به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۲:۲۵
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۳۰ ساعت ۱۰:۳۶
کد مطلب : ۱۲۸۵۹۸
حاشیه نوشتی بر اینکه «ما از روحانی چه میخواهیم ؟»

پایانی بر توهم «همه توانی»

گروه سیاسی: قبل از همه بایستی «پیش فرض ها» را بزداییم و در گام اول از خود سوال کنیم که «ما دقیقاً از روحانی — در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی — چه می خواهیم؟»
پایانی بر توهم «همه توانی»
محمدآزاد جلالی زاده

امر سیاسی و کنشگری در حوزه آن، خود از محصولات دوران مدرن و سربرآوردن عقل حسابگر ایام جدید است، عقل مدرن با دو دو تا چهار تا کردن ها جلو می رود، و جهان را به مثابه «جهان ریاضیاتی» می بیند و اصول موضوعه خویش را بر اساس یقین ریاضیاتی تعریف می کند، حال به این موضوع که چه انتقاداتی به این رویکرد وارد است، ورود نمی کنم، چرا که نه مجال است و نه مقالش، تنها سَرِ آن دارم که متاع خویش از بازار این بحث بستانم.

اساساً هسته اصلی سیاست در عصر ما عنصر «قدرت» است و به دست آوردن و حفظ و توسعه آن برای پیشبرد اهداف، شاید بد نباشد که این نکته کوتاه هم گفته شود که «قدرت» خود «هدف» محسوب نمی شود، بلکه «وسیله ای» است برای پیشبرد «اهداف» و خود پروژه به دست آوردن قدرت نیز متکی به استفاده از سازوکارهای «عقل مدرن» است، و اینجاست که به راحتی می توان متوجه رابطه دیالکتیکی امر سیاسی و عقل نوین شد.

امّا خلط مبحثی که در ایران — چه در بین عوام و چه در بین خواص — بسیار پیش می آید آنست که اساساً «سیاست» را در به دست آوردن «قدرت» خلاصه می کنند و متوجه نیستند که «قدرت» خود بایست صرف رسیدن به اهداف تعیین شده گردد و چنین به نظر می آید که عامل اصلی رخ دادن این ناسره، غلبه شور و شعر بر حسابگری در سرزمین ما باشد .

در حوزه کنش ورزی سیاسی- اجتماعی، اهداف و راههای رسیدن به آنها بایستی کاملاً روشن و مشخص باشد، زمانی که می طلبد تا به این نقطه ها رسید نیز علی الاصول باید تعیین گردد و علاوه بر آنها تقسیم پذیری اهداف به کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت و نیز بازه زمانی هر یک از تقسیم بندی ها باید پیش چشم افکار عمومی باشد و مهم تر از هر چیز بایست بین اهداف معقول و قابل دسترس و اهداف شعاری و غیرقابل دسترس تفکیک قایل شد .

الغرض: انتخابات ریاست جمهوری در پیش است و بازار مکاره!؟ شعارها و وعده ها آغاز به کار کرده است و در این میان روزی نیست که نامزدی نیاید و وعده ای جدید را مطرح نسازد، لشکر اصولگرایان در برابر روحانی — نامزد تحول خواه — قد علم کرده و تیرهای انتقادات و مخالفت ها را به شدت به سوی او پرتاب می کنند و از ملموس نبودن نتیجه کارهای پرزیدنت می گویند، امّا در این بین شرط عقلانیت آن است که رجوعی دوباره به عقل حسابگر داشته و کرده و نکرده های روحانی را روی دایره بریزیم .

قبل از همه بایستی «پیش فرض ها» را بزداییم و در گام اول از خود سوال کنیم که «ما دقیقاً از روحانی — در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی — چه می خواهیم؟»، سپس امکان حداقلی و حداکثری مانور و بازی فرد رییس جمهور را در سپهر نظم سیاسیِ پیدا و پنهان ِمستقر برآورد و محاسبه نماییم، بعداً با توجه به تقسیم بندی اهداف ممکن و ناممکن؛ و بررسی جمیع شرایط، از خود بپرسیم آیا روحانی وعده ای بود که می توانست عملیاتی اش کند و نکرد؟

از آن مهم تر آیا اساساً آن وعده قابل عملیاتی شدن توسط شخص رییس جمهور است یا نه؟؟ و در گام بعدی اگر وعده ای قابل اجرا شدن است و نشده است، آیا بهتر نیست که فرصتی دیگر در اختیار «روحانی» بگذاریم تا امور را بیشتر به سامان کند، چرا که با توجه به روانشناسی عملگرایانه شخص روحانی کمتر پیش آمده که موردی را مطرح کند و آن را اجرایی ننماید.

از همه مهم تر آنست که ایده وهم آلود «همه توانی رییس جمهور» را به کناری نهیم و میزان قدرت واقعی شخص رییس جمهور را در عرصه ی بازی سیاسی درک کنیم، همه توان پنداشتن رییس جمهور است که سطح مطالبات را به صورت کاذب بالا می ببرد و بعد از مدتی هم عدم دستیابی به این مطالبات باعث سرخوردگی افکار عمومی و پاره شدن زنجیرهای اعتماد دولت و ملت می گردد.
مرجع : روزنامه بهار