به روز شده در ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ - ۱۷:۳۰
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۴ ساعت ۰۸:۴۳
کد مطلب : ۸۶۷۷۷

اکسیر: لزوم مدیریت «لبخند» در جامعه

گروه فرهنگی: اکبر اکسیر می‌گوید: رسانه‌های در دسترس در غفلت مسئولان فرهنگی لبخند را به جامعه هدیه داده‌اند و در چنین وضعیتی باید از شرافت طنزپرداز حمایت شود تا اینان روح نستوه ایرانی را حفظ کنند.
اکسیر: لزوم مدیریت «لبخند» در جامعه

این شاعر طنزپرداز درباره‌ پایه‌های شادی در ادبیات فارسی گفت: شادی و غم از آغاز خلقت جزو ویژگی‌های انسان است و این دو به نوعی مکمل یکدیگرند. ادبیات هم نمود این احساسات است که همراه با انسان نفس می‌کشد و بزرگ می‌شود. مجموعه این عواطف، همان اشک و لبخند‌ است که زندگی انسان را تشکیل می‌دهد و آیینه‌ای می‌شود در برابر تاریخ تا شکست‌ها و پیروزی‌ها را به ثبت برساند. این‌که می‌گویند ادبیات انزوا و سکوت دارد تا چهره غم‌انگیزی از زندگی ایرانی نشان بدهد، مسئله‌ای حزبی و جناحی نیست. این به تاریخ دهشتبار ملت ایران بازمی‌گردد که اگر دقت کنید از آغاز پیدایش حکومت‌های خودسر، خونریزی‌، جنگ‌، ظلم و غارت همیشه با این مردم بوده است.

 

اکسیر غم موجود در شعر را تنها به ادبیات رسمی محدود ندانست و توضیح داد: در ادبیات فولک (محلی) نیز غم در اشعار دیده می‌شود. ترانه‌های روستایی حتی در قالب لالایی، بخش‌هایی از سرنوشت خونبار این ملت را ترسیم کرده‌اند. آواز کارگران کشاورز در شالیزار و مزارع، معدن‌کاران، جنگل‌نشینان و کوه‌نشینان از این دسته‌اند. حتی چوپانان وقتی در نی خود می‌دمند، این نی، نی مولانا نیست و این غم، غم عارفانه نیست بلکه غم "شبان رمگی" انسان از ابتدای تاریخ است.این شاعر طنزپرداز با بیان این‌که شعر نمود احساس شادی، و شاعر بیانگر این حالات است، بیان کرد: شاعران همیشه فارغ از دید تاریخ‌نویس خود را در امیال، آرزوها، شکست‌ها و پیروزی‌های ملت خود شریک می‌دانند و پا به پای آن پیش می‌روند. به قول حافظ: «از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت/عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی».

 

او روح بلند ایرانی را شکست‌ناپذیر دانست و گفت: اگرچه داغ دیده‌ایم، اما روح بلند ایرانی هرگز در برابر این غم‌ها از پای ننشسته است. هجوم اقوام وحشی مغول، ظلم اربابان و حاکمان محلی هرگز نتوانسته منش والای مقاومت را از مردم بگیرد، آن‌چنان که در مشکلات سیاسی، جنگ تحمیلی و... نتوانست. لذا شعر و هنرِ موازی آن یعنی موسیقی، گلوی زخمی ملت سالخورده و شکست‌ناپذیر را برای آیندگان ثبت و پخش کرده است. اگر در بررسی خود پی‌ می‌بریم که این همه غم جایی برای شادی نگذاشته است، اشتباه کرده‌ایم. ما در پس‌زمینه ادبیات عرفانی خود، یک "شادمانگیِ اندوه" را یدک می‌کشیم که به ادبیات ما جلا می‌بخشد. در واقع هق‌هق آن ما را به انزوا نمی‌برد بلکه قهقهه‌ پیروزی فردای ملت است. اگر در تاریخ ادبیات ما طنز را با مسخرگی برابر دانسته‌اند، تمام این‌ها آلت دست کسانی بوده که نتوانسته‌اند آن منش والای خود را بشناسند و شجاعت از یادرفته خود را بروز بدهند.

 

او افزود: این شادمانگی نه برای لودگی است، بلکه راهی برای ابراز عقیده در پوشش طنز است و کار خود را کرده است. اگر ادبیات فارسی را بررسی کنیم به قله‌های طنز می‌رسیم که اگر آدم عاقل و عادلی باشیم حتی قوی‌تر از سنایی، سوزنی سمرقندی و عبید زاکانی می‌توانیم فقط حافظ شیرازی را نشان بدهیم چرا که حافظ تنها شخصیت ایرانی است که در کنار درک، درد را برای مردمش به شادمانی ترجمه کرده است. مهم‌ترین کاربرد طنز را می‌توان در عصر مشروطه با ترویج روزنامه‌ها ملاحظه کرد. علی‌اکبر دهخدا با ستون "چرند و پرند" و نسیم شمال با روزنامه‌ خود کاری همپای ستارخان و باقرخان کردند.

 

او اضافه کرد: از مشروطیت، با آن همه هیاهوی سیاسی و حال و هوای مشروطه‌خواهی، علی‌اکبر دهخدا نام بزرگی است که توانسته در کمال فقر به سلطنتِ لبخند و طنز افتخار کند. ادبیات معاصر هم که ملهِم از زندگی مردم معاصر است، در قرن پرآشوب امروز از طنز بهره فراوانی برده است. ادبیات شاد هر چند به صورت شفاهی و دهان به دهان در جامعه حرکت می‌کند، اما آن چیزی که تا به حال مکتوب شده کافی نیست.ملت هوشیاری که برای هر پدیده اجتماعی و مشکل سوژه‌ای دارند و به سرعت برق و باد و حتی سریع‌تر از اینترنت و مالتی‌مدیای جهانی، در بین خودشان پخش می‌کنند، این طنز سرزنده که هرروزه به طور زنده پخش می‌شود، رسانه برتر خبررسانی و نمود سرخوشی و شوخ و شنگی جامعه است.

 

وی وجود رسانه‌های در دسترس را عامل افزایش شادی معرفی کرد و افزود: وجود موبایل در دست شهری و روستایی با انواع برنامه‌های شبکه‌های اجتماعی فرح و شعف عمیقی در بین مردم به وجود آورده و لبخند را به جامعه هدیه کرده است. این شبکه عظیم طنز الکترونیکی توانسته در غفلت مسئولان فرهنگی - بویژه صداوسیما - به نشاط اجتماعی ما دامن بزند و این باید جدی گرفته شود. باید برای ترویج شادی در فرهنگ، اتاق فکر تشکیل و لبخند در جامعه مدیریت شود تا مشکلات اقتصادی نتواند روح این ملت را مکدر سازد.

 

اکسیر با بیان این‌که طنز شریف می‌تواند همپای اصلاح‌گرایان جامعه ایفای نقش کند، تشریح کرد: هیچ سازمان عریض و طویلی با بخش‌نامه‌ اداری نمی‌تواند با طنز برابری کند. رسیدن به اهداف عالی جهت ترویج نشاط در جامعه، باید با تکریم طنزپردازان آغاز شود. شرافت طنز در جامعه نباید خدشه‌دار شود و از جهت رفاه نسبی و زندگی شرافت‌مندانه طنزپردازان کشور حمایت شوند تا جامعه روز به روز روحِ نستوه ایرانی خود را حفظ کند.طنزپردازانی چون من که زندگی خود را با حقوق ناچیز بازنشستگی ادامه می‌دهند اگر همسری چون ملیحه، همسر من، نداشته باشند نمی‌توانند به طنز خود ادامه بدهند. امروز دهانم از دندان خالی است اما برای خنده باید دندان داشت. اگر وزارت ارشاد برای خنده طنزپردازان بودجه‌ای ندارد، حداقل این افراد را به بنیاد‌های نیکوکاری معرفی کند تا با تولید ادبیات شاد هم خود بخندند و هم جامعه را بخندانند.

مرجع : ایسنا