گروه سياسي- احمد توكلي: آنچه که چند روز پیش در پاسارگاد رخ داد را میتوان از زوایای مختلفی بررسی کرد، ماجرایی که یک بار دیگر فاصلهی عمیقی که بین خواستههای جریان رسمی با آن چه دلخواه متن جامعه است وجود دارد را نشان داد اما آنچه بهانهی این نوشته است یک پرسش ساده در این موضوع است و یک تذکر.
1- پرسش این است که آیا به واقع بزرگداشتن شخصیتی مانند کوروش در این حدی که عدهای تبلیغش میکنند در تضاد با دیانت مردم است و چه نیازی است که مواردی از این دست از ظرفیتهای ملیمان را که اتفاقا میتواند قرابتهای خوشایندی را با مفاهیم دینی داشته باشد روبروی ارزشهای دینی قرارش دهیم؟ سالها پیش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان به زیبایی نشان دادهاند که میشود این شخصیت ایرانی را به مفاهیم الهی متصل دانست و هیچ نیازی به این همه دوگانهسازیهای مصنوعی بین ارزشهای ملی با مفاهیم مذهبی نیست.
سالهاست که از ظرفیتهای ملی کشور به بهانه هایی واهی غفلت کردهایم و آنها را دو دستی در اختیار دیگران قرار داده ایم. این دیگران، طیف وسیعی را از افرادی که این نوع مسائل ملی برایشان بهانهای برای عقده گشایی علیه نظام سیاسی مستقر است را شامل میشود تا کشورهای همجوار که کم کم دارد باورشان میشود که این اسطورههای ملی برای خودشان است.
2- اما آن چه که نیاز به یادآوری و تذکر آن احساس میشود این است، این که دیده میشود از تجمعی که با موضوعی مشخص برگزار میگردد گاهی سوءاستفاده هایی سیاسی میشود اقدامی نامناسب و به ضرر اهداف تجمع یاد شده است، چه این سوءاستفادههای سیاسی از سوی عدهای در تشییع شهدا انجام شود و چه از این نوع از سوءاستفادهها که از سوی عدهای دیگر در تجمعاتی مانند همان که در پاسارگاد برگزار شد انجام میشود.
البته از زاویهای دیگر شاید بتوان به این افراد حق داد؛ فضای بستهی نهادینه شده باعث شده است که تجمعات افرادی که به موضوعاتی معترضند با محدودیت مواجه شود، غیر شرعی و غیر قانونی خوانده شود، محاربه نامیده شود و امثال این عبارات. همین اجازه ندادنها و ترسهای نا بجاست که باعث میشود تنها راه پیش روی معترضان سوءاستفاده از تجمعاتی باشد که به دلایل دیگری برگزار میشود. اگر ریشهی این معضل همیشگی را درست درک کنیم بیش و پیش از سوءاستفاده گران از تجمعات باید مسئولان را سرزنش کرد که حاصل رفتار و گفتارشان در این قریب به چهار دهه فضایی بسته برای جریانهای اعتراضی که در هر جامعهای هم وجود دارد شده است.
در حالی که میشود به قانون اساسی بازگشت، دست مخالفان را باز گذاشت و باور کرد ریشههای این نظام مستحکمتر از آن است که با هر نسیمی فرو بریزد. میشود به تجمعاتشان روی خوش نشان داد تجمعاتی که در آن نه قرار است اخلالی به مبانی اسلام وارد آید نه از حمل سلاح خبری است. اگر چنین کنیم حداقلش این است که این پتانسیل اعتراضی به مرور تخلیه میشود و بحران ایجاد نمیکند.