گروه مقالات: از جمله موضوعات مرتبط با برجام که چه در پیش از به نتیجه رسیدن مذاکرات و چه پس از آن در بین موافقان و مخالفان برجام محل بحث بود ارتباط این سند با کم رنگ شدن احتمال وقوع جنگ و افزایش ضریب امنیت کشور بود. مخالفان برجام معتقدند که برجام نقشی در دفع این تهدیدات نداشته است و حتی گاهی مدعی میشوند که با به نتیجه رسیدن مذاکرات تهدیدات نظامی علیه کشورمان بیش از گذشته شده است.
هنگامی که به واقعیات صحنه نگاهی میاندازیم با حداقل سه نشانهی بسیار مهم مواجه میشویم که ما را به دور شدن از نظر مخالفان برجام رهنمون میسازد. نشانهی اول و دوم صحبتهای نظامیان است. همین چندی قبل بود که فرمانده ارشد نهادی نظامی از احتمال وقوع حمله به کشورمان در سالهای گذشته سخن گفته بود، و کمی دورتر از این روزها با صحبتهای محسن رضایی مواجه میشویم که از این میگفت که امریکاییها دو بار چند قدم بیشتر با حملهی نظامی به ایران فاصله نداشتند.
نشانهی سوم که از این دو مهمتر است، سابقهی امریکا و دیگران در مواجههی نظامی با کشورهاست. با بررسی این سابقه به نتیجهی جالب توجهی میرسیم؛ کسر قابل توجهی از حملات نظامی امریکا و همراهانش به دیگر کشورها زمانی به وقوع پیوسته است که پیش از آن، کشور مورد نظر طی قطعنامه هایی ذیل فصل هفت منشور ملل متحد قرار گرفته است. به این معنا که کشور مورد نظر را تهدیدی برای صلح و امنیت بین الملل معرفی میکنند. نتیجهی چنین روندی در عمل به معنای مبسوط الید شدن قدرتهای بزرگ در برخورد با آن کشور خواهد بود.
در زمانی که پروندهی هستهای ایران با بیتدبیری و سهل انگاریهای صورت گرفته توسط منتقدان فعلی برجام که در آن دوران مسئول بودند به شورای امنیت رفت در کمال تعجب شاهد بودیم که حضرات دولتی در آن زمان به جای آنکه این زنگ خطر را جدی بگیرند مشغول شوخی با قطعنامه و قطعنامه دان بودند. صدور چند قطعنامه ذیل فصل هفت منشور ملل متحد با توجه به سوابق گذشتهی قدرتهای بزرگ نشانهای مشخص از بالا رفتن احتمال حملهی نظامی به کشور بود و میبایست همان هنگام برای این موضوع فکری عاجل میشد اما در عمل چنین نشد و کشور چند سال متحمل خسارتهای سنگین اقتصادی و ضعف شدید وجهه اش در صحنهی بین الملل شد.
گاهی در این موضوع خلط مبحث شده و دوگانهی جعلی دیپلماسی – نظامی گری مطرح میشود به این معنا که عدهای چنین میگویند که دور شدن سایهی جنگ از کشور نه بواسطهی دیپلماسی فعال دولت روحانی و برجام بلکه به دلیل قدرت بالای نظامی کشور است. این دو گانه از اساس بیمبنا و غلط است و به قول فرمایش رهبری، دنیای امروز دنیای همه چیز است هم مذاکره و هم موشک. در نتیجه اینکه عدهای خیال کنند که دفع تهدیدات نظامی بیگانگان تنها از طریق افزایش توان نظامی ممکن است نشانگر نگاه تک بعدی شان است.
یقینا زحمات نیروهای نظامی کشور و افزایش امیدوار کنندهی تواناییها در صنعت دفاعی مقولهای بسیار مهم در مقابله با تهدیدات است اما در کنار افزایش این توانمندیها باید همواره بر توان دیپلماتهای شجاع، غیور، امین و متدین کشور هم تکیه کرد. این دو بال اگر هماهنگ با هم کار کنند اتفاقات مبارکی رخ خواهد داد و در مقابل همیشه باید مراقب بود که شاهد ناهماهنگی در این حوزهی خطیر نباشیم که ناهماهنگی در این حوزه صدمات جبران ناپذیری را برای کشور به همراه خواهد داشت.