گروه سیاسی: سالهاست که بسیاری از کنشگران، فعالین و صاحبان اندیشه و قلم در عرصهی اجتماع، بهترین مسیر توسعهی سیاسی و تعمیق آگاهی اجتماعی را بسط امرِ تحزب در جامعه و گسترش احزاب شناسنامه دار میدانند. احزابی که با داشتن اساسنامه و مرامنامه و برنامه هایی به دور از ابهام، شفافیتهای مالی، عضوگیریهای عمومی، آموزشهای لازم و ارگانهای رسانهای مشخص، ضمن آنکه نقش تابلوی جریانی مشخص و بدنهی اجتماعی آن را ایفا می کنند، در آوردگاههای انتخاباتی، وزن اجتماعی خود را به اثبات برسانند.
همچنین احزاب از جمله مهمترین مجموعهها و تشکلهایی هستند که میتوانند نقش رابطی قابل اتکا بین بخشی از اجتماع و حاکمیت را بازی نموده و با انتقال پیامهای اقشار پایین دستی به مجموعههای بالادستی، بخش مهمی از مطالبات لایههای متنوع جامعه را به حاکمیت منتقل کرده و نقشی مهم در تلطیف فضای ارتباط ملت- دولت ایفا کنند. در عرصهی فعالیتها و مبارزات اجتماعی- سیاسی، هرچند عناوین، اساسنامه ها، مرامنامه ها، میثاق نامهها و ساختارها و ایدههای نو نقش ویژهای در جلب نظر عموم دارند، اما آن چه در دراز مدت میتواند به جلب اعتماد عمومی به عنوان یک سرمایهی ارزشمند منجر شود، نه عناوین و شعارهای شیک و بیانیههای شورانگیز، بلکه اخلاق مداری، توانمندی و عملگرایی اعضای آن مجموعه است؛ که به اعتقاد نگارنده، عنصر اخلاق مداری، بیش از دو عامل دیگر، در جذب عموم و جلب نظرِ شهروندان، موثر است. به عبارت بهتر، گرچه توانمندی و عملگرایی اعضا و رهبران احزاب میتواند در پیشبرد اهدافِ تشکل مطبوعشان، نقش کلیدی را بازی کند، اما اگر این توانمندی و عملگرایی، تهی از اخلاق نیک و عادات پسندیده باشد، چه بسا در گذر زمان، به عاملی علیه اهدافِ اولیه بدل شده و ممکن است در نهایت موجب گردد بر پیکرهی منافع فردی، رنگ مصالح جمعی زده شود.
با این وجود لفظِ اخلاقمداری و اتلاق آن به یک کنش سیاسی، مادامی که عناصر و مصادیق آن شناسایی و معرفی نگردد، میتواند به یک کلی گویی صرف بدل گردد. بایستی به این امر توجه نمود که سیاست ورزی اخلاق مدارانه، چیزی فراتر متانت در کلام و نزاکت در رفتار است؛ امروزه روز اخلاق مداری و ظهور آن در کنش یک رجلِ سیاسی، با مصادیقی چون شفافیت در مواضع، پایبندی پیمانها و میثاق نامه ها، حرکت در جهت عمل به وعده ها، تبعیت از تصمیمات تشکیلاتی و تن دادن به خردِ جمعی سنجیده میشود؛ البته تبعیت از تصمیمات تشکیلاتی و تن دادن به خرد جمعی به هیچ وجه بدین معنا نمیباشد که فرد در یک تشکیلات، بایستی تمامی اعتقادات و نظرات و آرای خود را به کناری نهد و بندهی اعتقاداتِ تشکیلات شود؛ بلکه در جمعی که بر اساس مبانی دموکراتیک شکل گرفته، هر یک از اعضا مجال و امکان آن را دارند تا نظرات خود را با دیگران به بحث و بررسی گذاشته و تلاش کنند تا نظر سایر اعضا را به سوی ایدههای خود جلب نمایند؛ اما نتیجهی مباحثه و آنچه که برآمده از آرای اکثریت اعضاست، همان چیزی است که تحت عنوان حاصل خرد جمعی از آن یاد میشود و همگان، فارغ از آنکه موافق یا مخالف آن باشند، موظف به تن دادن به آن و تلاش در مسیر پیادهسازی تصمیمهای مذکور میباشند. به عبارت دیگر و در نقطهی مقابل آنچه نگارنده تحت عنوان بد اخلاقی سیاسی مورد شناسایی قرار میدهد، نه صرفا لفاظیها تند و تیز و هتاکیها خارج از چارچوب و عرف جامعه، بلکه بر هم زدن قاعدهی بازی، طغیانهای تشکیلاتی و عصیان از پیمانهای پیشین است.
ادامهی بیاخلاقی هایی از این دست، که در فضای سیاسی کشورمان به کرات و در طول سالهای اخیر قابل مشاهده بوده، به چیزی جز تثبیت سیاست گریزی در جامعه ختم نخواهد شد؛ در روزگاری که میدان رقابت، عرصهی جولان بازیگران خاکستری شده و سیاست مداران، دائم در حال خط عوض کردن میباشند و غبارآلودگی و ابهام، مهمترین ویژگی میدان بازی سیاست لقب گرفته است و اعتماد قاطبهی مردم نسبت به صداقت بسیاری از سیاست پیشگان سست شده، اقناع مردم و بازگرداندن دوبارهی ملت به میدان کنش گری سیاسی به امری دشوار بدل خواهد شد و هر کسی از پس آن بر نخواهد آمد.
باری؛ آنچه در آوردگاه انتخابات هفتم اسفند و دهم اردیبهشت روی داد، برآیندی از اعتقاد و باور به بسیاری از مطالب مذکور و امکانات و پتانسیلهای موجود بود. علی رغم تمامی محدودیتها و کمبودها، جمع قابل توجهی از کنشگران اصلاحطلب، به این باور رسیدند که آنچه مایهی اصلی اصلاح و تحول در فضای موجود جامعه است، نه گوشه گیری و فعالیتهای سلبی، بلکه ورود تمام قد به میدان عمل و به راه انداختن گفتمانی ایجابی است. نهایتا حرکت جریانِ اصلاحات در میدان عمل، موجی ایجاد کرد که همهی ما از نتایج و کم و کیف آن آگاهیم.
با این وجود، گرچه امروز به خوبی روشن شده که کسر قابل توجهی از منتخبین انتخابات هفتم اسفند و دهم اردیبهشت، رأی آوری خود را مرهون و مدیون قرارگرفتنشان در لیست امید هستند و فراکسیون امید در مجلس دهم میتواند اکثریت نسبی و قابل توجهی از نمایندگان را همراه خود داشته باشد، لکن برخی از نزدیکان و منسوبان به طیف رهروان ولایت، که زیر بیرق لاریجانی در مجلس نهم متحد شدند، این روزها سکوت ایام پیش از دهم اردیبهشت را ترک کردهاند و علنا خود را مستقل از جریان و لیستی میدانند که با تکیه بر پایگاه اجتماعی آن، این امکان را یافتهاند که سهمی از کرسیهای سبز مجلس دهم داشته باشند.
اینان بد نیست بدانند، در این ایام و پس از آنکه تکلیف انتخابات مجلس دهم، به ویژه در پایتخت، در همان مرحلهی نخست و با رأی آوری تمامی نامزدهای لیست امید، مشخص شده، دیگر هیج یک از نامزدهای منتخب این لیست، نمیتوانند و نباید مدعی آن باشند که به خاطر نام و سوابق خود مورد وثوق اکثریت شهروندانِ قرار گرفتهاند و قرارگیری آنها در لیست منتسب به اصلاحطلبان تأثیر ناچیز در پیروزی آنها داشته است؛ که اگر چنین ادعایی داشته باشند نیز نه تنها مورد تصدیق عامهی رأی دهندگان قرار نخواهد گرفت، بلکه آن روز دور نخواهد بود که شهروندان پاسخ این ادعا را با رأی خود خواهند داد.
این دوستان، بد نیست این روزها درگیر کبر و غرور نشده و اگر شهامت تصدیقِ حقیقت را ندارند، سکوت پیشه کرده و کمتر مایهی افتراق شوند. امروز حقیقت آن است که تمامیِ این عزیزان، به هر میزان هم در عالم سیاست شناخته شده و دارای سوابق ارزندهای باشند، اگر در وزن کشیهای انتخاباتی در نقطهای غیر از لیست امید قرار میگرفتند، جایگاهی بهتر از سایر اصولگرایان نصیبشان نمیشد و چیزی بهتر از شکست دشت نمیکردند. به عبارت بهتر، پیروز نهایی هفتم اسفند در پایتخت، نه تک تکِ نامزدهای لیست امید به شکلی منفرد، بلکه کلیت لیست امید و حامیان آن است.
در این شرایط باید همگان به یاد آوریم و باری دیگر این اصل را از نو مشق کنیم که یکی از مهمترین عواملی که میتواند برای یک شخص در عرصه کنش سیاسی اعتبار آفرین باشد و موجب گردد عامهی مردم به وی به عنوان یک سیاست پیشهی ثابت قدم و قابل اعتماد نظر کنند، پایبندی بر تعهدات و ایستادگی بر پیمانها است. از سویی دیگر پیمان شکنی و نقض عهد اعضای یک جریان، نه تنها به آبرو و آیندهی سیاسی- اجتماعی آن افراد آسیب میرساند، بلکه وجهه و اعتبار آن جریان و سایر اعضا را نیز به شدت خدشه دار میکند. در حقیقت، این سلامت نفس و نیک نامی اعضای یک مجموعه است که میتواند نقش بیبدیلی در تثبیت یک جریان، به عنوان جمعی صادق و دارای استحکام رأی و پایبندِ به معاهدات، در انظار مردم و در سطح جامعه ایفا نماید.
باید به یاد داشته باشیم که اگر از همین امروز با قدرت در مقابل سرکشیها و نافرمانیهای تشکیلاتی نایستیم، در ادوار آینده مردم از خود خواهند پرسید که چه تضمینی وجود دارد که پس از اعتماد و همراهی با این جریان، اعضایی که با اعتمادِ عامهی شهروندان بر اریکهای تکیه زده اند، بر تمام میثاق نامه هایی که با ملت بستهاند، پشت پا نزده، روی از مردم برنگردانند و تمامی وعدههای ایام انتخابات را به دست فراموشی نسپارند. مردم با هیچ حزب و جریان و دسته و ائتلافی عقد اخوت نبستهاند و آن روز که وابستگان، اعضا و خواصِ منتسب به جریانی از مردم و خواست آنها روی برگردانند، عامهی مردم لزومی در همراهی با آن جریان نخواهند دید. تک تک منتخبین لیست امید بایستی به یاد داشته باشند که همهی آنها سوار بر یک کشتی هستند و تکروی آنها، همگان را در خطر غرق شدن قرار میدهد.