روزها و ساعت های منتهی به آغاز این سفر نشانههایی از تحرک رسانهای برخی جریانهای تندرو در داخل نمایان شد جریانی که با خبر سازی، راه را بر هر نوع ابتکار دیپلماتیک ببندد. این در حالی است که شمار کثیری از صاحبنظران در یادداشتها و اظهار نظرهای خویش بر استفاده از تریبون سازمان ملل و ظرفیت سفر نیویورک تأکید کردند. آنچه روشن است هماکنون تیم دیپلماسی ایران به سرپرستی محمد جواد ظریف، از چند روز قبل در نیویورک مستقر شده و علاوه بر انجام چند دور گفتوگو با مقامات 1+5 درباره موضوع هستهای ایران، به ارزیابی فضای سیاسی نیویورک و سازمان ملل در آستانه حضور رئیس جمهوری پرداخته است.
بارزترین تفاوت سفر نیویورک تیم روحانی با دولت های پیشین این است که ظریف و همکارانش اولاً کار خویش را به دور از جنجالها و حاشیههای گذشته کلید زدهاند ثانیاً آنها برنامه کاری و نقشه سفر خویش را پیشاپیش به رسانهها ارائه کردهاند تا روشن شود که هیأت ایرانی قرار نیست در بزرگترین اجتماع دیپلماتیک جهان در نیویورک تماشاچی باشد یا انرژی خود را صرف واکنش به رفتار و کنش دیگران سازد.
منطق دیپلماسی اعتدال محور بر این اصل استوار است که با کمترین هزینه از فرصت های گران روابط بینالملل برای تأمین منافع ملی بهره گیرد. با عنایت به این اصل راهبردی است که روحانی بارها تأکید کرده عرصه سیاست خارجی، عرصه منافع ملی است و جایی برای حزب بازی و جناحگرایی وجود ندارد. ظرف یک سال گذشته که مذاکره هستهای محور کار دولت بود، روحانی و همکارانش در هر فرصتی آثار زیانبار حرکت های احساسی و تندروانه در عرصه سیاست خارجی را گوشزد کردند. آنها ضمن نقد این روشهای خسارت بار تصریح کردند باید در مواجهه با جهان خارج ابتدا به فهم مسائل جهانی پرداخت و سپس با تعقل قدم در این مسیر برداشت.
بر این اساس برخی جریانات و رسانههای تندرو که به زعم خود درصدد برآمدهاند در آستانه سفر نیویورک با فضاسازی راه را بر «دیپلماسی فعال»دولت ببندند نه به عمق استراتژی دولت توجه دارند و نه حتی نشانی از دلبستگی به مصالح ملی در رفتار آنان دیده میشود. بدون شک هر نوع فعل، ترک فعل یا گفتاری که از دولتمردان در نیویورک دیده یا شنیده شود مبتنی بر مطالعات کارشناسی است و بهعنوان سیاست رسمی نظام و دولت جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درمیآید که از قبل مراحل شور و هماهنگی در سطوح مختلف نظام را طی کرده است.
از اینرو کسانی که برای مانع افکنی یا به زعم خویش مینگذاری مسیر دیپلماسی جدید دولت در سازمان ملل تکاپو میکنند نه تنها رؤیاهایشان تعبیر نخواهد شد که قرائن مختلف دلالت بر این دارد که آنها از این موج تبلیغات طرفی نخواهند بست. شاید تنها نتیجه ملموسی که از این سازهای ناهماهنگ با دیپلماسی ملی بر جای میماند مخابره این پیام به جبهه بدخواهان ایران در خارج است که گروههایی در داخل وجود دارند که حتی به قیمت قربانی شدن مصالح و منافع ملی کشورشان برای متوقف کردن چرخ حرکت دیپلماسی تقلا میکنند.
البته این نوع حرکتهای ایذایی برای کارگزاران دیپلماسی غریب نیست، رئیس جمهوری با علم به آنچه در محافل اندرونی برخی گروهها و جریانات سیاسی میگذرد بارها توصیه کرده که عرصه سیاست خارجی را دستمایه بازیها و رقابتهای سیاسی قرار ندهند و اجازه بدهند تنها یک صدای واحد به گوش همه جهانیان برسد. با این حال تحرکات تندروانه برخی رسانهها و جریانات پایانی ندارد که سعی میکنند با نگاه افراطی، دیدار رؤسای جمهوری ایران و امریکا را ضروری جلوه داده و عدم انجام این دیدار را به معنای از دست دادن همه چیز قلمداد کنند در مقابل، برخی از آن سوی بام افتاده و هر نوع دیدار یا تماس ولو بهصورت تلفنی و... را به معنای از دست دادن تمام داشتهها معرفی کنند، متأسفانه هر دو در دام تفسیرهای افراطی افتاده و با پیشداوری و بدون لحاظ کردن منافع ملی حکمی قطعی را در عرصهای صادر کردهاند که قطعیتی در آن نیست و بسته به شرایط در حال تغییر است.
اینکه پیشاپیش حکم صادر کنیم که دیدار فلان مقام ایرانی با فلان مقام امریکایی یا اروپایی و... قطعاً به نفع کشور یا قطعاً به زیان کشور است، هیچ کدام از این احکام مبتنی بر اصول شناخته شده دیپلماسی نیست چرا که در عالم دیپلماسی هیچ امر قطعی وجود ندارد. در عالم دیپلماسی تنها یک حکم قطعی وجود دارد و آن هم منافع ملی کشورها است. طبیعی است ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و دولت اعتدال از بدو فعالیتش مأموریتی غیر از تأمین منافع ملی ایران در عرصه جهانی را برای خود قائل نبوده است. از اینرو چه در نیویورک چه در سایر مناطق، اگر تماسی یا دیداری برقرار شود یا نشود قطعاً در راستای همین راهبرد است. راهبردی که به تصریح روحانی اساس آن را مقام معظم رهبری پایه ریزی می کنند.