لیلا واحدی
مقوله امنیت در کشورهایی چون ایران که از یک سو با موج عظیمی از نا امنی احاطه شده است؛ و از سوی دیگر برای حفظ امنیت داخلی و مرزهایش بهای سنگین پرداخته است اهمیتی دو چندان می یابد و خدشه دار کردن امنیت ایران حتی اگر در حد شایعه هم باشد بهای سنگینی در پی خواهد داشت. یکی از مواردی که در چند وقت اخیر موجب نگرانی جامعه ایران شده است و امنیت روحی و روانی شهروندان به ویژه بانوان ایران را به خطر انداخته است عمل مذموم اسیدپاشی است. صورت مسئله تلخ و ساده است: در یک بازه زمانی محدود تعدادی از بانوان یک شهر مورد وحشتناکترین حملهها با اسید قرار میگیرند.
زشتی اسید پاشی همواره مورد توجه بوده است اما شایعه یا فرض ارتباط چنین عملی با موارد اعتقادی و فرض قرار گرفتن این عمل ننگین زیر سایه اصل صریح و مطهر اسلام یعنی امر به معروف و نهی از منکر؛ موج عظیمی از نگرانیها را میان اقشار مختلف مردم به وجود آورده است. حتی شایعه؛ ارتباط اسیدپاشیها با مقولههاي ديني و اعتقادی، لرزه بر اندام بانوان می اندازد که معیار حجاب چیست و بدحجاب کیست که تاوان بیرون ماندن تارهای مویش سوختن اوست؟ شاید بررسی یک شایعه از منظر رسانه کار صحیحی به نظر نرسد اما اگر این شایعه ارتباط مستقیمی با روح و روان ملتی در یک سرزمین داشته باشد سزاست که بررسی شود و به چند مورد از ابعاد آن اشاره شود:
1- درباره بعد اعتقادی مسئله اسیدپاشی که بسترساز این شایعه شده است بهتر است به تاریخ دین رجوع کرد و پرسید بای ذنب قتلت؟ هر انسان مسلمانی که آشنایی اندکی به قرآن و مفاهیم آن داشته باشد به خوبی میداند خداوند این آیه را برای نکوهش زنده به گور کردن دختران قریش بر پیامبری فرستاد که باید با چنین جهلی میجنگید اما نه با خشونت. جنگ پیامبر(ص) اسلام با منطق جهل قریش از بوسه زدن بر دست دخترش فاطمه شروع شد تا آموزگار مهربانی برای امتش باشد.
نویسنده این سطور و همه ایرانیان با تمام وجود آرزو دارند که ارتباط اسید و اعتقاد تنها یک شایعه و به نوشته کیهان، دسیسه روباه پیر! باشد، اما اگر بر فرض عدهای کوردل انساننما در این شهر و کشور تصمیم گرفتهاند با كژفهمي و انحراف فكري خود، بندهای از بندگان او را از هستی ساقط کنند، چه؟ چرا اصولا بايد عجولانه و قبل از هر سند و قرائن اثبات شدهاي، نوعي با موضوع برخورد كرد كه به جاي اثبات منزهبودن همه اديان الهي با اينگونه اقدامات شنيع و جنونباري، روزنهاي و احتمالي از افكار انحرافي كه متاسفانه مدتهاست در جهان به نام دين حنيف اسلام بدترين ضربه را به آن زدهاند را باز نگذاريم و پيشاپيش حتي اين تفكر انحرافي را هم در دامنه دفاع خود قرار بدهيم؟
مگر اين روزها شاهد نيستيم داعش، طالبان، القاعده و بوكوحرام، چه ضربات ناجوانمردانه و منحصر بفردي به اسلام وارد آوردهاند؟ آيا هنگامي كه اين منحرفان در مناطق تحت تسلط خود قوانيني خشن و ضدانساني را اعمال ميكنند مگر نبايد به جهانيان ثابت كرد اينها جانياني بيش نيستند كه فقط نام دين را يدك ميكشند و كمترين ارتباطي با اسلام و رحمت و عظمت آن ندارند؟ طبيعي است حتي اگر در ميهن ما نيز بالفرض عدهاي منحرف خواسته باشند با بينش انحرافي خود اين جنايت فجيع و شنيع را به اصول يا فروع دين پيوند بزنند با صداي بلند و يكصدا بانگ برآوريم كه اينها شيادان منحرفي هستند كه فقط پوستين دين و مذهب را بر تن كرده اما بويي از محتوا و رسالت آن ندارند. لذا چرا بايد به گونهاي به طرح مسئله پرداخت كه حتي اين جانيان را در دامنه دفاع خود قرار بدهيم؟
مگر مسلمانان ميتوانند با اصولي چون امر به معروف مخالف باشند؟ چرا بايد در اين ماجرا از دين بد دفاع كنيم و حتي رسانههاي خود را كه صرفا، سعي در پوشش گسترده و انذار دهنده از يك حادثه خطرناك (كه اتفاقا از مصاديق نهي از منكر تلقي ميشود) و يا حداكثر آن، احتمال وجود افكار انحرافي در اين حوادث را مطرح كردهاند، ناشيانه يا عامدانه(با سياسيكاري) به مخالفت با امر به معروف متهم كنيم؟ كجاي اين جنايت اصولا با شديدترين و غليظترين نوع امر به معروف، سنخيت دارد؟
در این صورت آیا نباید عمیقا به فکر فرو رفت كه به قول دكتر شريعتي براي ضربه زدن به هر پديدهاي، دفاع بد كردن از آن پديده است. آیا نباید از آینده نگران بود که چند قرن بعد این تفکرات انحرافي و تکفیری از چهره نورانی اسلام چه برای آیندگان بر جای میگذارد؟ و آیا اکنون از آن موجود حقیر که بینش و تفکرش در اسید خلاصه میشود؛ نباید پرسید که بای ذنب؟ به کدامین گناه آینده؛ زیبایی و سرنوشت یک انسان را از او به یغما میبری؟
2- بعد حقوقي و اجرایی ماجرای اسیدپاشی به دلايلي، باید محافظهکارانه بررسی شود. اگر در بررسی نوع برخورد مقامات مسئول با اسیدپاشی های اصفهان بازهم به تاریخ اسلام رجوع کنیم با این حدیث ارزشمند حضرت امیر روبرو می شویم که که اگر کسی در بلاد اسلامی از شنیدن این خبر که گوشواره از گوش یک زن غیر مسلمان به زور کشیده شده است، از اندوه بمیرد، شایسته ملامت نیست. اینجا ایران با نظام و حاكميتي اسلامی است و آن دختران و زنان مورد حمله نه غیر مسلمان بلکه مسلماناند اما به جای گوشواره از گوش؛ زیبایی و آرامش از جسم و روح شان به زور اسید کنده شده است.
3-بعد رسانهای و خبری ماجرای اسید پاشی در چند روز اخیر و به ویژه با دستگیری عکاس ایسنا وارد مرحله جدیدی شده است. همزمان با انتشار اخبار مربوط به اسیدپاشی در اصفهان رسانه های خبری بنا به وظیفه خود این اخبار را انعکاس دادند. برخی سایتها وخبرگزاري ها مانند ایسنا به دلیل بعد انسانی فاجعه بیشتر به انعکاس این رویداد پرداختند و به همین دلیل هم متهم به سیاه نمایی و مزدوری بیگانگان شدند.
اما بازار داغ شایعات در شبکه های اجتماعی هیچ ارتباطی با خبررسانی رسانهها ندارد و بیشتر معلول تناقضات و ابهاماتی است که در سخنان و اظهارات مسئولان دیده میشود و منطق حكم مي كند بیش از آنکه دنبال دستهای پشتپرده و مقصر جلوه دادن رسانهها باشيم؛ بهترست افراد اسیدپاش را در حداقل زمان دستگیر کرده و به اشد مجازات برسانيم و در اظهارات رسمی و غیر رسمی تناقض و کلی گویی را کنار بگذاريم. و در نهایت باز هم آرزو میکنیم که آتش نفرتی که از مغز و روح موجود اسیدپاش؛ زیبایی و آینده تعدادي از دختران وطن را خاکستر کرد؛ تنها یک عقده گشایی شخصی باشد و دامان پاک اسلام؛ آلوده تهمتهای زشتی چون اسیدپاشی نشود.