گروه اقتصادی: "نه دلال نفتیام نه رانتخوار، بسیجی اقتصادیام" این جمله کوتاه کسی بود که یک سال پیش در چنین روزی به اتهام فساد مالی دستگیر شد. بابک زنجانی، کسی بود که تا قبل از چند مصاحبه پی در پی، اطلاعات چندانی از او در دست نبود.
نام بابک زنجانی پس از کمکهای مالی به باشگاه پرسپولیس و در اختیار قراردادن هواپیمایی قشم نزد این باشگاه بیشتر شنیده شد. او که کمی پیشتر از یک سال پیشبا خیال راحت به فعالیتهای اقتصادی خود میپرداخت و بدون هیچ مشکلی محمولههای نفتی خود را به فروش میرساند، شاید تصور نمیکرد با ورود به مجموعه سازمان تامین اجتماعی و آغاز معامله با سعید مرتضوی، پایش به زندان باز شود.او قصد داشت حجم گستردهای از شرکتهای تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی را بخرد که البته در این کار ناموفق ماند.
راننده رئیس کل بانک مرکزی
در همان روزها، بابک زنجانی چند مصاحبه پیاپی داشت و در آنها به گذشته خود اشاره کرد. او در ادعایی عجیب، اظهارکرد که سالها پیش راننده رئیس وقت کل بانک مرکزی -محسن نوربخش- بوده و کمی بعدتر مامور فروش ارز در بازار آزاد شده است. او گفت که از این راه پول خوبی به دست آورده و در نتیجه کار فروش سالامبور و صادرات آن به خارج کشور را آغاز کرده است. البته ادعای او مبنی بر فعالیت در بانک مرکزی به سرعت تکذیب شد.
ورود به عرصه بانکداری
زنجانی بعدها کارش را بسیار توسعه داد. او در پاسخ به این سوال که "آیا شما در خارج از کشور بانک دارید؟" گفته بود: بانک هست اما من عضو هیات مدیره یک بانک در مالزی (فرست اسلامیک بانک) هستم. این بانک با سرمایه 104 میلیون دلار فعالیت میکرد و فعالیتش هم نرمال و خوب بوده است. صاحبش اصلا من نیستم. سهام هم در آن ندارم. بلکه صاحبش یک بانک دیگری در اندونزی بود که به بانک دیگری سهامش را واگذار کرده بود که آن بانک هم سهامدارانش کسانی دیگری هستند. من تنها یکی از اعضای هیات مدیره این بانک بودم تا اینکه تحریمها علیه ایران روز به روز بیشتر شد و با توجه به اینکه انتقال منابع مالی برای شرکتهای بیرونی و مردم سخت شده بود، تصمیم گرفتم به عنوان عضو هیات مدیره در یکی از بانکهای خارجی در مالزی ورود پیدا کنم و موسسات مالی خود در امارات را که منابع پنج میلیارد یورویی بود را در آن به شکلی متصل و خدمات مالی ایجاد کنم که این امر هر روز مشتریان زیادی را جذب میکرد.
حضور در معاملات نفتی
این جوان 40 ساله که امروز در زندان است، سالها پیش وارد معاملات نفتی شده، اما خودش مدعی است که در ابتدا اصلا مسئولان وزارت نفت را نمیشناخته است. "اصلا من مسئولان نفت را هم نمیشناختم. شاید یکی از شبهههایی که نام مرا در معاملات نفتی وارد کرده همین اشتباه بوده است. توضیح میدهم که رابطه من با این شرکتها و فروش نفت به چه صورت بوده است.
در بدو کار خریداران نفت از آن شرکت به بانک مراجعه و طی جلساتی با مسئولان بانک صحبت میکردند که اگر بخواهند این نفت را خریداری کنند ما چگونه میتوانیم مدیریت منابعی برای آن انجام دهیم تا اینکه برای هشت کشتی نفت السیهای مدتدار 60 تا 90 روزه از مشتریان به بانک ارسال و اینجانب آن را هماهنگ کردم و به شرکت مذکور ابلاغ شد. السیها همه تاییدشده و بدون اشکال بود و شرکت نفت هم همه آنها را بررسی و تایید کرد و وقتی فروشنده محصول (شرکت نفت) آماده بارگیری شد متوجه شدیم کشتیهای آن در تحریم رفته و پرچم ندارد و نمیتواند حمل را انجام دهد.
من هماهنگ کردم کشتیهایی تهیه و سریعاً به محل مورد نظر فروشنده منتقل شد و این بارگیری که در زمان خود بسیار حساس و خطرناک بود و تمام چشم دشمنان دنبال جلوگیری از این کار بود با موفقیت انجام شد. به این ترتیب بیمه کشتیها هم با این روش به مشتری و خریدار تحویل شد و بانک باید مدارک کشتیها را معامله اسناد میکرد و پول را در مهلت مقرر وصول و به حساب مشتری خود میریخت که در مدارک ارسالی متوجه شدیم ارسال کننده بار شرکت ملی نفت ایران بوده و گیرنده آن در مدارک شرکت هنگ کنگی که این مدارک با توجه به اطلاعات داخل آن قابل معامله نبود که با تلاش و روشهای بسیار سخت مدارک تعویض و معامله اسناد در بانک انجام شد.
سپس آن السیها باید در مهلت مقرر وصول و به حساب شرکت ریخته میشد و حدود 50 روز زمان نیاز بود. با توجه به نیاز مالی شرکت هنگکنگی بر این اساس من مبلغ 240 میلیون دلار و یک میلیارد و 200 میلیون یورو وام در اختیار این شرکت قرار دادم تا مشکلاتش را حل کند تا بعد از 50 روز که السی نقد شد از محل آن بازپرداخت انجام شود."
او تاکید میکند: "ما نه در خرید و نه در فروش نفت نقشی نداشتهایم. ما در این عملیات جان خود را کف دستمان گذاشتیم و فکرمیکردیم جایزه هم به ما بدهند. برای فروش بار 12 کشتی نفت ایران کمک کردیم و زمینه آن را فراهم ساختیم، پولش را هم گرفتیم. منافع ما هم فقط همان هفت در هزار کارمزد انتقال پول نفت ایران به داخل کشور بوده است یعنی چیزی حدود 150 میلیون دلار."
فوتبال، علاقه دیگر بابک زنجانی
او باشگاه راهآهن را خرید و در پاسخ به این سوال که "اگر باشگاه پرسپولیس را هم به شما پیشنهاد بدهند، میخرید؟" گفت: اگر به من پیشنهاد خرید پرسپولیس شود، حتما چنین کاری را انجام میدهم چرا که بسیار ماهرتر از افراد فعلی میتوانم نظم و انضباط را در پرسپولیس ایجاد کنم. باشگاه راهآهن هماکنون بسیار کمحاشیه است و یکی از دلایل ضعف پرسپولیس حاشیههای زیاد اطراف آن است که باید کم شود.
آمریکا اتحادیه اروپا او را تحریم کرد
در فهرست تحریمهای اروپا با اشاره به تاریخ تولد 12 مارس 1971 بابک زنجانی آمده است: "بابک زنجانی در حال کمک به نقض مقررات مربوط به تحریمهای اتحادیه اروپا علیه ایران و در حال فراهم کردن کمکهای مالی به دولت ایران است. زنجانی یکی از عناصر کلیدی ایران در معاملات نفتی و نقل و انتقال پولهای نفتی ایران است. زنجانی مالک گروه سورینت در امارات بوده و برخی از شرکتهای تحت مدیریت وی به عنوان کانالی برای پرداخت نفتی ایران مورد استفاده قرار میگیرند."
زنجانی در 11 آوریل 2013 نیز در فهرست تحریمهای آمریکا قرار گرفت. دیوید کوهن، معاون وزارت دارایی آمریکا در امور تروریسم و اطلاعات مالی در این باره گفت: "ما در خنثی کردن تلاش های ایران از طریق بابک زنجانی بیرحمانه اقدام خواهیم کرد."
شکایت وزارت نفت و دستگیری زنجانی
بابک زنجانی با شکایت وزارت نفت دستگیر شد. به گفته مسئولان وزات نفت، اصل مطالبات شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای تابعه آن از بابک زنجانی حدوداً بالغ بر دو میلیارد یورو - معادل حدود دومیلیارد وهفتصد میلیون دلار- است که این رقم بابت فروش نفت و دیگر مطالبات است. او البته پیش از این هم به زندان رفته بود، چون سه یا چهار بار ورشکسته شدهبود.
جملات کلیدی بابک زنجانی
او در مصاحبههای خود به مطالب جالب توجهی اشاره کرده بود. بخشی از این جملات را در ادامه میخوانید:
-در طول دو سال زندانی شدن، سوپر مارکت زندان را اداره میکردم.
- هرگز به دفتر مشایی نرفتم اما ایشان را در جاهای مختلف دیدهام.
- از یک نفر 20 میلیارد تومان چک داشتم که کمکم پاس شد.
- 200 میلیون دلار در تاجیکستان سرمایهگذاری کردهام.
- 17.5 میلیارد یورو از پول ایران را به حسابهای کشور منتقل کردهام.
- در بانک مرکزی با وزرای سابق نفت و تجارت و همچنین آقای بهمنی جلسه داشتم.
پس از دستگیری
از زمانی که او دستگیر شد، یک سال میگذرد و در این مدت درباره او اظهارنظرهای متعددی صورت گرفته است. شاید یکی از مهمترین آنها، ادعای حمید حسینی، فعال نفتی ایران بود که مدعی شد شخصی در خارج کشور اعلام کرده میتواند کل بدهی بابک زنجانی را تسویه کند. این ادعا البته هیچ وقت عملی نشد و بابک زنجانی در زندان ماند. "رضا ضراب" سرمایهدار ایرانی مقیم ترکیه هم درباره همکاری با زنجانی ادعاهایی مطرح کرده است، اما پس از دستگیری او در ترکیه و آزادیاش، این اتهام هم در هالهای ای ابهام قرار دارد.
مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری، درباره بابک زنجانی گفت: در بازجوییها، بابک زنجانی همکاری خوبی آنچنان نداشته است و اموال شناساییشده از او در داخل کشور جوابگوی بدهیهای او نیست. در واقع او در تمام این یک سال نتوانسته داراییهایی را به دولت معرفی کند که بتواند با آن بدهیهایش را تسویه کند.
با گذشته یک سال از دستگیری بابک زنجانی، پروژه ایران زمین او همچنان متوقف ماندهاست. از سوی دیگر هیچکدام از فعالان اقتصادی حاضر نیستند درباره او اظهارنظر تازهای داشته باشند. یکی از نزدیکان او که برای آزادیاش تلاشهایی داشته، به خبرنگار ما اعلام کرد که دیگر نمیخواهد در این باره حرفی بزند، چون تازه از اتهامها برای مصاحبه به نفع بابک زنجانی تبرئه شدهاست. حتی مسئولان هواپیمایی قشم هم حاضر نشدند درباره فعالیت یک ساله پس از دستگیری او صحبت کنند؛ آنها اعلام کردند که اصولا و از ابتدا با بابک زنجانی رابطهای نداشتهاند!