گروه مقالات: شواهد و قرائن زیاد نشان دهندهی رقابت جدی میان روحانی (درصورت حضور) و دیگر کاندیدهای احتمالی میباشد (چه اصولگرا: احمدینژاد، لاریجانی، جلیلی و قالیباف چه اصلاح طلب " در صورت عدم اعتمادسازی نزدیکان روحانی و بیتوجهی به خواست لیدرهای کاریزمای اصلاح طلب " و تلاش برای چهرهسازی و ایجاد پدیده انتخاباتی در این دوره).
هرچند افرادی اظهارنظرهایی مبنی بر رد صلاحیت احمدینژاد میکنند تا از آن طریق با ایجاد جو تبلیغاتی صرفا داشتهها و موجودیهای سیاسی خود (حفظ آرای سال 92) را در صندوقهای سال 96 حفظ کنند، اما کسانی که موافق کار حزبی هستند باید مثل یک شطرنجباز ضمن افزایش توان "نواندیشی و خلاقیت" در خویشتن برای حرکت سریع در جا به جایي مهرهها با هدف کسب بهتر نتیجه، اصل "پذیرش واقعیت" و تحلیل واقع بینانهی شرایط بدون حرکات "لحظهای و احساسی" نباید مورد بیاعتنای عامدانه قرار گیرد که دراین صورت (زدن عینک خود خواهی سیاسی) آنچه اتفاق خواهد افتاد گرفتاری در دام "اصل غافل گیری" رقبا هست.
واقعيت این است که هم رفتار سیاسی ایرانیان به عنوان "کنشگران انتخابگر" غیر قابل پیشبینی است و هم نحوهی تصمیمگیری کارگردانان و بازی گران اصلی پشت صحنه سیاست در ایران امروز ما. تجربههای انتخاباتی دودههی اخیر نشان میدهد که همه باید منتظر اتفاقات غیر قابل پیش بینی باشیم (غیر از آنچه که ما حتی به صواب میاندیشیم و یا اینکه حاصل کار و نظر کارشناسی کارشناسان پخته امر سیاستورزی باشد).
باید بپذیریم که تیم دولت تدبیر و امید در خیلی از صحنهها (ارتباط با جامعه، تقویت حلقهی ارتباطی هواداران خود، ارزش قائل شدن برای فعالان حزبی طرفدار خود، ارتباط رسانهای با بدنهی جامعه در دفاع از عملکردها، افزایش قدرت خرید جیب مردم) خوب عمل نکرده است و نیز با یک دولت چند تکهای مونتاژ شده که گاه نسبت و میانهی سیاسی میان اعضای آن وجود ندارد در عمل فرصت مناسبی را در اختیار رقیب قرار داده است تا از آن بهره برداری نماید وبا کمک آن به راحتی با بدنهی اجتماع در جهت نمایان کردن ضعفهای دولت ارتباط برقرار نماید.
در جامعه ما به دلایل مختلف سیاسی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی آنچه برایشان خوشایند میباشد نتیجه بخشی لحظهای در عملکردها (دیدن نتایج کار در کوتاه مدت) به مراتب بیشتر از تصمیم گیریهای مدت دار آینده نگر در رفتار سیاسی اشان تاثیر گذاراست، همان چیزی که به عنوان" پوپولیسم یا رفتار پوپولیستی در ادبیات سیاسی تعریف میشود و رقیب روحانی با برخورداری ازقدرت اقناعی زبانی و مانور تبلیغاتی توان همراهی تودههای مختلف جامعه و استفاده از این اهرم (ولو نادرست از منظر برخی ها) رابه نفع خود داشته و در این زمینه دست بالایی دارد. لذا در انتخابات 96 به دلایل مختلف، برای "دومین بار" هم رقابت جدی میباشد و هم " بگو مگو "های طرفین زیاد خواهد بود مگر آنکه پای "تصمیمی مصلحتی" به میان آید.
از جمله این دلایل: مخالفان روحانی خوب میدانند در صورت موفقیت روحانی و آغاز دور دومش هم میزان تعاملات این دولت در عرصهی بین الملل افزایش خواه یافت و دیپلماسی روحانی و تیم وزارت خارجه اش (که نقطه قوت روحانی بوده و بیشترین امتیازات برتریش را توسط این بخش از دولت کسب میکند) موفقیتهای بیشتری را در قیاس با دولت اول خود و دولت قبل ازسال 92بدست خواهد آورد که نتیجهاش برگ برنده اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات 1400 و استمرار ماندن در پاستور خواهد بود.
پس راهبرد دوباره فتح قوه مجریه و یکپارچهسازی مجدد قدرت برای آنان، ممانعت از ورود این دولت به دور دوم " دولتمندی " میباشد و نیز ضعفهای ساختاری – عملکردی خود روحانی و دولتش: ... "تیم اقتصادیش ناهماهنگ است، مردم و به خصوص لایههای ضعیف جامعه تغییر محسوسی را در زندگی اقتصادی خود احساس نمیکنند، آمارهای ارائه شده از سوی دولت با آنچه که در" جیبها" می گذرد همخوانی ندارد، بین برخی موضع گیریهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شخص رئیس جمهور وبرخی وزراء و برخی مدیران کل منصوب این دولت اختلاف فاحش وجود دارد.
شخصیت و رفتار برخی منصوبان این دولت با گفتمان "تدبیر و امید"، "دولت راستگویان" به طور واضح هم سنخی ندارد (علاقه مندی به داشتن منصب باعث رفتارهای ملون در برخیها شده است)، انتخاب کارگزاران دولت با خواست برخی از اقشار و گروههای اصلی حامی روحانی (دانشجویان، احزاب اصلاح طلب، طبقهی متوسط روبه بالا) در تضاد میباشد، همچنین عدم حمایت نزدیکان روحانی از عارف در تصدی ریاست مجلس و محقق نشدن برخی شعارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی روحانی". همین ضعفها از یک طرف باعث افزایش ناامیدی در میان هواداران روحانی و از طرفی موجب طمع رو به تزاید و افزایش اعتماد به نفس رقباء برای "یک دورهای کردن" این دولت شده است.