورچی نهادهای ادبی هستند که کتاب را از جوایز‌، کتابخانه‌ها و سایر امتیازات کنار می‌گذارند.

محمد حسینی هم با تأکید بر این‌که هیچ‌کدام از کتاب‌هایش از ممیزی مصون نمانده است، گفت: رمان «به دنبال محمد» که درباره زندگی حضرت محمد (ص) است سه سال در ارشاد ماند. در این رمان ممیزان نه تنها می‌خواستند بخش‌هایی از کتاب را حذف کنند، بلکه سفارش داده بودند بخش‌هایی هم به کتاب اضافه شود. بدترین قسمت ممیزی این است که هیچ قاعده و قانونی ندارد. این ممیزی‌ها خسارات معنوی و مادی فراوانی به نویسندگان و ناشران وارد می‌کند و کسی پاسخ‌گوی آن‌ها نیست. من رمان‌ها، ‌شعرها و ترجمه‌های بسیاری می‌شناسم که سال‌ها در ارشاد خاک خورده‌اند، اما پس از سال‌ها در دولت جدید ظرف یکی دو ماه گذشته مجوز گرفته‌اند.

فرهاد حسن‌زاده نیز اظهار کرد: کتاب «عقرب‌های کشتی بمبک» 37 مورد اصلاحیه داشت که من تعدادی از آن‌ها را که به کار لطمه نمی‌زد، انجام دادم. برای بقیه از دوستی کمک خواستم که در واحد کتاب کودک ارشاد مشغول به کار است. ایشان هم کمک کردند و بالأخره کار مجوز گرفت. او افزود: کتاب «این وبلاگ واگذار می‌شود» 10 مورد اصلاحیه داشت که یک مورد آن نام یک خواننده زن عرب بود: ام کلثوم. اما با وجود همه این‌ها فکر می‌کردم رمان «خسروشیرین» که به تازگی از من منتشر شده حتما تعدادی موارد اصلاحی خواهد داشت که خوشبختانه بدون هیچ حذف و دخالتی مجوز گرفت.

ریحانه جعفری نیز با طرح مشکل خود در انجمن نویسندگان کودک و نوجوان یاری خواست. او گفت: سه ماه پیش ناشر یکی از کتاب‌هایم تماس گرفت که ارشاد به مسأله خالکوبی کتابی که ترجمه کرده‌ام، ایراد گرفته و گفته کل این قسمت باید تغییر کند. ناشر خواست به جای خالکوبی چیزی دیگر در قصه‌ بیافرینم! من به جای خالکوبی روی پا که قرار است قهرمان داستان با دیدن آن به عنوان یک سرنخ بفهمد چه کسی می‌خواهد به مردم شهر نارو بزند،‌ چه بگذارم؟

نویسندگان هم در جواب گفتند بگذار «حنا»!
همچنین شهرام اقبال‌زاده در سخنانی گفت: کتاب «تاریک روشنا» از آرمان آرین را به ارشاد فرستادیم که یک داستان علمی تخیلی در اثبات وجود خداست که مطلقا مردود اعلام شد و دلیلی برای آن ذکر نشد. مجموعه داستانی هم از کامشاد کوشان استاد دانشگاه در آمریکا که چند سالی است به ایران آمده مردود اعلام شده است. رمانی هم از دیوید آلموند به نام «گل» مردود اعلام شده که درباره خلقت است. در این رمان تردیدهایی مطرح می‌شود، اما نهایتا به ایمان می‌رسد. این رمان‌ها در دولت جدید هم هنوز مجوز نگرفته اند و نشر قطره منتظر نظر ارشاد است. او افزود: کتاب مشترکی دارم با خانم پدرام‌نیا درباره روان‌شناسی نوجوان که ترجمه است. بخشی از این کتاب درباره مضرات مشروبات الکلی است که گفتند باید حذف شود. پس از اصرار ما شش مورد اصلاحیه به آن خورد. از جمله گفتند ننویسد مشروبات الکلی زیان‌بار است‌، بنویسد مطلقا حرام است.

رؤیا بیژنی با بیان این‌که هرچه نوشته و سروده و تصویر کرده سانسور شده است، گفت: من هرچه نوشته‌ام، سانسور شده، از نوشتن خاطره‌ کودکی‌ام تا شعرهای کودک برای کتاب‌های کودک. نقاشی‌ها هم ابدا مستثنا نبوده‌اند. حالا باید منتظر بود و دید آیا با ادامه کار دولت یازدهم و فعالیت هیأت نظارت بر چاپ و نشر کتاب کودک و نوجوان، این وضعیت بهبود پیدا می‌کند؟

گزارش: مهناز باقری/ ايسنا