به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۱۰ - ۱۲:۱۱
 
۵
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۵/۱۸ ساعت ۱۰:۵۹
کد مطلب : ۵۰۶۶۳
در آستانه یک سالگی دولت تدبیر و امید

ریکاوری سازمان تامین اجتماعی!

گروه جامعه: سازمان تامین اجتماعی بزرگترین و انحصاری ترین سازمان بیمه ای ایران در آستانه یکمین سال دولت تدبیر و امید دکتر روحانی، در محک آزمونی بزرگ و اساسی قرار گرفته است. اینک می توان به نقد و ارزیابی عملکرد مدیریتی آن پرداخت و از ضعف ها و قوت ها گفت و نوشت، بی آنکه مورد اتهام ها و محدودیت های ناشی از نگاه های بازمانده از دوران مدیریت های سنتی در این سازمان قرار گرفت.
ریکاوری سازمان تامین اجتماعی!
افشین اورکی
در نخستین گام ممکن باید به بحران شدید کسری درآمدها و منابع در تامین اجتماعی پرداخت. به گفته دکتر نوربخش، مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی، این سازمان بیمه ای در آغاز به کار دولت تدبیر و امید با کسری درآمد 5 هزار میلیارد تومانی روبرو بوده است. این مبلغ شاید برای سازمانی که گردش مالی آن در سال رقمی حدود 100 هزار میلیارد تومان است، رقم ناچیزی محسوب شود، اما نباید از یاد برد که منابع مالی این سازمان بیمه ای به طور عمده از محل حق بیمه های دریافتی از بیمه شدگان و کارگران تامین می شود و همین مساله در اذهان مخاطبان میلیونی تامین اجتماعی، پارادوکسی عجیب ایجاد کرده است. 

پارادوکسی معنایی که اگر به فوریت توسط تیم مدیران ستادی سازمان برای آن مرهمی پیدا نشود، می تواند گسست های موجود در بزرگترین سازمان بیمه ای کشور را به دره هایی عمیق و ژرف مبدل سازد. نخستین پرسش ایجاد شده در اذهان مخاطبان میلیونی تامین اجتماعی این است که چرا سازمانی با این حجم از درآمد و گردش مالی بالا، با کسری درآمدی چنین وحشتناک و نجومی روبرو شده است؟ آیا سوء مدیریت مدیران عامل گذشته تامین اجتماعی در چرایی این تراژدی موثر بوده است؟ آیا ضعف عملکرد ارگان های نظارتی در کشور مانند سازمان بازرسی کل کشور و نهادهای قانونی دیگر مانند مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و ...باعث بروز و شکل گیری هزاران مشکل ریز و درشت در تامین اجتماعی شده است؟ 

هر چه بوده و هست، مهم این است که اکنون جامعه هدف سازمان تامین اجتماعی به شدت نسبت به اخبار ناخوشایندی که زمزمه آن از تابستان گذشته و درست در واپسین روزهای کاری دولت دهم محمود احمدی نژاد آغاز شد حساس شده است. اخبار ناگواری که عمده آن حول محور تخلفات شدید مالی بعضی از مدیران ستادی در این سازمان بیمه ای، شکل گرفته است. سازمان تامین اجتماعی در واپسین روزهای مدیریتی قاضی مرتضوی مانند کشورهای بحران زده و جنگزده ای شده بود که هر یک از نیروهای متخاصم، تکه ای از آن را به دندان گرفته و از آن خود می دانستند. متاسفانه بعضی از مدیران ستادی این سازمان، با پشت کردن به مردم و بیمه شدگان، برداشت هایی غیر قانونی از منابع مالی این سازمان داشتند و به گونه ای عمل کردند که مدت ها زمان می برد تا ذهنیت های منفی و سوء ذهن های ایجاد شده در میان بیمه شدگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی کمرنگ و حتی بی رنگ شود. 

چالش ها و تنگناها
از سوی دیگر اوضاع و احوال ناخوشایند اقتصادی سازمان تامین اجتماعی را نمی توان به عهده یک یا چند مدیر عامل این سازمان انداخت و فرد خاصی را مقصر قلمداد کرد. به باور بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان تامین اجتماعی، این سازمان مانند بسیاری دیگر از بنگاه های اقتصادی تابع متغیرهای درونی و بیرونی است. متغیرهایی که بعضی از آنها تاثیرات منفی بسیار بالایی بر منابع مالی این سازمان گذاشته و می گذارند. به عنوان نمونه افزایش قیمت بی سابقه ارز در کشور در سال گذشته، بسیاری از معادله های اقتصادی سازمان تامین اجتماعی را بر هم زد.
 
بودجه های جاری و سرمایه ای تامین اجتماعی در سال مالی گذشته بر مبنای نرخ دلار سه هزار تومانی تنظیم شده بود و افزایش نرخ برابری دلار در مقابل ریال و رسیدن آن به حدود 4 هزار تومان برای هر دلار، سازمان تامین اجتماعی را در تهیه دارو، اجرای طرح ها و پروژه های زیربنایی و سرمایه ای مانند ایجاد مراکز درمانی جدید، نه تنها با مشکلات فراوانی روبرو کرد که در بسیاری از موارد، این طرح ها و پروژه ها با رکود کامل نیز مواجه شدند. به این بحران ها و سونامی های گسترده و ژرف، باید نگاهی منصفانه به مدیریت های سیاسی این سازمان بیمه ای هم داشت. 

شاید یکی از مهم ترین چالش هایی که در بسیاری از ادوار و زمان ها، تامین اجتماعی را دچار مخاطرات و چالش های فراوان کرده، مدیران سیاسی و سیاسی کاری های آنها بوده است. برای این مدعا می توان به دوره مدیریت دکتر ذبیحی و قاضی مرتضوی اشاره کرد. در این دو دوره، شاهد تصمیم گیری های شبانه و احساسی و بدون منطق بیمه ای فراوانی بودیم که متاسفانه ترکش های آن تاکنون بیمه شدگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی را رها نکرده است!
 
در زمان مدیریت دکتر ذبیحی، وی خواهان انضباط مالی شدید در تامین اجتماعی شد که شاید به خودی خود تصمیمی بد نباشد، اما متاسفانه اتخاذ تصمیم های احساسی و به دور از منطق بیمه ای و حذف مزایای کارکنان شاغل در این سازمان، چنان انفعال و یاسی ایجاد کرد که در عمل نه تنها انضباط مالی در تامین اجتماعی حاکم نشد که به علت بی انگیزگی و سرخوردگی کارکنان، منابع مالی و درآمدی تامین اجتماعی که از محل وصول حق بیمه ها توسط کارکنان شکل می گرفت با کمبود شدید و رشد منفی بالایی مواجه گشت.
 
از دیگر سو و از آنجایی که وی هیچ اعتقادی به تفکر و اندیشه و جایگاه آن در این سازمان بیمه ای نداشت، موسسه ها و مراکز علمی، پژوهشی و اطلاع رسانی مانند موسسه فرهنگی و هنری آهنگ آتیه(مجری انتشار هفته نامه داخلی تامین و هفته نامه برون سازمانی آتیه) به محاق توقیف خودخواسته رفتند و از این باب می توان گفت و نوشت که نام دکتر علی ذبیحی، مدیر عامل اسبق سازمان تامین اجتماعی، به عنوان نخستین مدیر ضد تفکر و اندیشه در این سازمان بیمه ای برای همیشه ثبت و ضبط شد. 

در ادامه نیز موسسه پژوهشی تامین اجتماعی تعطیل شد و پرده آخر نمایش و اوج این حمله های ناجوانمردانه به مراکز تولید فکر و اندیشه، حذف معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان تامین اجتماعی بود. اما این همه ماجرا نبود. بسیاری از مدیران توانمند این سازمان بیمه ای یا به خانه هایشان رانده شدند و یا در شرایطی قرار گرفتند که عطای ماندن در سازمان را به لقای آن ترجیح دهند. بعدها قاضی مرتضوی که از دوستان نزدیک محمود احمدی نژاد بود ادامه روند تفریط و افراط ها را در پیش گرفت.
 
این مساله در ابعاد اقتصادی و فرهنگی نمود بیشتری یافت. گرچه به ادعای قاضی مرتضوی بسیاری از سرمایه های بلوکه شده توسط دولت های گذشته توسط وی احیاء شد(35 هزار میلیارد تومان)، اما آنچه در عمل تامین اجتماعی به آن دست پیدا کرد نه 35 هزار میلیارد تومان، که تعدادی شرکت ورشکسته و زیانده بود. شاید بارزترین نمونه برای این مدعا، واگذاری تحمیلی مجموعه هتل های «هما» که وابسته به شرکت هواپیمائی جمهوری اسلامی ایران بودند است. واگذاری هتل هایی که ما را به یاد قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان می اندازد. همچنین این واگذاری ها شباهت های بسیار زیادی با واگذاری تحمیلی هواپیماهای «آنتونف 140 یا ایران 140»دارد. 

در سال های گذشته، صنایع دفاع با انعقاد قرارداد با وزارت راه و ترابری وقت سابق، این وزارتخانه را وادار به خرید 10 فروند از این هواپیماها کرد که بنا به گفته کارشناسان و متخصصان صنایع هوایی کشور، «آنتونف 140»، هواپیمایی لجستیکی محسوب می شود که هیچ گونه کاربری سویل(بازرگانی) در شرکت های هواپیمایی مسافری نداشته و ندارد. این در حالی بود که آن زمان قیمت نهایی یک فروند از این هواپیماها در دنیا 9 میلیون دلار بود، اما هر فروند از این هواپیماها به وزارت راه و ترابری وقت، به قیمت 15 میلیون دلار فروخته شد! و این مساله در مورد مجموعه هتل های هما نیز صادق است. اگر این هتل ها، منافع و درآمد چشمگیری داشتند، پرسش این است که چگونه وزارت راه و ترابری دولت دهم حاضر شد در قبال بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی، این هتل ها را به این سازمان بیمه ای واگذار کند؟! 

مرتضوی، اما تصمیمات غیر کارشناسی دیگری هم اتخاذ کرد که آثار و عواقب آن هنوز در تامین اجتماعی هویداست. بسیاری از افراد که حتی استحقاق اداره یک شعبه تیپ 4 را هم نداشتند، یک شبه به جایگاه مدیر کلی تامین اجتماعی در برخی از استان ها رسیدند و اتفاقا همین افراد نیز با تصرف غیر قانونی در منابع و درآمدهای مالی سازمان تامین اجتماعی، زمینه بدگمانی و شک و تردید جامعه میلیونی مخاطبان این سازمان نسبت به مدیران دلسوز و صادق و البته کارشناس و خبره را فراهم آوردند. 

در این میان راه سخت و ناهمواری باید توسط مدیریت جدید سازمان تامین اجتماعی پیموده شود تا این شرکای اجتماعی و جامعه هدف، اعتماد از دست رفته را باز یابند که در ادامه به آن می پردازیم. دکتر نوربخش، پنجم شهریور 1392 پا به سازمان پر رمز و راز تامین اجتماعی گذاشت. وی چند شعار در میان حرف هایش را بیش از همه تکرار می کند که امیدواریم نقد آنها، موجب اصلاح امور شود. موضوع پرداخت به روز مطالبات داروخانه ها و یا سایر مراکز درمانی طرف قرارداد سازمان تامین اجتماعی موضوعی جدید و نو نیست.
 
باید به ایشان یادآوری کنیم که مدیران عامل پیشین سازمان تامین اجتماعی نیز این موضوع را بارها و بارها تکرار و تکرار کردند و شاید در آینده نیز این موضوع توسط مدیران بعدی به عنوان برگ برنده مدیر عامل تکرار شود. جناب آقای مدیر عامل باید به خوبی بداند که اگر مطالبات مراکز طرف قرارداد سازمان تامین اجتماعی هم به روز باشد، ایشان کار چندان شاقی انجام نداده است. این وظیفه سازمان تامین اجتماعی است که به موضوع درمان بیمه شدگان و مستمری بگیران بپردازد. درست مانند یک پدر که وظیفه تامین مایحتاج خانواده اش را بر عهده داشته باشد. 

مدیریت محترم تامین اجتماعی، در محورهای دیگری از سخنرانی های خود به موضوع «دیتا سنتر» و گسترش دامنه ارتباطات و اینترنت در تامین اجتماعی و مجموعه شعبه های آن اشاره داشته است. خوب است ایشان بداند که هنوز در بسیاری از شعبه های تامین اجتماعی داشتن یک خط اینترنت پر سرعت و بدون اختلال، به یک آرزو تبدیل شده است. غیر از اینکه هنوز بسیاری از کارکنان شعبه ها از دسترسی به اینترنت محروم هستند. در این حال که کارکنان شاغل در تامین اجتماعی از داشتن یک اینترنت متوسط محروم هستند، چگونه می توان نسبت به بهبود این وضعیت و تقویت زیر ساخت های ارتباطی در تامین اجتماعی امیدوار شد؟! 

اما شاید مهم ترین اقدام ضربتی دکتر نوربخش برای برون رفت سازمان تامین اجتماعی از بحران های ایجاد شده، توجه به احیاء بخش های استراتژیک تعطیل شده در سازمان تامین اجتماعی است. تشکیل دوباره معاونت فرهنگی و اجتماعی و یا موسسه پژوهشی تامین، گرچه به صرف تشکیل ظاهری تنها، شاید خیلی کارساز نباشد، اما نشان از عزم مدیریت جدید این سازمان برای بازی دادن شرکای اجتماعی تامین اجتماعی در تصمیم سازی هاست. 

اگر در این معاونت بر حضور و مشارکت بیشتر و جدی تر فعالان عرصه رسانه و بویژه خبرنگاران و گزارشگران شاغل در سازمان تاکید و به آنها این اجازه داده شود تا به جای ایفای نقش کارمندی، در جایگاه واقعی خود که روزنامه نگاری است به فعالیت بپردازند، به طور حتم این فعالان عرصه رسانه خواهند توانست تا جایگاه ساکن معاونت اجتماعی را هر چه بیشتر و بهتر ارتقاء دهند. به نظر می رسد صرف تشکیل معاونت فرهنگی و اجتماعی به خودی خود کافی و گره گشا نیست. پرسش اصلی اینجاست که از زمان تشکیل این معاونت تاکنون غیر از برگزاری چند همایش کلیشه ای، چه کار برجسته و چشمگیری صورت گرفته است؟!
 
مهم ترین رکن معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان تامین اجتماعی در سال های گذشته، تولید هفته نامه «آتیه» بود که توسط موسسه فرهنگی و هنری آهنگ آتیه انجام می گرفت و به درستی جایگاه و مخاطبان خود را نیز پیدا کرده بود. اکنون که این موسسه، هیات مدیره و مدیر عامل جدید خود را نیز یافته است، چرا هیچ یک از مدیران سازمان ضرورتی برای انتشار دوباره آن نمی بینند؟ آیا معاونت فرهنگی و اجتماعی سازمان تامین اجتماعی که قصد مشارکت و به صحنه کشاندن دوباره شرکای اجتماعی سازمان را دارد، تاکنون این دغدغه و نیاز را برای انتشار دوباره این هفته نامه احساس نکرده است؟! از سوی دیگر از اظهار نظرهای برخی از مسئوولان این سازمان اینگونه مشخص می شود که آنها انتظار سودآوری و تولید ثروت و سرمایه از یک هفته نامه تخصصی بیمه ای را دارند! 

در این صورت باید به آنها پاسخ داد که یا آنها اساسا با مدیوم رسانه و کارکردهای آن آشنا نیستند و یا تصور می کنند که هفته نامه آتیه، یک هولدینگ بزرگ و معظم اقتصادی است. اصولا در هیچ کجای دنیا کسانیکه در یک رسانه سرمایه گذاری می کنند، اهداف اقتصادی و تجاری مد نظرشان قرار نداشته و ندارد. همین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که از محل پخش آگهی و تیزرهای تلویزیونی، میلیاردها تومان درآمد کسب کرده و می کند، بودجه مشخص میلیاردی دولتی نیز در اختیار دارد.
 
باید به مسئوولان و مدیران سازمان بیمه ای تامین اجتماعی خاطر نشان کنیم که یک رسانه برای تصمیم سازی و مهندسی افکار عمومی منتشر می شود و نه برای کسب سود و تولید ثروت. حتی روزنامه بزرگ(به لحاظ درآمد همشهری)نیز در سال های نخست انتشار خود، بودجه عظیم میلیونی از شهرداری تهران دریافت می کرد. آیا یک بار هم شهردار تهران به مردم گفت ما وظیفه مان ارائه خدمات شهری به مردم است و نه انتشار روزنامه؟! پس چرا بعضی از مدیران تامین اجتماعی می گویند وظیفه ما فقط و فقط ارائه خدمات بیمه ای به بیمه شدگان است و نه انتشار هفته نامه آتیه؟ آیا سازمان بیمه ای که با حدود 40 میلیون نفر بیمه شده اصلی و تبعی سر و کار دارد، می تواند تریبونی برون سازمانی و خارجی برای معرفی خدمات رنگارنگ خود به میلیون ها نفر نداشته باشد، در حالی که بازگشت اعتماد، همدلی، وفاق و مشارکت عمومی مردم در تصمیم سازی ها در سازمان تامین اجتماعی با بودن یک رسانه آزاد و مستقل به لحاظ فکری امکانپذیر است و بس. 

مدیران استراتژیک یا استراتژی مدیران؟!
شاید به باور بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، مشکلات سازمان عیالوار تامین اجتماعی، بیش و پیش از آنکه برخواسته از متغیرها و پارامترهای اقتصادی باشد، فرآیند سیاسی کاری و انسداد بیشتر روزنه های تنفسی در این سازمان بیمه ای است. اگر مدیریت سازمان تامین اجتماعی در صدد برون رفت این سازمان از گرداب های خطرناک، سهمگین و مخرب اقتصادی و پس لرزه های سیاسی و فرهنگی در جامعه ایران زمین است، بایستی بدون فوت وقت به اقدامات ضربتی و فوریتی و خلاصه ریکاوری سریع در تامین اجتماعی بپردازد.
 
پیشتر هم نوشتیم و اکنون نیز می گوئیم، گمشده مهم و استراتژیک سازمان تامین اجتماعی، شفافیت و صداقت و بازگرداندن اعتماد عمومی آحاد جامعه به این سازمان بیمه ای است. دکتر نوربخش، متاسفانه با تاخیر زیاد به این مهم پی برد. گرچه تعویض دیر هنگام تنی چند از مدیران کل تامین اجتماعی، گامی مهم و اساسی محسوب می شود، اما ایشان باید بداند که تزریق اینگونه مسکن های موضعی برای بیماری که زیر تیغ جراحی سنگین بوده و تاکنون با دردی جانکاه روزگار می گذرانده است، آب در هاون کوبیدن است و به قول معروف با یک گل بهار نمی شود. 

امروز سازمان تامین اجتماعی به مدیران استراتژیک و صادق و شفاف نیازمند است. مدیرانی که هم پاسخگوی مدیریت ارشد سازمان باشند و هم پاسخگوی رسانه های گروهی به نمایندگی از سوی جامعه میلیونی مخاطب تامین اجتماعی. اگر دکتر نوربخش می خواهد و قصد دارد تا اصلاحات را در این سازمان بیمه ای اجراء کند باید باور داشته باشد که این اصلاحات بدون داشتن تریبون های تخصصی آزاد در سازمان تامین اجتماعی امکانپذیر نیست. متاسفانه اکنون سازمان تامین اجتماعی هیچ رسانه برون سازمانی نداشته و ندارد. رسانه ای که در آن، مخاطبان به طرح انتقادها و اعتراض های خود بپردازند و مسئوولان سازمان هم بدون اعمال توجیه و سانسور مساله، مشکلات مطرح شده را پاسخ دهند. 

این رسانه ها می توانند در فضایی کاملا ژورنالیستی و با تولید گزارش، مصاحبه، خبر، یادداشت، مقاله و سرمقاله به تفاهم هر چه بهتر و بیشتر شرکای اجتماعی با سازمان تامین اجتماعی بپردازند. امری که متاسفانه آگاهانه و یا نا آگاهانه مسئوولان سازمان تامین اجتماعی از آن غافل شده اند. اگر این مهم محقق شود، بی شک نیمی از راه سخت مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی پیموده شده است.
 
از سوی دیگر، میدان دادن به مدیران دلسوز و با دانش می تواند جسارت و شهامت این دسته از مدیران سازمان را برای حل مشکلات تامین اجتماعی افزایش دهد. ریکاوری اعتماد از دست رفته
بیمه شدگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی، ضامن حل مشکلات کلان این سازمان است. اگر مدیران تامین اجتماعی خواهان و خواستار حل مشکلات فراوان اقتصادی این سازمان بیمه ای هستند باید باور کنند و بدانند که تنها راه خروج از این مشکلات، اعتماد به مردم و بازسازی زمینه مشارکت رسانه های گروهی برای انعکاس مشکلات بیمه شدگان و مستمری بگیران تامین اجتماعی است. پیش شرط های این اعتماد دو سویه، خویشتن داری مدیران و مسئوولان سازمان تامین اجتماعی از بر آشفتگی و افزایش ضریب انتقاد پذیری آنها است. 

آنچه که امروز میلیون ها بیمه شده و مستمری بگیر سازمان تامین اجتماعی از مدیریت محترم این سازمان انتظار داشته و دارند، شتاب و سرعت دادن هر چه بیشتر به سیر صعودی روند اقدامات درمانی برای اصلاح مشکلات و چالش های موجود است. آنها نگرانی های خود را دارند. نگرانی هایی که ریشه در ساختارهای اقتصادی متزلزل تامین اجتماعی دارد. به عنوان نمونه در حالی که دکتر نوربخش در برنامه زنده تلویزیونی نگاه یک که از شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد به این مساله مهم پرداخت که سازمان تامین اجتماعی، یک سازمان بیمه ای است که تابع اعداد ریاضی و قواعد بیمه است و در صورت وجود توازن منطقی منابع و مصارف می توان به تحقق برخی آرزوها و از جمله همسان سازی حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی با سایر همتایان خود رسید، مستمری بگیران و بیمه شدگان انتظار داشتند تا مدیریت محترم تامین اجتماعی، به این مطلب بپردازد که آیا تاکنون برای تحقق مطالبات میلیاردی سازمان تامین اجتماعی از دولت آقای روحانی، اقدام جدی نیز انجام شده است؟ آیا مجموعه شرکت های پر حرف و حدیث و پر رمز و راز وابسته به شستا که مدیریت های آنها با ورود دکتر نوربخش دستخوش تغییر و تحولات بسیاری نیز شد، تاکنون از شاخص رشد منفی و ضرردهی به شاخص رشد مثبت و سوددهی رسیده اند؟ 

مردم انتظار دارند مدیریت محترم سازمان تامین اجتماعی، خیلی شفاف و به زبان ساده به آنها بگوید آیا می توانند امیدوار باشند که سازمان تامین اجتماعی از حیاط خلوت و قلک خصوصی بودن دولت خارج شده و به جایگاه واقعی خود رسیده است؟ دکتر نوربخش، مدیری شفاف و پاکدست است. در این مساله هیچ جای تردیدی وجود ندارد، اما مردم دوست دارند تا مدیر عاملشان، مشکلات موجود را خیلی صریح و صمیمی با آنها در میان بگذارد واطمینان داشته باشد که مردم فهیم این سرزمین، نگران کاستی و نقصان منابع و درآمدهای سازمان تامین اجتماعی هستند.

ahmad
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۵/۱۸ ۱۶:۴۷
یادداشت خوبی بود البته زیادی از تیم جدید مدیریتی سازمان دفاع کرده اید متأسفانه سازمان در یک سال گذشته عملکر مثبتی نداشته بلکه مدیر عامل این سازمان بازهم به کسانی پست و سمت داد که نامشان در گزارش تحقیق و تفحص مجلس آمده بود . همانطور که شورای نگهبان حق دارد به حامیان فتنه 88 رأی منفی دهد و صلاحیتشان را سر کوب گند .دکتر نوربخش و دکتر ربیعی و تیم جدید مدیریتی باید از انتصاب افراد مشکوک و حامی تفکرات مرتضوی و دولتهای نهم و دهم که موجب اینهمه خسارت و اختلاس شدند ، بیزاری بجوید و این افراد را به مناطق ... (243916)