به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۹:۳۹
 
۶
تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۱ ساعت ۱۱:۲۸
کد مطلب : ۱۲۵۲۰۳
به بهانه 22 بهمن

ارزیابی آرمان‌های انقلاب اسلامي

ارزیابی آرمان‌های انقلاب اسلامي
گروه سیاسی- محمد توکلی

روزنامه بهار: فاصله زیادی تا چهل سالگی انقلاب اسلامی مردم ایران نداریم و دیگر وقتش رسیده است که کارنامه انقلابی با این سن و سال را کمی خارج از تعارفات مرسوم و با نگاهی صریح‌تر به نظاره بنشینیم. برای بررسی کارنامه نظام برآمده از انقلاب اسلامی می‌بایست مبنایی مشخص را به عنوان شاخص بررسی انتخاب کنیم. به نظر می‌رسد آرمان‌ها و اهداف اعلام شده در آغاز انقلاب بتواند مبنای مشترک خوبی برای بررسی این کارنامه چهل ساله باشد.

دلیل انتخاب چنین شاخصی این است که اهداف و آرمان‌های آن انقلاب شکوهمند مردمی نقطه مشترکی بین رهبران نهضت و مردم حاضر در متن جامعه بود. شاید اگر بگوییم آرمان‌های انقلاب از جمله معدود مواردی است که بر روی آن بین مردم و جریان رسمی ایجاد شده در پس از انقلاب توافق وجود داشته است، سخنی به دور از واقعیت نگفته باشیم. با دقت بر روی آرمان‌ها و اهداف مطرح شده از سوی انقلابیون آن دوران شاهد آن هستیم که تقریباهمه آن اهداف اعلامی نوعی واکنش به نقاط ضعف غیر قابل انکار رژیم گذشته بوده است.

مفهوم «استقلال» موضوعی بود که هر چه به زمستان ۵۷ نزدیک‌تر می‌شدیم بیش از پیش خدشه دار شده بود و حتی در مطالبی که از سوی نزدیکان رژیم پهلوی در این سالها بیان شده است بر بی توجهی به موضوع استقلال کشور در آن روزگار تاکید شده است. دیگر نکته مغفول مانده در ساختار سیاسی گذشته عدم توجه به آزادی‌های سیاسی بوده است. نهاد امنیتی ساواک و برخوردهای سخت این سازمان با اعتراضات، نمونه بارز و مشخصی از بی توجهی به «آزادی» و حداقل‌های رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی است. شاید بتوان علت چنین مواجهه‌ای را در نوع حکومت پهلوی یافت. حکومتی بر مبنای سلطنت و دیکتاتوری به شکل طبیعی به چنین ورطه‌ای هم سقوط خواهد کرد.

دیگر خواست اساسی مردم و رهبران آن بود که آن چه و آن که اکثریت می‌خواهد باید اجرا کند و مسئول گردد و این همان نکته‌ای بود که اساسا ساختار استبدادی رژیم پیشین توان کنار آمدن با آن را نداشت. خواست دیگر مردم حاضر در متن جامعه که همپوشانی جالبی با خواسته‌های رهبران انقلاب داشت اجرای ارزش‌های اسلامی بود. یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات راهبردی حکومت پهلوی دامن زدن به دوگانه جعلی ارزشهای دینی و هویت ملی بود. دو گانه‌ای که با تعریف درست و دقیق از این دو مفهوم می‌توان به این نتیجه رسید که اساسا وجود خارجی ندارد.

بی توجهی‌های رژیم گذشته به مفاهیم دینی و ارزشهای مذهبی سبب آن شد که امر دین حلقه وصل محکمی بین رهبران مذهبی نهضت با توده مردم ایجاد کند. همانطور که مشخص است اصل و اساس آرمانهای انقلاب مردم ایران در اواخر دهه ۵۰ خورشیدی که در شعارهایشان نیز هویدا بود به ریشه‌های فرهنگی و سیاسی برمی گردد، چه استقلال طلبی چه آزادی خواهی و تلاش برای به کرسی نشاندن مفاهیم مبتنی بر مردم سالاری و چه توجه به ارزش‌های دینی، همه و همه به نوعی ریشه در فرهنگ دارد.

بنابراین نمی‌بایست انقلاب۵۷ را از جنس انقلاب‌های مبتنی بر اقتصاد یا کودتاهای مبتنی بر نظامی گری دانست، در نتیجه برای سنجش عملکرد نیز باید بیش و پیش از وجه سخت‌افزارانه انقلاب به بعد دیگر آن که ذیل فرهنگ و سیاست تعریف می‌شود توجه کرد. نکته جالب توجه درباره انقلاب۵۷ آن است که حتی شیوه به پیروزی رسیدن آن نیز از جنس نرم و فرهنگی بود و رهبر فقید آن هیچگاه به گروه‌های مسلح روی خوش نشان نمی‌داد.

حال و در این سالها که دیگر داریم به چهل سالگی نظام برآمده از انقلاب می‌رسیم پرسش اساسی این است که نسبت عملکردهایمان با آرمان هایمان چگونه است؟ آیا فاصله نزدیکی تا رسیدن به آن اهداف و محقق کردنشان داریم؟ آیا اساسا مسیری که طی می‌کنیم به سوی آن آرمان‌هاست؟ چندی پیش بود که رهبر معظم انقلاب فرمودند انحراف از نقطه کوچکی شروع می‌شود و به مرور باعث بیشتر شدن زاویه و دور شدن از هدف می‌گردد.

آیا نباید دلواپس آن باشیم که عملکرد مسئولان در این چهار دهه مصداق این سخن باشد؟ شاید بتوان مقوله «استقلال» را یکی از اهداف اعلامی انقلاب دانست که بیشتر از سایر اهداف محقق شده است. این امر را که تا حدود بسیاری مورد قبول دوست و دشمن است شاید بتوان مهمترین و ملموس‌ترین هدف محقق شده انقلاب۵۷ دانست. البته در راه تحقق این هدف نیز دچار اشتباهات گاه سهمگینی شده ایم.

به عنوان مثال در سالهایی استقلال کشور را در عمل دیوارکشی به دور کشور و انزوا معنا کردیم و استقلال‌طلبی را با برخی مواضع احساسی پرهزینه و فاقد مبنا برابر دانستیم. نتیجه چنین نگاهی به مقوله استقلال به آن جا رسید که نمایندگان آن نگاه تنها توانستند رضایت کمتر از ده درصد مردم را در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به دست آورند. یکی دیگر از خلط مبحث‌های صورت گرفته در موضوع استقلال برابر دانستن مذاکره با برخی کشورها با سازش و تسلیم است.

این نوع نگاه که ناشی از مقدم انگاشتن ایدئولوژی به منافع ملی است در سالهایی آسیب‌های جبران ناپذیری را به کشور وارد آورده است و باعث آن شده است که فرصت‌های خوبی از کف برود. شاید بتوان مهمترین مانع در مسیر استقلال طلبی ملت ایران در برابر زیاده خواهی‌ها را عدم تعریف دقیق از این مفهوم و حدود و ثغور آن دانست که موجبات بروز اشکالاتی شده و می‌شود.

در موضوع تحقق امر آزادی نیز حتی بسیاری از دوستان و همراهان انقلاب و نظام هم این نکته اذعان دارند که نیازمند تحرک و اقداماتی اساسی‌تر و چشمگیرتر هستیم. برای مثال، همین چند سال پیش بود که رهبر انقلاب در دیداری با اعضای مرکز الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت در موضوع آزادی به صراحت نسبت به کم کاری‌های صورت گرفته در این حوزه گلایه کردند.

در نتیجه می‌توان گفت دور افتادن عملکردها از برخی‌ آرمان‌ها، واقعیتی است که مورد پذیرش مقامات ارشد نظام نیز قرار گرفته است. حال باید چه کرد؟ باید چه کنیم تا جهت عملکردها به سمت آن آرمان مهم دوران انقلاب بازگردد. با مروری بر قانون اساسی بالاخص فصل سوم آن می‌توان به این نتیجه رسید که اجرای دقیق و بدون تنازل این میثاق ملی با همه نقدهای کم یا زیادی که به آن مانند هر تجربه بشری وارد است می‌تواند جهت حرکت را به سمت آرمان انقلاب بازگرداند.

در کنار این امر نیاز به یک تغییر در جهت گیری فکری تصمیم‌گیران نیز وجود دارد. به این معنا که همه باید این واقعیت را بپذیرند که نظام جمهوری اسلامی یک نهال سست ریشه، نیست و می‌توان با اندکی افزایش سعه صدر از یک سو و کاهش بدبینی‌های بی دلیل نسبت به فعالان در حوزه‌های مختلف از سوی دیگر، فضا را برای تحقق کامل آرمان‌های اساسی انقلاب همچون آزادی فراهم آورد.

الزام سوم پرهیز از طرد افرادی که در دلسوزیشان نسبت به نظام شکی نیست می‌تواند باشد. زمانی که چهره‌ها و جریاناتی به واسطه برخی اختلافات در دوره‌هایی طرد و حتی از آن ناگوارتر معاند نظام معرفی می‌شوند آن گاه دیگر فضایی برای بیان نظرات و دیدگاه‌هایشان فراهم نخواهد شد. می‌بایست این امر بدیهی را بپذیریم که قرار نیست همه بر اساس کلیشه هایی مشخص مانند هم فکر کنیم و نباید این گونه باشد که به واسطه تنوع و تکثر در عقاید و نظرات افرادی را از وجوهی حداقلی از آزادی محروم کنیم.

ترکیب نو «جمهوری اسلامی» را شاید بتوان پاسخی به خواسته‌های مردمسالارانه و دین مدارانه انقلابیون در آن سال‌ها دانست. جمهوری اسلامی بر دو پایه حضور بیشتر پر رنگ مردم در صحنه و اعتماد مردم به دین بنا نهاده شده است و کمرنگ شدن هر کدام از این دو تهدیداتی جدی را برای ساختار سیاسی مستقر ایجاد خواهد کرد.

بررسی عملکردها در این حوزه نیز ما را به این نتیجه می‌رساند که در کنار نقاط قوت فراوان، نقاط ضعف مشهودی قابل مشاهده است. موضوعاتی مانند نوع تعیین صلاحیت‌ها در دوره‌های مختلف انتخابات که در سال‌های اخیر اغلب با تصمیمات شوکه کننده‌ای مثل رد صلاحیت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی همراه بوده است یا عدم توجه کافی به حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی، برخی کم توجهی‌ها آزار دهنده در موضوعات مرتبط با حقوق شهروندی و مانند آن از جمله مواردی است که باعث کمرنگ شدن برخی از آرمان‌های انقلاب شکوهمند اسلامی سال 57 شده است.

در حوزه ارزشهای دینی نیز می‌توان آن را به دو بخش اخلاقیات و حضور دین در ساختار سیاسی تقسیم کرد. در حوزه اخلاقیات با توجه به نزدیکی بیش از حد دین و سیاست در چهار دهه اخیر شاهد آن هستیم که بخشی از مردم نارسایی‌های مسئولان را به پای دین نهاده‌اند و توجه کافی را به ارزش‌های معنوی نشان نمی‌دهند و از سوی دیگر شاید بتوان یک دلیل از چندین علت بروز بی‌اخلاقی‌ها در جامعه را در این موضوع دانست که در سال‌هایی بی‌اخلاقی‌هایی نظیر تهمت، ریا و دروغ سکه رایج برخی مسئولان در قدرت برای از میدان خارج کردن رقیب شده بود که در نتیجه آن شاهد افزایش این‌گونه رذایل اخلاقی در جامعه نیز هستیم.

موضوع ساختار سیاسی نیز به عنوان یکی از موارد اصلی حضور و بروز دین در ساختار قدرت نیز دچار تهدیدهایی شده است. برخی قرائت‌های متحجرانه که هیچ نسبتی با اندیشه‌های مرحوم امام و فتوای صریح مقام معظم رهبری در این موضوع ندارد باعث ایجاد تصویری وارونه از ساختار سیاسی متکی به دین و مبانی دینی در بین برخی شده است.

برای اصلاح این برداشت‌های خطا در این موضوع می‌بایست علمای حوزه‌های علمیه و بزرگان نظام در برابر کج فهمی‌ها ایستاده و قرائتی صحیح از ساختار سیاسی کشور متکی به مبانی مذهبی را برای مردم تبیین کنند. سخن آخر آنکه با نگاهی به عملکردها و آرمان‌ها می‌توان به این نتیجه رسید که مشکلاتی برای تحقق آرمان‌ها پیش روی کشور است که عدم توجه و یا کتمان آن‌ها تنها باعث آن خواهد شد که زمان بیشتر بگذرد و راه اصلاح سخت‌تر گردد.

توسیوند
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵/۱۱/۲۱ ۱۵:۳۹
ایا نسل اول انقلاب امروز ک بازنشسته شده معیشت و منزلت مناسب دارد؟
اکنون دیگر نوبت توجه ب رفاه و معیشت اقشار مردم نیست؟ (348172)
۱۳۹۵/۱۱/۲۱ ۱۸:۴۹
اگر چه به استقلال سیاسی رسیدیم, اما به آزادی, عدالت و اخلاقیات نرسیدیم...! به امید تحقق اخلاقیات و آزادی و عدالت, فجر انقلاب مبارک! (348177)
نگران جدی آتیه انقلاب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵/۱۱/۲۱ ۲۰:۳۳
بعنوان یک ایثارگرکه درجریان انقلاب هم بودم هنگامیکه به آرمانهای انقلاب مینگرم حسرت ودردسراسروجودم رامیگیرد.چرااینکه بعلت تنگ نظریهاوافراطی گری بسیاری ازفرصتهارادرشکوفایی استعدادهای گوناگون ازدست دادیم ودرعدالت معنوی ومادی ازبسیاری ازکشورهای سکولارعقب .....خداوکیلی حیف است .... (348178)