گروه اقتصادي- داريوش احمديان: همانطور که قابل پیش بینی بود نرخ بیکاری که به تازگی از سوی مرکز آمار اعلام شده نسبت به گذشته با افزایش اندکی روبرو بوده است و این افزایش نرخ بیکاری هم بهانهای جدید شده برای منتقدان دولت تا به جشن و پایکوبی بپردازند و خطاب به مردم بگویند که چه نشستهاید که روحانی و دولتش اقتصاد مملکت را فلج کردهاند و بیکاران روز به روز بیشتر میشوند اما آیا واقعیت هم این گونه است و قصهی پر غصهی بیکاری ریشه در اقدامات دولت روحانی دارد و پیش از این دولت همه چیز گل و بلبل بوده است؟
احتمالا در اینکه راه حل اصلی حل معضل بیکاری نرخ رشد بیش از شش درصد آن هم به شکل مستمر و برای چند سال متمادی است کسی شکی نداشته باشد. با این پیش فرض خوب است به نرخ رشد سالهای اخیر نگاهی بیندازیم. هنگامی که احمدی نژاد دولت را از خاتمی تحویل گرفت نرخ رشد اقتصادی عددی نزدیک به شش درصد را نشان میداد و تعداد فرصت شغلی که در هرسال ایجاد شده بود چیزی نزدیک به یک میلیون شغل بود که با چنان نرخ رشدی متناسب و هم جهت است.
با روی کار آمدن دولت احمدینژاد رفته رفته شاهد کاهش نرخ رشد اقتصادی بودیم و در نهایت در دو سال آخر دولت به وضعیت فاجعه بار نرخ رشدهای متوالی منفی رسیدیم تا آن جا که هنگامی که روحانی دولت را از رییسجمهور سابق تحویل گرفت با نرخ رشد نا امید کنندهی منفی هفت درصد روبرو بود. طبیعتا نتیجه چنین نرخ رشدهای پایین و گاه منفی از بین رفتن فرصتهای شغلی خواهد شد به گونهای که تعداد شغل ایجاد شده در آن هشت سال در قیاس با سالهای قبل از آن عددی نزدیک به صفر بود. به این وضعیت باید فارغ التحصیلانی که بدون یادگیری مهارت خاصی هر ساله از دانشگاه هایی که مثل قارچ از زمین سر بر آوردهاند را هم اضافه کرد.
در چنین وضعیتی اینکه متوقع باشیم دولت روحانی یا حتی دو دولت بعد از دولت یازدهم بتوانند نرخ بیکاری را به عددی مناسب برسانند آرزویی دست نیافتنی و محال است و همین که روحانی و دولتش بتوانند در مدتی که بر سر کار هستند همین نرخ بیکاری بسیار بالا را حفظ کنند و از جهش آن جلوگیری کنند نشان از موفقت آنها دارد. اقتصاد، بیرحمتر از آن است که بتوان آرزوهای محال را با معجزه برآورده کرد و احتیاج به حرکت گام به گام دارد و نمیتوان انتظار داشت که با یک گام از پلهی سوم نردبان به پلهی دهم آن رفت.