داریوش احمدیان
یکی از مهمترین نقدهایی که به عملکرد هشت ساله دولت احمدینژاد وارد میشود و معمولا با پرسش "پول نفت چه شد؟" هم این انتقادات آغاز میشود این مسئلهی بسیار مهم است که آیا عملکرد دولت سابق با توجه به آن که در آن هشت سال بیشترین درآمد نفتی را نسبت به تمام طول تاریخ ایران از زمان پیدایش نفت تا به امروز داشته است همخوانی دارد؟ شاید بتوان مهمترین تاثیر عملکرد نا امید کننده دولت نهم و دهم را در تعداد شغلی که در هر سال ایجاد کردهاند یافت.
آن جا که در قیاس با میانگین این شاخص در دولتهای گذشته و دولت فعلی تعداد فرصت شغلی خالصی که در هر سال ایجاد کردهاند عددی نزدیک به صفر است. این در حالی است که با آن پول سرشار نفتی در آن دولت میشد رکورد ایجاد شغل در هر سال را شکست به این معنا که مهمترین مسئله در ایجاد شغل در کشوری مانند ایران سرمایه در گردش است و عقل سلیم حکم میکند که هنگامی که منابع درآمدی سرشاری نصیب دولت میشود بخش اعظمی از آن صرف ایجاد اشتغال و رونق اقتصادی شود نه برای امور اجرایی و بی ثمر برای اقتصاد کلان کشور.
برای درک بیشتر عمق فاجعه میبایست به وضعیتی که امروز در آن گرفتاریم توجه و دقت بیشتری نماییم. از سال گذشته تا چند سال آینده ما شاهد ورود بیش از یک میلیون نفر جویای کار به بازار کار خواهیم بود و در کنار آن دولت مستقر یا هر دولت دیگری بواسطهی منابع درآمدی پایین توان ایجاد اشتغال برای این تعداد از افراد جویای کار را قطعا نخواهد داشت، از سوی دیگر به دلیل آنکه هشت سال در این کشور تقریبا هیچ فرصت شغلی ایجاد نشده است تعداد بسیاری از سالهای قبل هم به این گروه جویای کار افزوده خواهند شد.
هنگامی که این سه فاکتور را کنار هم قرار میدهیم آنگاه میتوان به دولتمردان حق داد که همواره این پرسش را مطرح میکنند که چرا با منابع درآمدی افسانهای در دولت سابق هیچ فرصت شغلی ایجاد نشده است؟ حداقل توقع از افرادی که در آن سالها در قدرت بودهاند این است که در این روزها به جای آنکه برای رقابتهای سیاسی نرخ بیکاری را مانند چماقی بر سر دولت بکوبند اگر انصاف دارند علت بوجود آمدن این وضعیت را هم برای مردم تشریح کنند.
عملکرد دولت روحانی به خصوص در امسال در بحث اشتغال به نسبت گذشته مطلوب بوده است و بنا بر آمارهای رسمی حدود هفتصد هزار فرصت شغلی خالص ایجاد شده است اما بواسطهی آن که افراد جویای کار فقط برای امسال یک میلیون دویست هزار نفر هستند باز هم نرخ بیکاری بالا میرود و در سالهای آتی بواسطهی عقبماندگیهای بسیاری که از گذشته در این حوزه وجود دارد این نرخ باز هم بالاتر خواهد رفت و اگر روحانی و تیم اقتصادی همراهش در سالهای آینده تنها بتوانند این شاخص را در همین مقداری که اکنون هست حفظ نمایند میتوان به آنها نمره قبولی داد.
سخن آخر اینکه اقتصاد زنجیرهای به هم پیوسته است که آثار اشتباهات گذشته تا سالها بر مردمی که در متن جامعهاند فشار خواهد آورد، رقبای سیاسی روحانی ابتدا پاسخگوی عملکرد فضاحتبارشان در اشتغالزایی در هشت سالی که در قدرت بودهاند باشند سپس نمایش همدردی با بیکاران را به راه بیندازند.