به روز شده در ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ - ۱۹:۲۷
 
۶۷
تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ساعت ۰۲:۳۱
کد مطلب : ۶۳۹۶۶
ماهایا پطروسیان از مظلوميت هنرمندان نوشت؛

از فرهاد و فریدون فروغی تا «مرتضی پاشایی»

گروه فرهنگی: ماهایا پطروسیان بازيگر سينماي ايران در يادداشتي نوشت: هنر و هنرمند در این دیار، نه در بین مردم، بلکه در میان خواصی که البته خود را خود را خاص می‌پنداشته‌اند، همواره مهجور و مظلوم بوده‌‌اند؛ ادبیات، نمایش، سینما و از همه بیشتر موسیقی و آوازه‌خوانی! این هنر‌ها از هر دو طیف متحجر و روشنفکرنما، آسیب‌ها دیده‌اند. متن اين يادداشت را بخوانيد:
از فرهاد و فریدون فروغی تا «مرتضی پاشایی»
از روز جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۳ که تو چنین غریبانه و دردناک رفتی، هرکس در این مرز و بوم به شیوه خود به این پرواز غافلگیر‌کننده و نا‌به ‌هنگام، عکس‌العمل نشان داد. هرکس که تو را خوب می‌شناخت یا نه، هرکس که تو را از نزدیک دیده بود یا خیر، هرکسی با توجه به شناخت و درک و فهم خود از تو، موسیقی مردمی، جایگاه هنرمند در این دیار، جبر، درد و مبارزه‌ای به شدت و به غایت نابرابر، ناکامی و هزاران واژه‌ای که در پس آن دنیایی از مفهوم و معنا نهفته است، به شیوه خود به این پرواز پرداخت.

مدتی بود که غفلت‌زده نسبت به مردم سرزمینم ناامید بودم. از جوانان وطنم و انفعال و سکوت و بی‌عملی شان دلخور بودم. نمی‌دانستم و نمی‌فهمیدم چرا خود را آشکار نمی‌کنند، چرا در خود فرو رفته‌اند، چرا احساسی در آن‌ها نمی‌بینم، چرا به ظواهر چنین دلبسته‌اند، چرا به سرنوشت خود و کشور و فرهنگ شان کم توجهند... اما... اما با پرواز تو، مردم سرزمینم بار دیگر به شیوه‌ای غیرقابل باور و غیرقابل پیش‌بینی چنان خود و قلب پاک و زیبایشان را به نمایش گذاشتند که متحیر شدم، به خود بالیدم... مردم سرزمین ات برای تو «سوگ سیاوش»ی نوین برپا کردند؛ برای غم از دست دادن تو در شروع شکوفایی و آغاز پختگی... دیدن فوج فوج جماعتی که از همه جای تهران و ایران برای وداع معنادار با تو آمده بودند و چه بسیار کسانی که به واسطه کار و دانشگاه و روز غیر تعطیل بودن، نتوانسته بودند در این مراسم باشکوه، حضور فیزیکی داشته باشند؛ اما عمیقاً با دیگر مردم و با این غم همراه بودند، دلم را دوباره مملو از عشق به توده مردم وطنم کرد.

باز باور کردم و ایمان یافتم که در میان توده مردم ایران، حقیقتی گم نخواهد شد. مردمی که در قرن بیست ویکم، عزاداری‌ای نوین، اما شرقی و ایرانی را برگزار کردند. عزاداری‌ای که با فرهنگ نهفته در اعماق وجودشان عجین و به درازای هزاران سال است. به یادآوردم که در حافظه جمعی مردم ایران، همیشه نیک و بد، جایگاه خود را پیدا خواهد کرد و مردم با شعور و درک ذاتی خود با معرفت نهفته در جان شان، همواره می‌دانند چگونه یاد‌ها را گرامی بدارند، چگونه نیکان را تشخیص دهند و بر صدر نشانند. در تاریخ این مرز و بوم، سرهای حلاج‌ها بر دار رفته است. حضرت حافظ از سالوسان و زاهدنمایان و بی‌دلان، بار‌ها و بار‌ها نالیده است و فردوسی، بزرگ‌مرد شعر پارسی، بدون دریافت دیناری در اوج دردمندی و گله‌مندی این جهان خاکی را ترک کرد، اما این ایرانیان بودند که در طول تاریخ با فرهنگ مردمی خویش، بزرگان را بر صدر دل‌ها و یاد‌ها نشاندند و تاریکی‌ها را زدودند... همین مردمی که در عمق وجود خود، هزاران سال است که به دنبال نور، نیکی، زیبایی و پاکی هستند.

سرزمین من از دو نوع تفکر متحجرانه و روشنفکرنمایانه، آسیب‌ها دیده است. هر کدام از این دو نوع تفکر، هرازگاهی سعی در کشاندن مردم به سمت خود و انحراف آن‌ها از مسیر واقعی و طبیعی شان کرده‌اند، در راه پیشرفت و تکامل شان سنگ انداخته‌اند؛ اما درود بر مردم ایران که با خرد جمعی و با پشتوانه فرهنگ غنی و توجه محض به قلب و باور خود، هرگز به این سمت یا آن سمت، کشیده نشده‌اند که اگر چنین بود، وضع ما با وضع دهشت‌بار کشورهای همسایه، هیچ تفاوتی نمی‌کرد یا با وضع دیگر کشورهایی که در گذر زمان، هویت خود را باختند و از تمدن و فرهنگ شان، اثری باقی نماند. مردمی که مستشرقین جهان در شناخت پیچیدگی‌های فرهنگی و روانی شان درمانده‌اند و نمی‌توانند، پیش‌بینی شان کنند.

توده مردم ایران همواره درست‌ترین راه را رفته‌اند، درست‌ترین انتخاب‌ها را کرده‌اند (هرگاه که توانسته‌اند انتخاب کنند)‌، گاه برده‌اند و ‌گاه باخته‌اند، اما سرپا مانده‌اند؛ تمام قد با غرور و افتخار... تأسف بزرگ این روز‌های مان، التقاط واژه «روشنفکر» با کسانی است که خود را از مردم سرزمین شان جدا می‌دانند، راه شخصی خود را می‌روند، حرف خود را می‌زنند. روشنفکری این قشر در رد هویت ملی و فرهنگی شان ریشه دارد، نه در پربار‌تر کردن و افزودن به این فرهنگ، در جدایی محض از قرن‌ها فرهنگ و علم و معرفت و هنر و ادب، جدایی محض از هزاران سال قهرمانی و صبر و مقاومت و ماندن.

دوره عجیبی ا‌ست، دوره مشوشی است. در دورانی که حتی موسیقی بتهوون و موتزارت در قرن بیست و یک، دیگر به نوعی موسیقی پاپ (به معنای مردمی) به حساب می‌آید، کسانی یافت می‌شوند که این نوع موسیقی را با نوای تو و موسیقی تو قیاس می‌کنند! و در رد احساسات رقیق تو و نوع موسیقی عاشقانه و امروزی تو از تند‌ترین عبارات، سود می‌جویند! به دنبال چه هستند این جماعت؟! هنر؟ فرهنگ؟ تویی که در آغاز بودی، تویی که حجب و نجابت و تواضع ذاتی‌ات مانع از آن بود که تا در میان ما بودی، کلمه‌ای از خود و آثارت دفاع کنی و خود را بزرگ جلوه دهی. تویی که سکوت‌ها و صبرهای معنادار و تحمل‌های خاموش آخرین ات، دل مردم سرزمینم را به آتش کشاند. تویی که تسلیم محض بودی.

غریب است بشر امروز، چه به خود می‌نازد که در قرن ۲۱ می‌زید. چه با دانش و تخصص و عناوین بالای آکادمیک خود، فخر می‌فروشد! کدام دانش؟ دانش نسبی امروزی ما که تا چند قرن دیگر به شدت کهنه خواهد شد؟ دانشی چنان ناقص که نتوانست بیماری تو نازنین و هزاران عزیز دیگرمان را درمانی یابد؟ دانشی چنان ناقص که نمی‌تواند، لرزش زمین زیر پایمان را پیش‌بینی کند تا به از دست رفتن مردم مان و میراث فرهنگی مان، نینجامد؟ دانشی که هر روز در نقص اثبات شده‌های دیروز خود، تئوری‌های جدید می‌بافد؟ به قول فروغ فرخزاد «کدام قله، کدام اوج... » چه ‌کسی گفته است که معرفت و شعور و جهان‌بینی این مدرک‌گرفته‌گان به واقع زندگانی نکرده، از پیرمردان و پیرزنان روستایی دنیادیده و سرد و گرم چشیده سرزمینم که زندگی را با بند بند وجودشان زیسته‌اند، بیشتر است؟

هنر و هنرمند در این دیار، نه در بین مردم، بلکه در میان خواصی که البته خود را خود را خاص می‌پنداشته‌اند، همواره مهجور و مظلوم بوده‌ اند؛ ادبیات، نمایش، سینما و از همه بیشتر موسیقی و آوازه‌خوانی! این هنر‌ها از هر دو طیف متحجر و روشنفکرنما، آسیب‌ها دیده‌اند، هر دو دسته درکی جانانه از آن نداشته‌اند؛ چون هنر مقوله‌ای است که با جان‌های نامتناهی در ارتباط است، نه با عقل‌های بسته در حصارهای محدود حواس پنج گانه، نه عقل‌های وابسته به منافع شخصی و زودگذر. هنرمندان این سرزمین را توده مردم درک کرده‌اند و درک خواهند کرد که با قلب‌های بی‌آلایش‌شان به آنان دل‌باخته می‌شوند و اصلاً مگر عشق و دل‌باختگی چیست؟ کجاست؟ جایی که از محدوده عقل و منطق نسبی انسان عبور می‌کند. این عشق است که راه به بی‌کرانه‌ها دارد.

هنرمندان موسیقی «پاپ» سرزمین ما در این چند دهه ظهور خود از هر دو نوع تفکر متحجرانه و روشنفکرنمایانه، آسیب‌های جدی دیده‌اند و بلا‌ها کشیده‌اند... خوب به یاد می‌آوریم، پرواز در غربت فرهاد مهراد را با صدای خسته و دردمند و معترض و فریدون فروغی سال‌ها لب فروبسته و در خود فرورفته و ویران شده را... مرتضی پاشایی عزیز ما که سال‌ها در خلوت خود، بی‌هیچ یاوری و بی‌هیچ امکاناتی، زیرِ زمین ساخت و خواند. چه‌ کسی می‌داند که هنرمندان مهجورِ تنها در خلوت و ناکامی‌های خود، چه ها که نمی‌کشند و جان‌شان در چه تب و تاب و عذابی است؟

هنر، همواره و همواره، مبحثی سلیقه‌ای بوده و هست. می‌توان اثری را دوست داشت یا نداشت، اما نمی‌توان دیگران را مجبور کرد که اثری هنری را بپسندند یا بالعکس. نمی‌توان ذائقه خود را به دیگران تحمیل کرد. نمی‌توان برای دوست داشتن اثری، دلیل و مدرک یا دیالکتیک آورد. اوج آزاداندیشی و روشنفکری در این است که اگر حتی چیزی را نمی‌پسندیم و خوش نداریم به خواسته و عشق مردم خود احترام بگذاریم. بگذاریم خود انتخاب کنند که می‌کنند. اوج آزاداندیشی، در درک و فهم آن چیزی است که در دل‌های مردم‌مان جاری است؛ که اگر مردم‌مان را دوست داشته باشیم، نباید کار چندان دشواری باشد. هرچه با عقل و منطق درباره هنر، قلم‌فرسایی شود؛ باد هواست و بی‌اثر! هنر، زبان خود را دارد.

هزاران هزار نفر، صد‌ها هزار نفر، میلیون‌ها ایرانی با موسیقی ساده اما دل نشین و متفاوت تو با آوای محزون و بغض خاص تو، تار و پود روح‌شان به لرزه درآمد. صد‌ها هزار نفر با زندگانی متفاوت تو که برایت رقم زده شد و دردناک بود، اما هرچه بود مال تو بود، برای تو بود، برایت تعیین شده بود ؛ قلب‌های شان لرزید. هزاران هزار نفر از نیکویی‌ها و خصلت‌های بزرگ و ویژگی‌های اخلاقی تو که ازلی و ابدی‌اند و مربوط به دیروز و امروز و فردا نیستند، گفتند و حسرت زود رفتن‌ات را خوردند و جان‌های شان پر از درد شد.

میلیون‌ها نفر، تصاویر خاص و منحصر به فرد تو را که شبیه هیچ‌کس نبود، اما به غایت انسانی بود و به تو هویتی یگانه داد را دیدند و با تمام وجود، لمست کردند. تویی که در مدت بسیار بسیار کوتاه، سبک خاص خودت را ساختی و سبک خاص خودت را زیستی. مرتضی پاشایی نازنین، تو در فرهنگ و جان و روح مردم سرزمین ات، جاودانه شدی. چه باک که افرادی با تکه کاغذی به نام مدرک عالی دانشگاهی به تو نازنین که در سکوت مطلقی، بتازند... چه باک که بر تو تهمت‌ها زنند... چه باک که سعی در تحقیر و تخفیف‌ات داشته باشند... چه باک... تو بر دل مردم سرزمین‌ات نشسته‌ای، مردمی که فرهنگ‌شان به بلندای تاریخ ایران عزیز است. از روز جمعه ۲۳ آبان ۱۳۹۳ مصادف با ۲۰ محرم که تو سی سال و سه ماه و سه روز زیستی به بعد، هرکس که در ذم و یا مدح تو سخن بگوید، تنها به تو خواهد افزود و بس! در اوج و سرور جاودانه باشی...

حبيب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۲:۴۸
واقعا هنوز از اون اظهارات آقاي روشنفكر و جامعه شناس در عجبم كه به اون راحتي به يك هنرمند جوان با اون صداي دلنشين و اون مقاومت تحسين برانگيز در مقابل مرگ، اون گونه بي دليل بي حرمتي كرد و البته به ملت خودش. گرچه بعدا در وبلاگش خوندم كه اصولا او معتقد است مردم ايران، فرهنگ ندارند! و از چنين روشنفكري كه مي‌گويد: بهترين «گفتگوي تمدن‌ها» در رختخواب صورت مي‌گيرد چه انتظاري بيش از اين مي توان داشت؟ (271592)
یاس
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۱:۵۳
برادر من مشکل اینها تنها مرتضی و فرهاد و فریدون ها نیست مشکل این جماعت اصالت قوم آریایی ست که به دنبال جایگیزنی اش با یک فرهنگ بیگانه هستند (271624)
م م
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۷:۵۲
نویسنده خانم بوده. یک کم عجیبه که ایشون را برادر خطلاب کنی. (271675)
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۳:۵۶
متاسفانه در فرهنگ ایرانی باب شده که:
مذهبی ها به غیر خودشون انگ فاسد و هرزه میزنن
غیرمذهبی ها هم به مذهبی ها انگ عقب ماندگی و تحجر میزنن

هیچ کس تو این مملکت تحمل نظر مخالف خودشو نداره (271647)
دو..ست
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۸:۴۸
بهار نیوز میخواهد تا دنیا دنیاست از این موضوع سو استفاده کنه. به یک عده بتازه و یک عده را بادکنکی بزرگ کنه. دست بردار از این بازی های کینه توزانه و بزار آن مرحوم در آرامش باشه. خانم پطروسیان! نه اینکه شما بازیگرا مانند روشنفکرها نیستین و خودتونو تافته جدا بافته نمیدونید؟ (271680)
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۴:۲۹
نه هر تحصیل کرده ای را می توان روشنفکر دانست و نه توده های مردم را می توان بی اشتباه دانست, اما تعجب آور و تاسف بار این است که تجربه ی تاریخی می گوید تحصیل کردگان و مردان سیاسی کشور ما را می توان بسیار پر اشتباه دانست...!؟ (271650)
دو..ست
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۸:۴۱
پس با این تفصیل همه بریم دنبال بیل زنی و نه تحصیل کرده تو مملکت باشه و نه سیاستمدار. (271679)
/
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۲۳:۵۹
شوربختانه تجربه های تاریخی نشان می دهد تمامیت خواهی,عدم مدارا و سطحی نگری در میان تحصیل کردگان و مردان سیاسی این کشور بسیار رایج بوده است; کافیست نگاهی به اطرافمان کنیم و لااقل تاریخ 70 ساله ی اخیر کشورمان را مرور کنیم; وقتی شرایط این گونه باشد, از مردم عادی چه انتظاری می توان داشت...؟! تا افکارمان تغییر نکند, رفتارمان تغییر نمی کند و تا نگاه مان تغییر نکند, افکارمان تغییر نمی کند; پس چشمها را باید شست, جور دیگر باید دید...!روشنفکران, تحصیل کردگان و مردان سیاسی باید نقد را از خود آغاز کنند... (271697)
کار، آزادی، جامعه ی مدنی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۵:۳۶
ومن ازشما درعجبم که با یک متن کاملا احساسی که حتی تعریف درست روشنفکر را نمیداند اینگونه سوزناک میشوید. ایشون مرحوم پاشایی رو بافریدون فروغی و فرهادی مقایسه کردکه یکبارهم اجازه ی برپایی کنسرت و آلبوم نداشتند پس قیاس مع الفارق است. بعدالان ایشون چه طوری بهنتیجه رسیدن که نسل جوان بااین حرکت آرمانخواهی کرده و زخم فروخورده اش رانشان داده؟زخم فروخورده ی ما آزادی قلم و اندیشه و اسارت بزرگان اهل فکراست نه مرحوم پاشایی!!! سروته این حرفها به هم هیچ ربطی نداشت!!! (271660)
سراب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۲۱:۲۹
یکی نیست تو این مملکت یه تعریف از هنرمند داشته باشه هرکی بازیگر شد هرکی خواننده شد میشه هنر مند ولی اون کارگری که فرض مثال هنر معماری ایرانی رو بلده و با عرق خودش نون در میاره یه کارگره فقط (271690)
دو..ست
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۲۱:۵۷
من نه به حرفای آقای اباذری کاری دارم و نه به مرحوم پاشایی. حبیب آقا، فرهنگ مردم را با چی میسنجند؟ رعایت و احترام به قانون، احترام به هم، احترام به پیشینه های فرهنگ و علم و ادب. حتی در خیابان های مرکز شهر امنیت نداری چون کسی رعایت قانون ساده راهنمایی رانندگی را نمیکنه. احترام به پیشینه های هنر و علم را میتونی در شبکه های اجتماعی ببینی. احترام به هم را دیگه نگم بهتره. نمیگم ملت بی فرهنگی بودیم. اما الان در یک وضعیت بی فرهنگی اسفناک بسر میبریم. (271692)
ایرانی
Romania
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۲:۵۴
بله درست است برخی از هنرمندان آنطور که باید مورد توجه نیسنتد،اما نکته این است که فقط این هنرمندان نیستند،استاتید بزرگ و دانشمندان این مرز و بوم هم خیلی هایشان حتی در آمد کافی ندارند(که در این مورد هنرمدان معمولا وضع زندگی شان خوب است)اساتید بزرگ که چون نه آلبوم دارند نه روی پرده سینما هستند و نه رسانه ای مثل همین سایت ها دارند که در ورد آن ها بنویسد تا مردم بشناشندشان،مفاخر اصلی کشور اینان اند.نفش اینان در پیشرفت ایران به مراتب بیشتر از هر قشر دیگردی است.امید است هم اینان هم هنرمندان تکریم شوند (271593)
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۲:۵۷
بسیار بسیار عالی ممنونم بهار (271594)
محموديان
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۳:۰۳
منظور خانم پطروسيان به ايده‌هاي ضد ايراني روشنفكر! موردنظر است كه در برخي مقالاتش عليه ايران و ايراني و ... نوشته و سخنراني كرده بود از جمله اينكه: «... تمدن بزرگ ایرانی یک شوخی ژورنالیستی است .... نه فیلم و تئاتر و نه موسیقی در ایران جایگاه خاصی ندارند...و ...»! (271595)
زهره
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۴:۴۸
جانا سخن از دل ما می گویی. (271597)
ایرانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۵:۲۳
پس امثال سیمین دانشورها مظلوم نبودند و نیستند؟؟؟!!!!!؟!!!!! (271598)
ناصري
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۲:۴۷
چه ربطي دارد؟ ايشان درباره موسيقي و فشار بر آن نوشته اند؟ چرا ما عادتمان شده هر چي را به هرچي ديگه ربط بديم؟ (271636)
فردوس توسی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۸:۰۱
چه زیبا سخن گفته این زیبا بانو! (271603)
نوروز
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۸:۱۵
تشکر از خانم پطروسیان
و تبریک به خانم توسلی که در گرماگرم موجی که در سوگ زنده یاد پاشایی اتفاق افتاد تن به صلاح مصلحت و روادای نداد و صمیمانه نظرشو بیان کرد و حالا که کمی فضا عقلانی تر شده صراحت لهجه و بیان صادقانه افرادی مثل هانیه توسلی قابل درک تره. (271605)
کار، آزادی، جامعه ی مدنی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۵:۳۹
به خدا شرمندتم که منفی دادم.کاملاباهات موافقم. دراین بهبوهه صداقت اباذری ها و توسلی ها بسیار چشم نوازتربود!
درود برآنانکه چشم بسته راه دیگران را نمی روند. پالتوی کهنه ی عهدبوق خودرا میپوشند و بزرگیشان دروجود و ذهنشان است نه درموج سواری روی حرکت دیگران! (271661)
یاشاسین اردبیل
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۲۲:۰۰
باید میدیدی عناصر پدیده ساز و اسطوره ساز چطور بر این بانوی هنرمند تاختند. خانواده مرحوم پاشایی باید از خانم توسلی عذر خواهی کنند. هنوز دیر نیست. (271693)
سلام
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۹:۲۶
چرا اینقد حالا همه ناراحت شدن از صریح لهجه بودن آقای اباذری نمی دانم. ایشان به عنوان یک جامعه شناس حرف خود را زده اند و نه پست و مقامی در این دولت و حکومت دارند. حرف آقای اباذری را نه تایید تام و تکذیب تام می کنم. اما اینکه یه چامعه شناس بتواند اینگونه به جامعه زخم خورده خود نیش زند را می ستایم. نه یک جامعه شناس که هر کس دیگری. خانم ماها هم مثل بقیه هنرمندان هم پر از احساسند و متن پیش روی گویی امر می باشد. بیش از اینکه درد جامعه را بکاهد هندوانه ای بزرگ به قدمت تاریخ زیربغل این فرد شرقی می گذارد (271608)
امير
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۳:۵۷
كسي نگفت چرا ايشان نظر منفي داشتند و آنطور صحبت كردند ، بلكه حق تحقير كردن مردم با آن ادبيات زشت را نداشتند، بنده خودم فقط بخاطر اينكه يك جوان با هر موسيقي ولي در اوج محبوبيت از دنيا رفت ناراحت شدم اما حق ندارم مردمي را كه به سوگ نشستن را تحقير كنم. بسياري از مردم تا قبل از مرگ ايشان را نميشناختن اما دردهاي مشترك زيادي با هم داشتند. اندوه مردم بخاطر خيلي چيزها بود اما آقاي اباذري چون موتزارت گوش ميدن فكر كردن خيلي روشنفكر هستند و همه مردم هم بايد به اين موسيقي گوش بدن. (271648)
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۳:۵۸
نیش ایشون برعکس نیش عقرب است
دقیقا از سر کینه است (271649)
شیرین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۰۹:۲۹
ماهایا دلمون واست تنگ شده بود... (271609)
یحیی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۰:۲۶
احسن که گل گفتی هر وقت که بگذارند مردم خئب انتخاب می کنند . (271612)
حامد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۳:۰۵
این «حق» مردم هست که آزادانه، بتونن انتخاب های خودشون رو داشته باشند.
اما این مساله به هیچ عنوان، تاکید میکنم به هیچ عنوان به این معنی نیست که «همیشه» اکثریت مردم گزینه درست رو انتخاب میکنند.
فرق است بین «حق بودن» و «حق داشتن».
مثالش هم همین موضوع جناب پاشایی، و سطح موسیقی و اشعارشون هست که به نظر میرسه اکثر مردم دوست داشتند ولی واقعا سطحشون «پایین» بود. (271639)
hadi
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۰:۲۸
من نمیتونم تمام تفکراتمو تو این بخش بگم.پس یه جانبه قضاوت نکنید عزیزان.اتفاقا صدای معدود اقشار جامعه که به گوش دیگران میرسه هنرمندان هستن .ینی بیماری سرطان بی پولی و هزاران بدبختی دیگر فقط برای این قشره؟بخدا مظلوم اونیکه از زور تورم اقتصادی از زور گرسنگی شکمش به پشتش چسبیده .یا مجبوره روشو بپوشونه و گدایی کنه یا تن فروشی یا دزدی یا هر گناه دیگه ای اما اقشار مرفه حاضر نیستن حق این قشرو بدن من قلم خوبی ندارم اما دردهایی دیدم که خیلی ناراحت شدم ازین خودبینی خانم پطروسیان (271613)
کار، آزادی، جامعه ی مدنی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۶:۲۵
من هم با تو همدردم. مردم ما برای اینها تجمع نمیکنن.مردم ما به خاطراینکه چهارتا خوشتیپ با پاشایی عکس انداختن به خیابون میرن نه برای دعوت اندیشمندان چون حوصله ی اندیشیدن رو ندارن!!!!!!!!!!!
چالش آب یخ برای اینها بسیار مهم تر ازکمک کردن به محک هست. این همه کودک به خاطرنداری درآغوش بیماریها مردن که هموطنمون بودن کسی آخ نگفت و میرفتن آب سرد روی سرخالی ازفکرشون خالی میکردن چون برادپیت خالی کرده بود!!!!!!!!! به خدا از امروز عکس اباذری رو هم به عکسهای اتاقم اضافه میکنم! (271670)
مهتاب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۰:۳۹
برای همیشه جاودانه شد ...... (271614)
amraei
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۰:۴۱
احسنت به این احساس پاکت به این شیوایی و رسایی بیانت به این شجاعت و صراحتت لهجه ات به حق که هنرمندی همیشه زنده باشی وسربلند. (271615)
...
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۱:۲۰
نمی دونم چرا یادداشتای خانم پطروسیان تو این روزا منو یاد سریال پژمان و دسته گلایی که به عزا می برد و آگهی تسلیت توی صفحه اول روزنامه می داد میندازه. (271618)
محسن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۱:۳۴
مرسی واقعا (271619)
ستاره
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۱:۴۰
درود بر شما خانم پطروسیان . تحلیل واقع بینانه و احساسی بود . از دل شما بر امده بود و بر دل من نشست. (271621)
کار، آزادی، جامعه ی مدنی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۵:۴۶
ازآخر واقع بینانه بود یا احساسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همه هم مثبت بزنن بدون اینکه بدونن ایشون چی گفته. مثبت بزنین بدون اینکه بدونین ایشون چی گفته. تشییع جنازه برین بدون اینکه بدونین قضیه چیه. سطل آب یخ رو کله تون خالی کنین بدون اینکه بدونین علت چیه. اینجا هم منفی بزنین بدون اینکه بدونین حرف من چیه. آره رسانه و اکثریت بدجوری آدم روکور میکنند.کافیه دو ورق روانشناسی و جامعه شناسی بخونین. (271664)
علی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۱:۵۲
حرف نداری ماهایا پطروسیان گرامی (271623)
ابوالقاسم
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۱:۵۴
سلام ،
روزگار غریبی است! با هر صنفی روبرو میشوی،میبینی که ناله ها دارد! با هر قشر و
دسته و قوم،صحبت میکنی،مبینی که از درد و نافرجامی شکایت دارد! حتی انکس که دارای امکانات مادی است،همچنان از زمین و زمان گله دارد! وقتی همه چیز لنگ میزند،قاعدتا باید،محور تاب داشته باشد،و مادامیکه میل لنگ تاب دارد،نارسائی و لرزش در سیستم از بین نخواهد رفت.با کشتیبان دانشمندی چون مقام رهبری و کاپیتان با تجربه ای چون روحانی،باید دید اشکال کار چیست و چگونه باید این درد را دوا کرد؟ (271625)
محمدعلی
United States
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۲:۰۱
من با نظر استاد اباذری کاملا موافقم. قرار نیست هرکس به طور دردآوری فوت کنه که کسی کارهاش رو نقد نکنه! این فرهنگ غلطِ "مرده دستش از دنیا کوتاس" رو فقط ما ایرانی‌ها داریم! هنوز که هنوزه آثارِ مایکل جکسون رو جامعه‌شناس‌ها و موسیقی‌دان‌ها و.. نقد و بررسی می‌‌کنن. من فقط بخاطر جوانی و مبارزه با سرطانش برای ایشون ارزش قائلم وگرنه برای موسیقی و کلام ایشون پشیزی هم قائل نیستم!
بهارنیوزِ عزیز خانم پطروسیان شماهم اسم مقدس فرهاد و فریدون رو کنارِ یک پاپ خونِ بی محتوا در حوزه موسیقی نیارید! گناهِِ. (271627)
مهدی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۲:۰۶
ما باید فارغ از ادبیات آقای دکتر اباذری هشدار ایشون رو جدی بگیریم. اگر توده ها غلتان در احساسات و بدون درک آگاهانه از مسائل اطراف صرفا به مبالغه پرمخاطره، تخلیه هیجانی منجر به ایجاد روحیه حماسی برای خلق ابرمردها و روش های کورکورانه و غریزی در بسط شهودی گری ضدروشنفکرانه دست بزنیم آنگاه خطر فاشیسم یا بزرگ تر از آن دامن همه ما را خواهد گرفت. (271628)
فرداد
United Kingdom
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۲:۰۶
بانو ماهایا پطروسیان یکی از محبوب ترین هنرمندان برای من بود و هست امیدوارم هر کجا هستند شاد و سالم و موفق باشند (271630)
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۲:۱۹
بهارنیوز بفرماییدتخض این ورشته ومدارج تصیلی ایشان چیه.قراره هرننه قمری تحلیل بده شماچاپ کنید.تحلیل ابکی وبی پایه برای کوبیدن دکتراباذری .چرااینقدرعوامانه برخورد میکنید بیدارباش دکتریک تحلیل بسیارپرمایه واساسی بودکه درحدواندازه فهم این جامعه عوام زده نیست .چرابه عوامفریبی دامن میزنید. (271631)
mohamad
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۲:۳۳
نوشته ای کاملا احساسی بود بنظرم. با بخشهایی ازحرفاشون موافقم ولی از نظر فنی نقد کردن کارهتی پاشایی کار من و شما و ایشون نیست و اصولا اساتید فن بدور از احساسی شدن نظرشونوومیدن.
بنده با بعضی از حرفهای اقای اباذری هم موافقم در مورد اقای پاشایی.
بهرحال یک جامعه شناس از نظر جامعه شناختی و .. نظرشو گفته. (271633)
وماادراک رسایی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۲:۴۷
هیچ کدوم اینا مهم نیست.ماست مالازیاسیون(ماله کشی) مهم نیست.فتنه مهم است نذارید تنور فتنه سرد شود.آی مردم مرتضی پاشایی محبوب بود ما نبودیم مهم نیست.قشر جوان مهم نیست.فتنه مهم است .آی فتنه فتنه فتنه (271635)
فری
United Kingdom
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۳:۲۰
من نظرات اقای اباذری در بسیاری از مسائل که مربوط به رشته خودش هم هست قبول دارم ولی خواهشا ایشون در مورد موسیقی نظر ندن من بعد از سالها کار در موسیقی به جرات میگم 99 درصد انهایی که میگویند طرف فالش میخونه اصلا نمیدونن فالش چی هست! مگه ما در موسیقی پاپ ایران کسی رو داریم که فالش نخونه بهترین خواننده های پاپ ما مانند ابی و داریوش و گوگوش و چند تایی هم در داخل که خوب هستن باز هم در اجرای زنده فالشی دارن هنر باید توانایی جذب توده های مردم رو داشته باشه و پاشایی این هنر رو داشت که جذب بکنه (271642)
منم گوش نميدادم
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۳:۴۱
حق باهانيه توسليه! (271645)
سهراب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۴:۳۴
کار به جایی رسیده است که ماهیا پطروسیان برای یکی از عمیق ترین و با اصالت ترین جامعه شناسان جامعه طومار بنویسد.سارتر در پاریس می زیست و می گفت جهنم یعنی دیگری .........اگر در تهران می زیست چه می گفت؟؟؟؟؟؟
نوشتم هر چند میدونم این کامنت را نخواهید خواند (271651)
محمود
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۵:۰۹
بهار جون مثل هفتهای قبل هر کسی که میخواد نظری بده فقط یک بار بتونه اینکارو بکونه الحمدالله سایت شما به اندازه کافی تو صدر جدوله (271653)
محمد
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۵:۴۰
مردم جامعهء ما به چنين شوك هايى نياز دارند. سخنان آقاى اباذرى را مى گويم. درود بر ايشان و همهء روشنفكران وروشنگران دلسوزى كه با نيتى پاك ، اينچنين بيدارگرانه و جسورانه براى ارتقاء سطح سليقه و پسند مردم ، خود را درمعرض تير انتقاد و گاه توهين ديگران قرار مى دهند. من به احساسات و نظرات سركار خانم "ماهايا پطروسيان"_كه بازيگر توانا و هنرمندى هستند_احترام مى گذارم ولى با ديدگاه هاى ايشان موافق نيستم. زنده باد مخالف من! (271662)
دوستدارعلی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۸:۰۶
گل گفتی عزیز (271677)
باران زمانی
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۱۸:۵۰
ماهایای عزیز دجتر ایران! سپااااااااااس وتشکر بی پایانم را بپذیر بخاطر تمام انچه ک
ب بهترین وزیباترین شکل ممکن نگاشتی پاینده باشی (271681)
امیر
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۲۰:۱۶
بهار نیوز من نمی دونم مشکل تو با اباذری چیه؟چرا بی خیال نمی شی؟فکر کنم شخصی که این مساله رو کش می ده از شاگردهای اباذری بوده بعد نتونسته از استاد نمره بگیره الان فرصت رو مغتنم شمرده داره انتقام می گیره...غیر از این نمی تونه باشه... (271684)
امیر
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۲۰:۵۶
فرهاد و مرتضی (271688)
امیر
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۳/۰۹/۳۰ ۲۳:۴۱
گویا دکتر اباذری موفق شده است . لحن تحریک کننده ایشان موجب حرکت و دوری از رخوت ( هرچند جزء ی ) شده است. همین که افرادی مانند خانم پطروسیان قلم به دست میگیرند تا اینکه در مراسم مختلف با ظواهر استثنایی حضور یابند ، اتفاق میمونی است.
درود بر دکتر اباذری (271696)