سودابه رادفرد
گروه جامعه: در بحبوحهي انتخاب و حتي در ابتداي شروع به كار دولتها اهميت به اقليتها و گروههاي كمتر در قدرت يكي از مهمترين شعارها و گفتمان شايع است. از اين رو عليالدوام واژگان زنان، جوانان، اقليتهاي قومي و مذهبي در شعارهاي انتخاباتي با شدت و حدت هر چه بيشتر در قالب و غالب جملات پرطمطراق استفاده ميشود اما پس از به قدرت رسيدن دولتها اين وعدهها چندان تحقق نمييابد و از آنجا كه دولت يازدهم نيز چندان از اين قاعده مستثني نيست،
شايد اين شائبه را به ذهن متبادر سازد كه از اين افراد و شرايطشان تنها استفاده ابزاري و آن هم مقطعي ميشود. اگرچه صحيحتر اين است كه شعارهاي انتخاباتي قبل از شارش در جامعه امكانسنجي شوند اما استثنائاً علت تحقق كمرنگتر اين وعدهها عليرغم توصيهي مكرر رييس دولت به همكارانش در بهكارگيري اين بخش توانمند جامعه، بيش از آنچه به خودش بازگردد مانند اكثر مشكلات اين دولت به دولت پيشين مربوط است كه شرح آن ذيلاً آمده است:
1-از تجربيات ناموفق به كارگيري جوانان بدون پيشنيازهاي اوليه و آموزشهاي پيش از ورود به عرصه اجرايي كلان، در دولتهاي قبل و ضرباتي كه به كشور وارد شد، درسهايي تلخ و پرهزينه آموخته شد كه باعث شد مجدداً جوانگرايي و توجه به زنان به محاق برود. هنوز پس از گذشت از 8 سال از سپردن بزرگترين شركتهاي خودروسازي به جوانان و هزينههايي كه به صنعت و به طريق اولي به كشور و مردم وارد شد در ذهن جامعه حتي كمرنگ هم نشده است.
2- به دليل آنچه كه ما سالها سوء تدبير مديريتي ناميديم در دولت حاضر در تمام اركان اعم از هيات دولت تا سطوح پايينتر، هم شعار عقلانيت داده شده و هم به صورت عملي رفتار عقلائي با كمترين ريسك لحاظ شد. اگرچه اين رفتار از اصول مديريت علمي تبعيت ميكند اما يك دليل بسيار عمده نيز داشت : "اين كه جامعه ديگر تحمل رفتارهاي هيجاني و پرخطر را نداشت." لذا در اين برش زماني استفاده از افرادي كه تجربه مديريتي و اجرايي كلان كمتري داشتند به مصلحت ديده نشد و در واقع زنان و جوانان با همين قاعده كمتر به سمتهاي اجرايي راه يافتند.
و مهمتر از همه اينكه:
3- به دليل وضعيت بحرانياي كه دولت نهم و دهم براي كشور ايجاد كرده بود، به هيچ وجه امكان آزمون و خطا وجود نداشت و دولت مجبور شد حتي با تحمل ايراداتي مثل "ميانگين بالاي سني كابينه" و...؛ بازهم سكان كشوري را كه حداقل با دو با چالش عظيم "هستهاي" و "اقتصاد" روبرو بود؛ به دست باتجربهترين افراد و تيمها بسپارد. با اين استدلالها بر دولت حرجي نيست كه در چنان وضعي كه وصفش رفت از افراد با تجربه كمتر در امور اجرايي كلان استفاده كند اما پيشبيني ميشود اكنون كه قفلهاي بزرگ و ناگشودني كشور با كليد تدبير دولت در حال بازشدن است؛ اندك اندك عرصه بيشتري به جوانان؛ زنان و ساير اقشاري كه تحت عارضهي سقفهاي شيشهاي هستند؛ داده شود.