اميد پورعزيز
اخيرا يکي از نمايندگان خاص شهر خاص مشهد در اقدامي خاص مبادرت به انتشار پر حرف وحديث و گزينشي از سخنان دکتر ظريف در جلسه محرمانه کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس نموده است. موضوع وقتي خاصتر ميشود که اولا خود اين نماينده در آن جلسه حضور نداشته و ثانيا در صحت و سقم آن نيزترديد اساسي وجود دارد و ظاهرا امانتداري در نقل قول نيز رعايت نشده است.
جالبتر اينکه دو روزنامه خاص کشور يعني کيهان و وطن امروز با ذوق زدگي خاصي به استقبال اين سخنان رفته و آتش بيار معرکه شده اند. در گذشته حتي وقتي به جهت رقابتهاي سياسي خبرهايي از اين دست رسانه يي ميشد اولا بسيار کلي و غيرعلني و با رعايت برخي مصالح صورت ميگرفت. ولي اين اتفاق اخير در روز روشن و قانون شکني به علنيترين شکل ممکن صورت گرفته و جالب اينجاست که اخيرا در اتفاقات مشابه در چند روز اول، بقول فردوسي پور بصورت کاملا خودجوشتربيونها و مراجع رسيدگي سکوت سنگيني را در دستور کار خود قرار ميدهند تا اينکه اين اعمال محيرالعقول اثرات خود را در جامعه گذاشته و بعد از اينکه نيات مدنظر محقق شد به گونه يي نوازش گرايانه قول رسيدگي و پيگيري داده ميشود.
شايد بسياري از متوليان مستقيم و غير مستقيم چنين سناريوهايي بعد از پيادهسازي آن و اطمينان خاطر از عدم رسيدگي جدي آتي، احساس پيروزمندي و اقتدار داشته باشند ولي بايد متذکر شد که چنين سناريوهاي به اصطلاح رندانه و هدفمندي، اثرات تخريبي بشدت مهلکي براي جامعه دارد و در درازمدت الگوهاي بسيار بدي را براي فرهنگ عمومي خواهد ساخت. افکار عمومي شايد با شنيدن چنين مطالبي به صورت مقطعي واکنش خاصي به آن نداشته باشد، ولي در درازمدت بالاخره بي اخلاقيها و رذالتهاي آن را در مييابد و چون حاشيه امنيت، توالي اين مسائل و استانداردهاي دوگانه در برخورد ومواجهه با آنها را ميبيند، قبح اين اعمال ناشايست در نظرش ريخته شده و ناخودآگاه در حد و جايگاه خود نيز عين اين اعمال را تصويرسازي و تکرار ميکند و از طرفي نوع خاصي از وابستگيها و ارتباطها را براي ايزوله نگهداشتن خويش از بي قانوني را خلق مينمايد.
در واقع اغلب مردم جامعه خود را با فرهنگ حاکم بر جامعه و نتيجه گرايي موجود در آن آدابته کرده و خودشان را زياد به دردسر نمياندازند. مردم وقتي ميبينند که به راحتي حرمت قهرمان ملي شان شکسته ميشود و آب از آب تکات نميخورد، ديگر خيلي خود را مقيد به رعايت حرمتهاي اجتماعي و يا حتي خصوصي شان نميپندارد، و متأ سفانه به مرور اين مسئله تشديد هم ميشود. در واقع شايد بتوان گفت افزايش بي اخلاقي ها، خدشه دار شدن اعتماد عمومي و قرار گرفتن در مسير سراشيبي اخير، بي بديل هم نبوده است. بسياري از اعمال ما و نخبگان جامعه، اثري ماندگارتر و تأثربرانگيزتر از آن بوجود ميآورد که تصورش ميرود.
وقتي بساط توجيه و خودمحوري گشوده ميشود ديگر برچيده شدنش به اين راحتيها صورت نخواهد گرفت. وقتي کورسوهاي اميد براي زدودن وجدان بيدار جامعه از زشتيها تخطئه و يا دستکاري ميشود، ديگر کنترل بقيه جامعه از دست خواهد رفت. پدري که گمان ميکند در خردسالي فرزندش متوجه خطاها و اعمال ناثواب او نميشود در بزرگسالي نخواهد توانست فرزندش را از خطاهاي به مراتب بزرگتر باز دارد. گاهي اوقات وسوسهها و به اصطلاحهاي خطاهاي کنترل شدهي ما در عين حال که فکر ميکنيم به اوضاع مسلط هستيم و يا چون عامل خطا خودي تلقي شده، چشم بر آن ميبنديم، نتايج و تبعات بيشتر و ماوراي تصوري را به بار خواهد آورد که شايد به اين راحتيها قابل جبران نباشد.
يکي از عللي که برخي سياستمداران و مکاتب سياسي اعمال و مواضع خود را از سطح ايدئولوژي ها، کليات و اخلاق جدا ساخته و گفتمان خود را در سطوح تقليل يافته و روزمرهتري مطرح ميکنند، تبري جستن از تبعاتي است که در بالا ذکر آن رفت. زيرا در اين مواقع اشتباهات و خطاهاي سياستمداران به اساسيترين باورهاي انساني گره نخورده و براحتي قابل نقد و حتي توبيخ است. ولي در مواردي که اعمال ما و نيات مان بسيار حياتي، ريشه ايي و آسماني جلوه داده ميشود، ديگر قبول اشتباهات، خودخواهيها و خطاهاي بيشمار بشري قابلترديد، توبيخ و حتي نفي نيست. همچنان که دورهي هشت سالهي ما بين سالهاي 84 تا 92 ضربات سنگيني به اخلاق و باورهاي جامعه وارد کرده و اثرات و هزينههاي آن سالهاي سال باقي خواهد ماند.
هرچند بواسطه عقلانيت ملي و انساني تا حدودي جلوي آن سقوط آزاد گرفته شد، ولي اکنون شاهد برخي رفتارهاي افراطي و بعضا زنندهتري هستيم تا شايد عده ايي بتوانند بواسطه اين اعمالشان به حاشيه رانده شدن شان را جبران کنند. آزاديهاي اين چنيني و عدم رعايت انصاف و تعادل و برخوردهاي گزينشي و جانبدارانه در درازمدت باعث سرخوردگي و اتخاذ مواضع افراطي و غير معقول و البته غير اخلاقي در جامعه خواهد شد. لذا اين مسئله بسيار حائز اهميت ميباشد که در تک تک اعمالمان توجه مصاعفي به عواقب و عوارض جانبي آن نيز داشته و منافع شخصي و جناحي زودگذر را زمينه ساز سقوط و افول بلندمدت مردم و جامعه نسازيم.
قهرمانان ملی ما لیبرال های غربگرایی نیستند که علیرغم تذکرات رهبری به کدخداشون اعتماد کردند و در قبال هیچ باعث نابودی صنعت هسته ای شدند. و باعث شکست فضاحت بار برجام شدند. قهرمانان ملی ما جوانان بی نام و نشانی هستند که بخاطر امنیت این کشور و با استراتژی مقاومت باعث پیروزی در جنگ علیه تروریست شدند. (346427)