به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ - ۱۷:۲۸
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۳ ساعت ۱۰:۴۹
کد مطلب : ۷۰۴۱۸
سیدعلی صالحی، پرکارترین شاعر سال 93

وقت را نمی توان از وقت گرفت!

گروه فرهنگ و ادب: سیدعلی صالحی را می توان در دسته شاعران برجسته معاصر قرار داد. شاعرانی که آثارشان برفضای ادبیات کشور تاثیرگذار بوده و دفاترشان جریان های جدیدی را در شعر امروز ایجاد کرده است.
وقت را نمی توان از وقت گرفت!
سیدعلی صالحی در سال جاری، شش دفتر شعر منتشر کرد؛ انتشار این تعداد کتاب، برای علاقه مندان او کمی عجیب بود . او در آغاز هفتمین دهه از زندگی خود همچنان جزو شعرای پیشروی ایران محسوب می شود؛ چنانکه با  سیاقی جدید به نام «شعر گفتار» نقبی هنرمندانه به زبان گفتاری عامه مردم زده  و تلاش کرده شعر را از زبان آرکائیک به زبان گفتار نزدیک کند.

*شما در دفتر شعر «شبانه ها در غیاب احمد شاملو» شعر و نثر را با هم آورده اید. آیا این سیاق سابقه تاریخی دارد؟ در این باره کمی توضیح می‌دهید؟

- همه با سلوک سعدی در این زمینه آشنا هستیم. در واقع سعدی بر این روش تأکید ورزیده است. فرض که چنین راهی پیشتر کشف نشده یا بنیان گذاشته نشده باشد. خب... ما آن را آغاز می کنیم. چرا برای هر چیزی باید چراغی از گذشته عاریه بگیریم. از من پیشتر سوال شده چرا برای دفترهای شعرت «مقدمه» می نویسی؟ البته سوال شما درست است، و ما مسئولیم پاسخ بدهیم. اگر هم جواب درستی نداشته باشیم می گوییم: چشم، تکرار نمی شود.

*سال 1393 دفترهای شعر شما پیاپی منتشر شد. آیا رویه انتشار پی در پی کتاب های شما همینطور ادامه دارد؟

- سال 1393 شش دفتر شعر من منتشر شد. اما من قریب به هزار و سیصد صفحه شعر این دفاتر را همان سال 1393 نسروده بودم. این آثار به اواخر دهه هشتاد خورشیدی تا سال 1391 خورشیدی برمی گردد، که میهمانِ دایره کتاب در وزارت خانه مربوطه دوره c.c.u را طی می کردند. ناگهان و پیاپی مجوز چاپ صادر، ناگهان و پیاپی کتاب ها چاپ، ناگهان و پیاپی به بازار کتاب هجوم آوردند.نتیجه شش تا هفت سال کار، ناگهان و پیاپی، هزار سوال ایجاد کرد. آیا این کار، اتفاقی معقول نبود!؟ ناشران محترم آثار من اطمینان داشتند این آثار در انبار و الانبار، خاک نخواهند خورد. منتشر شدند. زنده باد آزادیِ کتاب! دایره کتاب در دوره دهم، بیش از نیم دهه این آثار را در مجلس بررسی نگه داشت. حالا در دوره یازدهم آنها را آزاد کردند. خب چه باید کرد؟! باید ما هم چند سال در چاپ و توزیع تعلل می کردیم که چه!؟ که مبادا کسی بگوید: «چه خبر است این همه کار!؟» صاحبِ چنین فکری، خود ناخواسته همکارِ همان ممیز سخت گیر است. زندگی به من یاد داده است که هر تهدیدی را به یک امکان تبدیل کنم. وقتی دیدم ناخواسته، آثارم یک جا منتشر شده و هیچ خللی هم پیش نیامده گفتم چه روش خوبی! این «ضعف ظاهری» یک «قوتِ بی بدیل» است. سوار بر بحران شدن، بهتر از پنهان شدن از بحران است.

*آیا قصد دارید در این دوره نیز آثار تازه خود را همزمان منتشر کنید؟
- اگر از کمند دایره ممیزی بگریزند... چه عیبی دارد؟! این من نیستم که باید نگران باشم. این ناشر حرفه ای و معتبر است که از سر شجاعت و اعتماد کار می کند و همراه می شود و هراسی هم ندارد.

*شما دردفتر «شبانه ها...»، در بخش «خاطره نویسی و یادآوردِ تجاربِ مشترک و دیدارها در دهه پنجاه و شصت»، از نام های شاعران بزرگ و پیش کسوتتان یاد کرده اید؛ چرا به سراغ یادکردن از این شخصیت‌ها رفته اید؟
بیشتر ادای دین به این بزرگان بوده. نوعی قدردانی از آموزگارانی است که از آنها بسیار آموختم، بر من اثر گذاشتند، هدایتم کردند و... تا امروز .

*به نظر شما چرا شمارگان و تجدید چاپ آثار شعری، از جمله اشعار شما، چندین برابر داستان های منتشر شده است؟
- ای کاش اینطور بود، تا داستان نویس ها کار خودشان را بکنند، ما شاعران هم بیهوده داستان ننویسیم. آخر... آزمون و خطا تا کی؟ چقدر؟ به چه بهایی؟ البته همه آزادند هر راهی که می خواهند بروند، بر بخیل اش لعنت، ولی حقیقت این است که «داستان» جریان غالب است و نه شعر!

*در گذشته با شناخت «زبان شخصی» می شد تشخیص داد این شعر از کیست؟ امروز جز شما و یکی دو شاعر زنده معاصر، به شدت همه چیز یا شبیه هم است یا مه آلود و بی امضاء، در این باره چه نظری دارید؟
- نیاز به فرصت هست. تجربه، تمرین، زندگی، شاکله، امضاء، شناسنامه زبانی و... قرار هم نیست همه شاعران در طول تاریخ یک راه را طی کنند. الان «بی زبانی» هم نوعی زبان است.

*درباره آثار تازه، سروده های این دو سال اخیرتان صحبت کنید. از حیث چاپ و... در چه مرحله ای هستند؟
هر چه بوده مهیا شده، دست دوستم آقای علیرضا رئیس دانایی است: انتشارات نگاه. این دوره به صورتی غیر قابل باور (نسبت به دوره گذشته) مجوز چاپ می دهند، گفتم فقط نسبت به دوره گذشته، و گرنه من با بررسی و سانسور در همه اشکال آن مخالفم، به شدت هم مخالفم. سانسور یک اصل بیش ندارد، و آن «حذف سانسور» است. روحیه شخصی من با پدیده «سونامی» موافق است، و نه حضور قطره چکانی، در تولید و آفرینش در همه زمینه ها. البته همه آزاد هستیم و صاحبِ اختیار خویش. یک نفر به سلسله جبال مولانا تعلق دارد و هر لحظه در شعر نفس می کشد؛ در مقابل شاعر دیگری شاید پا به راه خیام دارد و نم نمک می آید. وقتی می خواهند فرصت را از تو بگیرند، تو هم مثل شمس تبریزی بگو:«من خود... وقت ام. وقتِ وقت ام!» وقت را نمی توان از وقت گرفت.
مرجع : ایسکانیوز