داریوش احمدیان
از چند روز پیش از نطق دونالد ترامپ در خصوص راهبرد جدید ایالات متحده در مواجهه با برجام یک خط تبلیغی – رسانهای از سویتریبونهای رسمی ایران همچون صداوسیما دنبال میشد که نطقترامپ را برابر با پایان برجام و شکست الگوی «تعامل سازنده» دولت اعتدال در حوزه سیاست خارجی نشان میداد. در این خط تبلیغی که به وضوح در برخی رسانههای اصولگرا و همینطور بخشهای مختلف خبری دنبال میشد شاهد آن بودیم که جوّی ایجاد شده است که گویا آغاز سخنرانیترامپ به معنای پایان برجام خواهد بود.
برخی از تحلیل گران اقتصادی بر این اعتقادند که حتی افزایش نرخ دلار به بیش از 4000 تومان که در چند روز گذشته اتفاق افتاد نیز از اثرات همین تبلیغات رسانهای نابجا و غیرواقعی بوده است. با نگاهی به گفتههایترامپ میتوان متوجه این نکته شد که بر اساس نطق رییس جمهور آمریکا اتفاق خاصی حداقل تا چند ماه دیگر برای توافق هستهای رخ نخواهد داد و کلیه تحریم هایی که به واسطه این توافق بسیار مهم از برابر پای مردم ایران برداشته شده بود همچنان بی اثر هستند. عدم تایید پایبندی ایران به برجام از سوی دونالدترامپ تا زمانی که فعالیتهای ایران تایید آژانس بین المللی انرژی اتمی را با خود به همراه دارد به هیچ عنوان سبب بر هم خوردن برجام نخواهد شد و سیاستترامپ در موضوع برجام حتی در بین هیئت حاکمه آمریکا نیز توافق اجماعی را با خود به همراه ندارد. عدم اجماع جهانی درباره کنار نهادن برجام نیز نشانهای دیگر از پابرجا ماندن این توافق است.
نکته دیگر که برخی در روزهای اخیر بر روی آن مانور داده و حتی شاهد موضع گیریهای گاه بیش از حد متعارف مقامات دولتی هم درباره آن بودیم قرار گرفتن نام سپاه در فهرست گروههایتروریستی است. این اتفاق نیز با توجه به نطقترامپ رخ نداد و شاهد آن بودیم که اقدامات آمریکا در خصوص این نهاد نظامی در ادامه تحریمها و فشارهای گذشته بوده است و اتفاقی تازه و یا غیرقابل پیش بینی در این زمینه رخ نداده است.
با نگاهی به این تجربه میتوان به این نتیجه رسید که رسانهها به خصوص آن دسته از رسانه هایی که به نوعی وجههای رسمی دارند یا تعمدا در پی جوّسازی نابجا در این زمینه هستند و به نوعی میخواهند با نادیده گرفتن منافع ملی به دلیل رقابتهای سیاسی فضا را منفی جلوه دهند و یا به واقع رسانههای کشورمان از دقت کافی در مواجهه با چنین خبرهایی برخوردار نیستند.
شاید بتوان گفت آنچه سیاست خارجی جمهوری اسلامی به طور عام و توافق اتمی به طور خاص را تهدید میکند نه اقدامات طرفهای مقابل ایران بلکه همین بی توجهیهای داخلی است. برای توضیح بیشتر میتوان نگاهی به بازار ارز در پیش و پس از نطقترامپ داشت. در روزهای قبل از سخنرانی دونالدترامپ در خصوص راهبرد جدید آمریکا در قبال ایران شاهد آن بودیم که تلاطمی نسبتا شدید در این بازار به وجود آمد و حتی دلار به کانال 4000 تومان وارد شد. این اتفاق که تاثیرات منفی بر کلیت اقتصاد کشور دارد دقیقا پس از صحبتهایترامپ تغییر مسیر داد و بار دیگر شاهد کاهش نرخ ارز بودیم. همین الگو در بازار بورس و همینطور سکه نیز رخ داد.
به این معنا که فعالان اقتصادی بر اساس نشانههای نادرست و بعضا غیرواقعی که رسانهها و بعضی مسئولان آن را ارائه میکردند دست به یک سری اقدامات زدند که پس از مواجهه با آن چهترامپ گفت متوجه غیرواقعی بودن آن شدند و به اصطلاح فهمیدند که «این آش آنقدرها هم شور نیست» . مطلب آخر آنکه در هفتهها و روزهای آینده نیز قطعا آمریکا در پی اقداماتی در جهت کاهش اثرات مثبت برجام بر اقتصاد ایران خواهد بود و این ضرورت به طور محسوسی وجود دارد که رسانههای مختلف و مقامات دولتی و سایر نهادها با تمرکزی بیش از پیش به رصد مواضع طرفهای مقابل، عدم بزرگنمایی آن و واکنشهایی بر مبنای تدبیر بپردازند.