لیلا واحدی
گروه اقتصادي: مصرف برق ایرانیان ۳برابر میانگین جهانی است. سرانه مصرف انرژی در ایران ۴برابرکشوری مثل هند با یک میلیارد جمعیت است. ایران سومین رتبه مصرف گاز را در جهان داراست. ایران بالاترین میزان مصرف نان را در جهان داراست. ایرانیان چند برابر میانگین جهانی روغن مصرف ميکند. آمار مصرف نمک در ایران ۲برابرمیانگین جهان است.
با نگاهی اجمالی به چنین آمارهایی، تفاوتهاي تکان دهنده ای از میزان مصرف در همه حوزهها میان مردم ایران و جهان آشکار ميشود. اگر به این تفاوتها که رفته رفته به بحرانهاي زیست محیطی و بهداشتی منجر ميشوند به عنوان یک معضل یا همان درد مشترک نگریسته شود و این پرسش در ذهن شکل گیرد که این تفاوتهاي غم انگیز چرا به وجود ميایند؟ ميتوان پاسخ این پرسش را در دو بعد بررسی کرد.
بعد نخست به نارسائیهاي فرهنگی و روانی مردم و افراد جامعه مربوط ميشود. کمبودهای ساختاری در حوزه فرهنگ و اخلاق در جامعه ایران در ادوار مختلف تاریخی نمودهای متفاوت داشته است، تا زمانی که این کمبودهای فرهنگی به معضل بدل نشده بودند ميشد کج و دار و مریض با این بی اخلاقیها کنار آمد، اما اکنون این کاستیهاي فرهنگی در حال بحران آفرینی برای ایران است، بحران اب، سونامی انواع سرطان، الودگیهاي غذایی و بهداشتی در کنار همه دلایل پدید آورنده شان، به سبک زندگی ایرانیان هم مربوط ميشود.
میل به مصرف زیاد در کنار ارزانی منابع و انرژیها در ایران، از ایرانیان مردمی مصرف گرا و اسراف کار ساخته است و این گزاره تلخ به یک ویژگی خطرناک تبدیل شده است. در بررسی این ویژگی از نقطه نظر اعتقادی ميتوان گفت: با وجود آنکه در جامعه ایدوئولوژیک ایران، مفاهیم قناعت و دوری از افراط و تفریط از آموزههاي اسلامی به شمار ميروند، اما آمارها حکایت از نادیده گرفته شدن این آموزهها از سوی مردم ایران دارد.
واقعیت این است که مذموم شمردن اسراف در جامعه ایران مانند بسیاری از اعتقادات دینی تنها در حد کتاب و سخنرانی باقی مانده است. و نمود عینی آن در رفتار روزمره مردم مشاهده نمی شود. از منظر فرهنگی، باوجود آنکه بسیاری از ما همواره در تلاشیم تا بهترینها را برای خود و خانواده خود فراهم آوریم، اما همواره از این نکته غافلیم که این بهترین ها، به قیمت آسیب به طبیعت و سایر افراد جامعه حاصل ميشود و این عدم توجه به حقوق محیط زیست، و حقوق هم نوعان سرانجام خوشی را برای جامعه رقم نخواهد زد.
اما بعد دوم و در حقیقت دغدغه اصلی این نوشته، بعد نارسائی هایی است که از جانب مسئولان ایران، بر این کشور تحمیل ميشود. کشوری که به لحاظ دارا بودن منابع انرژی و سرمایههاي آب و نفت و گاز، از سرمایه دارترین کشورها محسوب ميشود چگونه است که امروز با بحران هایی از جنس کمبود همین منابع روبرو شده است.
این پرسش را با دکتر مصطفی اقلیما، استاد دانشگاه و رئیس انجمن علمی مددکاری ایران در میان گذاشتیم. از ایشان درباره تمایل ایرانیان به مصرف و تجمل پرسیدیم كه دکتر اقلیما با رد این ادعا آن را توجیه مسئولان برای کم کاریها و نقصانهاي جامعه ميداند و معتقد است که در شرایط کنونی و با وجود تورم شدیدی که در چند سال اخیر بر مردم تحمیل شد، طبقه متوسط در جامعه ایران از بین رفت و همین شکاف طبقاتی موجب شد که ۹۰درصد مردم ایران نتوانند مایحتاج روزانه و ماهانه خود را هم تامین کنند و عملا تجمل و مصرف بیش از اندازه آرام آرام از زندگی طبقه فرودست جامعه رخت بر بست اما ۱۰ درصد افراد کشور در اثر سیاسیتهاي غلط اقتصادی توانایی مال اندوزی و تجمل گرایی خود را حفظ کردند که عمده علت آن هم عدم نظارت در مسئله اخذ مالیات بر درآمد است و مصارف افراطی هم اکثرا بین افراد این طبقه دیده ميشود.
این استاد دانشگاه با اشاره به بالا بودن میزان مالیات بر درآمد در کشورهای پیشرفته آن را موجب رشد سیستم خدمات رسانی در این جوامع ميداند و معتقد است دولت و حکومت باید بتواند از مالیات اغنیا رفاه را برای مردم متوسط و فقیر جامعه فراهم کند. اقلیما، علت بالا بودن مصرف انرژی، آب و موارد دیگر را نبود ساختارهای زیربنایی درست در این زمینه ها دانسته و ميگوید هدر رفت آب در بسیاری از مواقع به نحوه مصرف مشترکان ارتباط چندانی ندارد، بلکه به مسائلی چون نبود سیستم لوله کشی درست، نشست آب در زمین، یکی بودن آب شرب با آبهای مصرفی، عدم وجود سیستم فاضلاب در بسیاری از نقاط مرتبط است که متاسفانه مسئولان به جای توجه به این حوزه ها، همواره ساده ترین راه یعنی واردات را بر ميگزینند.
رئیس انجمن علمی مددکاری ایران ميافزاید در مسئله مصرف گاز و برق هم با همین مشکلات مواجه هستیم، سیستم گرمایشی و سرمایشی منازل مسکونی، با وجود به اصطلاح مهندسان ناظر شهرداری، هنوز هم درست نیست و هدر رفت این منابع در بخش خانگی با وجود این ساختمانهاي غیر استاندارد روزبه روز بیشتر ميشود. وي با اشاره به بالا بودن مصرف بنزین در ایران یاد آور ميشود که هیچ یک از ما دلخواهمان نیست که بنزین سوزانده و متحمل هزینه شویم اما در ایران نه خیابانهاي استانداری برای ماشین سواری وجود دارد و نه اتومبیلهاي استانداردی، بنابراین راننده مجبور است مسیر چند دقیقه ای را چند ساعته بپیماید و لاجرم بنزین بیشتری هم بسوزاند.
دکتر اقلیما در بخش پایانی گفتگو ضمن تاکید بر این نکته که ایران و ایرانی شایسته بهترینهاست از مسئولان خواست برای حل بحرانهاي موجود دنبال راهکارهای بيهودهاي چون انتقال آب از این گوشه به آن گوشه ایران نباشند بلکه به این دو توصیه رهبری توجه کنند که شایسته سالاری و پاسخگویی باید میان مسئولان ما الگو باشد که توجه به این دو توصیه سبب ميشود کارهای بزرگ به دست انسانهاي کوچک نیافتد و فاجعه هایی مانند مسکن مهر رخ ندهد. اگر مسئولی به این امر واقف باشد که باید در برابر مافوق یا مردم خود پاسخگوست، قطعا کار خود را بهتر و اصولی تر انجام ميدهد و از بروز فاجعه هایی مانند کشف روغن پالم در شیر جلو گیری ميشود.