به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۶ - ۱۵:۱۰
 
۳
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰ ساعت ۱۰:۴۸
کد مطلب : ۵۶۵۴۷

«شهرموش‌ها 2»؛ موش‌ها و آدم‌ها!

«شهرموش‌ها 2»؛ موش‌ها و آدم‌ها!
گروه فرهنگی-رسانه‌ها:: یافتن دلایل موفقیت موش‌ها در راهیابی به دل مخاطبان امروز سینمای کشور چندان دشوار نیست. کسانی که به وقفه طولانی میان فیلم اول و این یکی اشاره می‌کنند، این نکته کلیدی را از یاد برده‌اند که اساساً عمده تماشاگران فعلی همان کودکان سه دهه قبلند که برای زنده‌کردن نوستالژی آن دوران، بچه‌ها را بهانه کرده به تماشای فیلم آمده‌اند و اگر مخاطب‌شناسی زیرکانه سازندگان فیلم معطوف به این نکته نبود شاید اصلاً این هزینه هنگفت را برای ساخت آن صرف نمی‌کردند.

در این سال‌ها که همه کارشناسان سینمای ایران از نابودی سینمای کودک و نوجوان می‌گویند و برگزاری سالانه جشنواره اصفهان را زائده‌ای پرهزینه برساختار دولتی سینمای کشور می‌دانند، توجه به مؤلفه‌های به کاررفته در «شهرموش‌ها 2» شاید برای سایر فعالان و علاقه‌مندان سینمای کودک مفید فایده باشد چراکه اگر نگاهی به لیست سازندگان فیلم بیندازیم، حضور تعدادی از پرسابقه‌ترین دست اندرکاران سینما در جایگاه مؤلفان اصلی (کارگردان، تهیه‌کنندگان، فیلمنامه‌نویس، طراح عروسک‌ها و...) بشدت خودنمایی می‌کند و این یعنی که در درجه اول تولید فیلم حاصل گردآمدن گروهی کاربلد به دور هم و راه‌اندازی یک پروژه استاندارد با سمت و سوی جذب تماشاگر انبوه است. فراموش نکنیم که قوانین صنعتی سینما دال برآن است که فیلم‌های کودک و نوجوان به واسطه مخاطب قراردادن جمع خانواده‌ها (به جای گروه‌های عمدتاً منفرد جوانان) فی‌نفسه دارای پتانسیل بالای فروشند، اما به شرطی که الزامات برقراری ارتباط با تمامی گروه‌های سنی مخاطبان خود را رعایت کنند.

به بیان ساده‌تر، والدینی هم که فرزندان خود را به تماشای فیلم آورده‌اند، باید به‌اندازه آن‌ها سرگرم شوند نه اینکه مدام خمیازه بکشند و به ساعت‌شان نگاه کنند و خلاصه اینکه تجربه سینمارفتن برایشان تبدیل به کابوسی تلخ شود. «شهرموش‌ها 2» از بابت این قبیل جزئیات، قواعد بازی را بشدت مراعات کرده و جوابش را هم از مخاطب گرفته است. ساختار کلاسیک فیلمنامه و اوج و فرودهای بجا و توجه به جزئیات شخصیت‌پردازانه موش‌های بزرگسال (بچه‌موش‌های سی سال پیش)، حفظ ارتباط با مخاطبان بالفعل فیلم (بزرگسالان) را تضمین می‌کند. توجه فیلمنامه به جزئیات فرامتنی مثل استفاده از کهن‌الگوها (بچه‌ای که در سبد روی آب پیدا می‌شود) یا حتی نقب زدن به خاطرات تلخ دوران کودکی مخاطبان بزرگسال (شکل نمایش حمله گربه به شهرکه یادآور موشک‌باران شهرهای کشور در سال‌های جنگ دهه شصت است) از دیگر ترفندهای سازندگان فیلم برای تحت تأثیرقراردادن همراهان دیروزشان و استمرار احساس رضایت آنان از تماشای فیلم در کنار فرزندانشان است.

اما چنته فیلم برای مخاطبان اصلی‌اش (کودکان) خالی نیست اگرچه به جرأت می‌شود ادعا کرد سهم مخاطبان بزرگسال فیلم از توجه سازندگان به مراتب بیشتر از کودکان است. برومند در مقام فیلمسازی آگاه و آشنا به الزامات فرهنگی و جامعه شناختی بینندگان خردسال و همچنین به عنوان کارشناس نمایش‌های آیینی و سنتی بخوبی با فوت و فن‌های سرگرمی‌سازی به سبک و سیاق ایرانی آشناست ولی معلوم نیست چرا در پرداخت فیلم و شخصیت‌پردازی بچه‌موش‌ها چندان به سراغ نشانه‌های آشنا نرفته است. بچه‌های ایرانی امروز، نمونه‌های مشابه شخصیت‌های «شهرموش‌ها 2» را فراوان در فیلم‌ها و انیمیشن‌های غربی می‌بینند و حتی برخی شخصیت‌ها (مثل خانم معلم موسیقی مدرسه) و روابط بین کاراکترها (نوع رفاقت عاطفی بین صورتی و مشکی) تقریباً هیچ مابه‌ازای ایرانی ندارند. این نکته را البته نمی‌توان به عنوان ضعف فیلم مطرح کرد، ولی درجایی که سازندگان فیلم به فکر اصلاح برخی کاستی‌های مفهومی فیلم قبلی‌شان بوده‌اند (مثل جایگزینی مفهوم مقاومت در «شهرموش‌ها 2» با فرار از مقابل دشمن که مضمون اصلی «شهرموش‌ها» بود یا تلاش برای تطهیر شمایل گربه – به عنوان یکی از نمادهای کشور ایران- در ذهن مخاطبان خردسال با وارد کردن کاراکتر « پیشو» و فاصله‌گذاشتن بین آن و «اسمشو نبر») بی‌توجهی به اشاعه سبک زندگی غربی در فیلمی ایرانی که میلیون‌ها مخاطب خردسال و کودک و نوجوان آن را می‌بینند جای تأسف دارد؛ دست‌کم به عنوان فرصتی که از دست رفته است.

اما درنهایت فارغ از سختگیری‌های منتقدانه و انگشت‌گذاشتن بر ایرادهای فنی، مهم‌ترین خدمتی که سازندگان «شهرموش‌ها 2» به سینمای کشور کرده‌اند، فراتر از روشن کردن چراغ گیشه‌های سینما و آشتی دادن خانواده‌‌ها با سالن‌های نمایش فیلم یادآوری این نکته است که سینمای کودک و نوجوان در کشورمان نمرده ‌است و ازقضا درصورت دادن کار به دست کاردان، همچنان می‌تواند با بهترین نمونه‌های غربی و هالیوودی که شبانه‌روز از طریق رسانه‌های رسمی و قاچاق برسر فرهنگ ما هوار می‌شوند رقابت و مقابله کند. در چنین شرایطی آیا جای آن نیست که هزینه برخی رویدادهای بی‌حاصل منتسب به سینمای کودک و نوجوان، صرف کارهایی شود که دستاوردهای مفید و کاربردی برای این سینما داشته باشند؟

ارتقای امکانات تکنیکی و تربیت تکنیسین‌های سینما از طریق برگزاری کلاس‌ها و کارگاه‌های آموزشی با دعوت از استادان تراز اول شرقی و غربی یا حتی بورسیه کردن انیماتورهای ایرانی در دانشگاه‌های درجه یک دنیا از جمله کارهایی است که می‌شود به پشتوانه ظرفیت‌های بالای جذب مخاطب «شهرموش‌ها 2» برایش برنامه‌ریزی کرد. یادمان باشد که سه دهه پیش هم توفیق موش‌های بانمک سینمایی بود که آدم‌های سینما را به یاد ژانر فراموش شده‌ای به‌نام سینمای کودک و نوجوان انداخت. آن ظرفیت به واسطه کوته‌فکری مسئولان و فرصت‌طلبی بخش خصوصی در دهه هفتاد از دست رفت. مسئولان امروز سینمای کشور این راه اشتباه را دوباره نروند و خودشان را به موفقیت موش‌ها سنجاق نکنند، بلکه دنبال راهکاری باشند که پتانسیل اقبال مردمی سینمای کودک را پشتوانه تحولی زیربنایی در ارتقای فنی این شاخه پرطرفدار و استراتژیک سینمای کشور نمایند.
مرجع : روزنامه ايران