به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۲:۰۰
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۶/۲۲ ساعت ۱۷:۴۳
کد مطلب : ۱۳۶۶۹۱

مسیر رشدحرفه‌ای در سازمان‌های آموزشی

مهناز تسلیمی*
نیروی انسانی تعلیم دهنده در سازمانهای آموزشی یکی از منابع و عناصر اصلی فرایند یادگیری و آموزش است که بی شک از لحاظ سنگینی و ضریب اهمیت در اولویت‌های اول، در کنار متعلم قرار می‌گیرد. معلمی را به هنر تشبیه کردند چون در هر لحظه  در کنار هر فراگیر، یک  موقعیت آموزشی است که به بذل مهارت موثری نیاز دارد که این هنر شاکله یادگیری را رقم می‌زند. بهترین معلم‌ها هنوز بهترین الگوهای زندگی انسان‌ها هستند. چون متعلم را به غیر از موضوع درسی به هنر زیستن و اندیشندن هم‌ترغیب می‌کنند. گرچه این معلم خود نیز تا آخر مثل سایر انسان‌ها نیز به علم آموزی دارد و چرخه آموزش و هنر او با تکمیل علم خود به مهارت‌های روز و تجربه‌های متعدد کامل می‌شود. این اقدام در دوره‌های محدودی مثل آموزش ضمن خدمت و دوره‌های کلاسهای اجباری ادارات آموزش و پرورش محدود نمی‌شود و هر لحظه زندگی معلم در بستر حرفه‌ای نیاز به رشد دارد چه موقعیت را خود از پژوهش و دانش آموزی و خرد ورزی خلق کند و چه در محیط‌های شغلی و وظیفه‌ای بیاموزد.

به نص صریح کلیه منابع حرفه‌ای آموزشی، بهترین آموزش حین خدمت در کنار همکاران، معلمان پیشکسوت، ناظران و راهنمایان آموزشی، اردوها، مسابقات، گردهمایی‌ها، گفتگوها، جلسات حرفه‌ای و. . . . برای معلمان رقم خورده است و دوره‌های ضمن خدمت جز کسب مدرک ضمن خدمت برای ارزشیابی‌های سالیانه معلمان و اساتید، بهره چشمگیری نداشته است. گرچه سازمانهای آموزشی دولتی چند صباحی است به این مسئله پی برده‌اند ولیکن هنوز دلسوزی و تعهد معلم و مدرس است که خود را به رشد حرفه‌ای ملزم می‌دارد. تشکل‌های صنفی و انجمن‌ها در بین معلمان در حیطه‌های تخصصی، گروه‌های حرفه‌ای در شبکه‌های مجازی، ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر و کسب مهارتهای ICT برای عقب نیفتادن از دانش آموزان غرق در دنیای تکنولوژی و اینترنت و IT در معلمان و اساتیدی رخ داده است که خود و دانش آموز و دانشجوی خود را یادگیرنده مادام العمر می‌دانند.

مشارکت‌ اجتماعی در این مسئله اثر شناخته شده‌ای دارد که اگر اهداف رجال سیاسی را نادیده بگیریم، بسیاری از سازمانها و نهادهای اجتماعی به کمک آمده‌اند و آموزش‌های عمومی و شهروندی؛ محیط زیست و منابع طبیعی، مهارتهای زندگی، آموزش‌ترافیک و. . . را دستور کار خود برای سطوح مختلف مخاطبان به ویژه کارکنان آموزشی قرار دادند. لذا میتوان گفت رشد حرفه‌ای معلمان و اساتید تبدیل به دغدغه مهمی شده است ولیکن این مسئله نه قابل قیاس هست و نه قابل نمره دهی. یقیناً ثمره رشد حرفه‌ای در خروجی‌های سازمان آموزشی محقق می‌گردد.

این مسئله از زاویه سنتی برخی فرایندهای آموزشی هنوز ادراک نشده است که خودشکوفایی معلمان و اساتید در مسیر رشد حرفه‌ای را با ابزارهای قدیم محک می‌زنند. ولاجرم به طور اخص معلم و متخصص فنی به خروج از سازمان آموزشی به دلیل بی عدالتی در قیاس فکر می‌کند. از سوی دیگر این حجم تجارب و علم و مهارت در چرخه‌ای از مراحل رشد حرفه‌ای این گروه به امتیازها و مناصب تشکیلاتی فرد را سوق میدهد، ولی  در سیستم با این مسئله مواجه می‌شود که ارتقاء شغلی، وابسته به متعلقات و سلایق مدیران صاحب منصب است، پس بر اساس انگیزه‌ها امکان رشد حرفه‌ای شخصی هست و بسیار زیاد هست ولی امکان بروز و ظهور در مسیرهای ارتقاء حرفه‌ای برای رشد حرفه‌ای بطور سیستمی وجود ندارد و البته تشریح این موقعیت که رفت در مورد زنان که اکثریت را هم تشکیل می‌دهند، بدتر است! فضیلت را اگر مرکب از حکمت و معرفت و شجاعت و عدالت بدانیم، برای مدیران سازمان‌های آموزشی بیشتر لازم است، که رهبری معلمان و اساتید، پایه و صلاح اقتدار جامعه است.
 *پژوهشگر سازمانهای آموزشی و متخصص آموزش سلامت و‌تربیت بدنی مدارس