گروه بينالملل: مجله آمریکایی ''تایم'' در مقالهاي به قلم فرید زکریا، سال ۲۰۱۳ را سالی ميداند که آمریکا تکلیف خود را با ایران مشخص ميکند؛ به گونهاي که یا با ایران اتمی کنار ميآید یا با این کشور وارد جنگ ميشود.
به نوشته تایم، منتقدان نامزدی چاک هیگل برای وزارت دفاع آمریکا ميگویند که دیدگاه او در مورد اسرائیل با جریان اصلی متفاوت است. مواضع واقعی هیگل این را نشان نميدهد. او در بسیاری از موارد شبیه شیمون پرز، فکر ميکند که اخیرا در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت اسرائیل برای رسیدن به صلح به اندازه کافی کار نميکند. هر چه که باشد دیدگاه هیگل در مورد اسرائیل اهمیت چندانی ندارد چرا که سیاست آمریکا در این باره از سوی کاخ سفید و کنگره تعیین میشود.
زکریا ميگوید: تفکر خارج از جریان اصلی هگل در مورد ایران است که اهمیت دارد و چیز خوبی است زیرا واشنگتن در حال حاضر به شدت نیازمند یک رویه جدید و یک هوای تازه درباره ایران است. تا چند ماه دیگر باراک اوباما با بحران درباره ایران مواجه خواهد شد. او پیشتر کنار آمدن با ایران مسلح به سلاح اتمی را رد کرده است. این بدان معنا است که یا ایران باید به خواسته های آمریکا گردن نهد و یا آمریکا مجبور به ورود به جنگ با ایران ميشود. از آنجا که گزینه اول بسیار بعید است و گزینه دوم اصلا جذاب نیست دولت اوباما باید راه حلی دیگر پیدا کند و به سراغ دیپلماسی موسوم به چماق و هویج برود تا به توافقی برسد که تهران و واشنگتن هر دو آن را بپسندند.
زکریا سپس به مقاله رابرت جرویس، محقق دانشگاه کلمبیا در نشریه فارن افرز اشاره ميکند. جرویس در آن مقاله گفت دیپلماسی قهرآمیز آمریکا هرگز جواب نداده. واشنگتن در پاناما، عراق، صربستان، و افغانستان طی دوره های مختلف از تحریم، فشار و تهدید استفاده کرده تا رهبران را متقاعد به تغییر رفتار کند اما این اتفاق نیافتاده و واشنگتن مجبور به ورود به جنگ شده است. تهدیدهای آمریکا در مورد کره شمالی نیز این کشور را وادار به عقب نشینی نکرد. اگر دولت آمریکا این بار در قبال ایران مایل به پیروزی است باید شیوه بازی اش را ارتقا دهد و ابتکاری هوشمندانه و متهورانه برای مذاکره در پیش گیرد.
فرید زکریا ميافزاید: دیپلماسی قهرآمیز مستلزم آمیزهاي از تهدید و وعده است. در مورد ایران دولت آمریکا بارها تهدید کرده است. زکریا سپس به نقل از جرویس ميگوید که تهدید به توسل به زور علیه ایران معتبرتر ميشد اگر که اسرائیل دست از ابراز شک درباره قصد آمریکا به حل مسئله بر می داشت و به جای آن جدیت آمریکا را باور ميکرد. پرز در مصاحبه با نیویورک تایمز گفته بود اگر دیپلماسی قهرآمیز موفق نشود ''باراک اوباما از حمله نظامی علیه ایران بهره خواهد برد. مطمئن هستم.'' با آن که چماقها با جدیت مورد استفاده قرار گرفته است، از هویجها چندان خوب استفاده نشده. آمریکا نتوانسته به صراحت برای خود و برای جهان توضیح دهد که توافق قابل قبول چه خواهد بود و مهمتر از آن اگر ایران این توافق را بپذیرد واشنگتن حاضر است چه کاری در ازای آن انجام دهد. آیا تحریمها لغو ميشود؟ کدامشان؟
آیا آمریکا از تلاش برای تضعیف حاکمیت ایران دست برخواهد داشت؟ آیا مایل به عادی سازی روابط با ایران خواهد بود؟ در راه رسیدن به راه حل، موانع زیادی وجود دارد. بسیاری از مقامات ارشد ایرانی از تحریمها سودجسته اند. تجارتها و سوداگری هایشان در فضایی بدون رقابت و بسته شکوفا شده و دلیلی برای رسیدن به یک توافق نميبینند. اما در عین حال کسانی هم هستند که اینطور نیستند و با افزایش فشارها صدای اعتراضشان بلندتر ميشود. برخی مقامات غربی، چینی، و روسی گفتهاند که ایران غنی سازی را تا ۳و نیم درصد پایین ميبرد و در عوض تحریمها لغو شوند. غنی سازی اورانیوم تا ۲۰ درصد، ذخیره سازی اورانیوم غنی شده، و تاسیسات زیرزمینی فردو همگی، به قیمت مناسب قابل معامله و مذاکره هستند. توافقی در این امتداد شدنی به نظر ميرسد اما واشنگتن باید پیشنهاد مبتکرانه ارائه دهد تا ایران به پذیرش آن تشویق شود.
زکریا در پایان ميگوید موانعی نیز در واشنگتن بر سر راه وجود دارد از جمله این که هیگل کجا ميتواند در این روند تغییر ایجاد کند. او ميتواند در داخل دولت آمریکا این صدا را به گوش برساند و در جهت توافقی سخن بگوید که در ازای دریافت اثبات عدم پیشرفت ایران به سوی بمب، به ایران مشوق بدهد. در غیر این صورت، ۲۰۱۳ سالی خواهد بود که آمریکا باید ایران اتمی را بپذیرد یا وارد جنگ با این کشور شود.