اصغر زارع کهنمویی
گروه مقالات: همه ما آدمخوبهایی را سراغ داریم که بهنام تولید از جمله راهاندازی مرغداری، گاوداری، پرورش ماهی، پرورش شترمرغ و. . .وامهای قابل توجه از بانکهای مختلف دریافت کردهاند. قطع یقین، اگر پروندههای بانکیشان بررسی شود، همه چیز درست است. بازرسیها نشان میدهد آنها حتی ساختمانی با تعدادی گاو هم برای دریافت این وامهای کلان، به ماموران نشان دادهاند. یعنی این بنگاه تولیدی را که مدعیاش بودهاند، راه انداختهاند.
اما در واقعیت، نه خبری از ساختمان مذکور است و نه خبری از گاوها. همه اینها ظاهرسازی و پروندهسازی بوده تا آن وام کلان بیبهره به حسابشان واریز شود و مستقیما در دلالی زمین و بسازبفروشیهای فاجعهبار هزینه شود. نوکیسگانی که سر دولت و ملت کلاه گذاشتهاند و بهزعم خودزرنگیکردهاند و افتخار میکنند توانستهاند آینده کودکان خود را تامین کنند، حتی برای لحظهای تصور نمیکنند که این کار کثیف، چه بلایی سر ملک و ملت آورده و چه جنایت اجتماعی مرتکب شدهاند؟ بماند که بخشی از اینها، واقعا و حقیقتا، از مال حرام گریزانانند اما این فریب وحشتناک را حرام نمیدانند.
به سیستم بانکی که اینگونه راحت فریب میخورد، کاری ندارم؛ چون هرقدر هم مقررات سختگیرانهتر باشد، دزدها راهی برای فریب قانون پیدا میکنند. بماند که اختلاسهای نجومی، این فریبها را ناچیز کرده است. مساله من، وجه اخلاقی این فریبکاری وسیع است. چطور میشود، شهروند معتقد و مقید جامعه که حاضر نیست، یک فحش کوچک از دهان بچهاش بشنود و تلاش دارد، تمیز زندگی کند، در فریب سیستم بانکی و دریافت وام کلان بنام تولید_بهکام دلالی، لحظهای احساس گناه و خطا نکند و قویا احساس افتخار کند و بدتر اینکه، جامعه و اطرافیانش نیز، کار او را قبیح ندانند. همانها اگر فرزند او، در جایی بیتربیتی کند، آنقدر برایشان اهمیت دارد که ممکن است در رابطهشان با این پدر تجدید نظر کنند چون بلد نیست بچهاش راتربیت کنند.
چرا شهروند اینقدر نسبت به جامعه بیتوجه است؟ برای بسیاری آدمهاهمهچیزمهم است و برای این همه چیز، حاضرند سهشیفت کار کنند اما برای حفاظت از جامعه حتی حاضر نیستند، فکر کنند. جامعه ما بیدفاع است. شهروندان به این ملاک مشاع خود بیاعتنا هستند.پرسش این است، چطور میشود فراموشی مسئولیت اجتماعی را به آدمها گوشزد کرد؟ آیا با کاربست روشهای نتیجهبخش، میتوان بهجایی رسید که آدمها برای حفاظت از جامعه، فریب ندهند، تهاتر نکنند، دروغ نگویند، خیانت نکنند و خیابان را قربانی خانههایشان نکنند؟ کدام بخش از علوم انسانی به این پرسش پاسخ میدهد؟ اخلاق، جامعهشناسی، فلسفه، حقوق، اقتصاد و. . .؟
اساسا آیا فراتر از شعار وتوصیه چه کار عینی میتوان برای حفاطت از جامعه انجام داد؟ وظایف وجدانهای بیدار برای بیدار کردن وجدانهای غیربیدار چیست؟ چه باید کرد تا جامعه بفهمد، فریب سیستم بانکی عین فساد است؟ و بفهمد که ده سال دیگر، آب در این سرزمین آنقدر کم میشود که به بحران تمامعیار میرسیم. چگونه میتوان جامعه را برای دفاع از جامعه بسیج کرد؟