به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۵ - ۱۵:۳۰
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۵ ساعت ۱۲:۵۰
کد مطلب : ۱۳۸۹۶۰
زرتشت «ع»؛ محمد «ص» و منافع کلان ملی

«سپنتا» خوارج نیست، ایرانی زرتشتی‌ست

گروه سیاسی: سپنتا نیکنام شهروند ایران است. نه خوارج که زرتشتی ست، نه منصوبی که انتخابی ست. او دو بار اعتماد عامه را جلب نموده است، برخوردی چنین قهر آمیز اگزاجره ی ناپسند نه با آموزه های بزرگان غیروحیانی سازگار است، نه با درسهای پیامبران وحیانی
«سپنتا» خوارج نیست، ایرانی زرتشتی‌ست
محمدآزاد جلالی زاده

موضوع لغو عضویت سپنتا نیکنام نماینده زرتشتی شورای شهر یزد با اظهارنظرهای متفاوت و متناقض مسوولان همچنان در صدر اخبار و تحلیل های رسانه های داخلی و شوربختانه خارجی قرار دارد. در میان هیاهوی این اظهارات موارد زیر برای حراست از منافع ملی ایران نباید فراموش رسانه ها شود.

الف» زرتشت «ع» و محمد «ص» هر دو از تبار نیکمردانی بودند که اگر بخواهیم از گفتمانی درون دینی آنها را مورد خطاب قرار دهیم، زرتشت نیکمردی از تبار غیر وحیانی و متافیزیکال غیر رسمی و محمد بزرگمردی و نستوه مجاهد و پیامبری از جنس مردان وحیانی و متافیزیک رسمی ست، اما این بزرگواران از هر جنس و فصل و نوعی باشند، چه وحیانی هم چون موسی و عیسی و محمد و چه غیر وحیانی چونان زرتشت و بودا و کنفوسیوس خلاصه  آموزه هاشان پاسداشت همه جانبه اخلاق در زندگانی فردی و جمعی بوده است، چه آن هنگام که زرتشت از پندار و گفتار و کردار نیک گفت و چه آن زمان که محمد «ص» از برانگیختنش به سبب احیای اخلاق گفت و بانگ برآورد که  انی بعثت الاتم مکارم اخلاق.

ب» پس از ۱۶۴۸ میلادی، دنیای سیاست و روابط بین الملل وارد پاردایم جدید دولت - ملت به جای گفتمان خدایگان و بنده شد و دولت به نمایندگی و قراردادی اجتماعی وظیفه امنیت داخلی افرادی را که از این به پس «ملت» نامیده می شدند، بر عهده گرفت، دیگر دنیای امپراطوری ها فرو ریخته و مرزها ترسیم شد و هر کسی در درون مرزی، نه به عنوان زیردست امپراطور که به نشان «شهروند» نائل آمده و همه شهروندان از انواع حقوق برابر بهره مند شدند و حس ملی گرایی و غیرت ملت دوستی و ملت گرایی آرام آرام شکل گرفتن گرفت.

ج» در روایتی منسوب به پیامبر، حب وطن نصف ایمان شمرده شده و در پارادایم هرمنوتیکی و تفسیری این روایت نشان از آن دارد که در نگاه دینی، حب وطن علاوه بر ذاتی و فطری و غریزی بودن، جنبه ای دینی و اخلاقی دارد که با ترکیب این دو وجه فطری «درونی» و محیطی «بیرونی»ست که اساساً حب وطن شکل می گیرد، اما هر آموزه ای پیش نیازهایی دارد و پیش زمینه ها و اس اساس حب وطن این است که حس «هم وطنی»، «شهروندی» و «برابری» را به جد تقویت نماییم و این احساس عمومی را ایجاد نماییم که ایران وطن هر آنکسی ست که خود را ایرانی می پندارد.

د» نظم مستقر جمهوری اسلامی برآنست که نظم دنیای جدید را در گفتمان دوران سیطره سنت دینی بر جهان خلط کند و آمیزه ای یگانه و منحصر بفرد سازد، برآنست که عدالت، برابری خواهی، مساوات و اخلاق عصر پیامبر و یارانش را در گفتمان مردمسالاری نوین ترکیب کند و جمهوری اسلامی باشد، یعنی هم حاکمیت سیاسی مستقل داشته باشد، هم مرز، هم اقتدار و هم مشروعیت و هم شهروندانی که به ایرانی بودن خودشان ببالند.

ه» ایده  بزرگی که جمهوری اسلامی به دنبال پیاده سازی آن است مردان بزرگی می طلبد که دلها - بخوانید ذهن ها - شان آنقدر بزرگ و وسیع باشد که همچون حضرت علی عادل  و بزرگوار و سیاس و زیرک باشند و همچون سیاستمداران و مدیران عصر جدید، آگاه به مدیریت استراتژیک عصر جدید، با پناه بردن به آموزه های محمدی و علوی بدانند که احکام قطعی و غیرقابل تغییر و لازم الاجرا تنها و تنها از آن خداست و با نگاه دوباره ای به سیره آن بزرگان نحوه ی مواجهه با موافقان و مخالفان را — فی المثل نحوه ی برخورد علی با مخالفان خوارجی — یاد بگیرند ، چگونه با دیگران برخورد نمایند.

و» سپنتا نیکنام شهروند ایران است. نه خوارج که زرتشتی ست، نه منصوبی که انتخابی ست. او دو بار اعتماد عامه را جلب نموده است، برخوردی چنین قهر آمیز اگزاجره ی ناپسند نه با آموزه های بزرگان غیروحیانی سازگار است، نه با درسهای پیامبران وحیانی و بزرگان دینی و نه در راستای سیاستگذاری های عمومی مبتنی بر پاسداشت بیشینه ی منافع کلان ملی، نه با تزریق حس ایرانی بودن در همه ایرانیان. تنها نتیجه چنین برخوردهایی ایجاد و گسترش حس جدایی و تفرقه و ایجاد موج نفرت پراکنی ست و لاغیر که باعث نشان دادن چهره ای به شدت ناپسند از مدیریت سیاسی و اجتماعی در نزد جهانیان است. عاقلان را اشارتی کافیست ترکیب آموزه های زرتشت و محمد و دیگر بزرگان و آموزه های مدیریت استراتژیک و روابط بین الملل و سیاست داخلی در دنیای مدرن است که ایرانی قدر قدرت خواهد ساخت .
برچسب ها: سپنتا نیکنام