یکی از موارد پر تکرار در نقدهایی که به دولت روحانی میشود موضوع عدم توجه دولت تدبیر و امید به سیاستهای اقتصاد مقاومتی است. آنان که چنین نگاهی را نمایندگی میکنند معتقدند دولت روحانی اعتقادی به اقتصادی مقاومتی ندارد و هنگامی که از آنها علت چنین نقدی را میپرسیم چنین پاسخ میدهند که تیم اقتصادی دولت معتقد به مدل اقتصادی نئولیبرالیسم است و با چنین مدلی نمیتوان سیاستهای اقتصاد مقاومتی را اجرایی کرد.
دربارهی اینکه آیا واقعا تیم اقتصادی دولت چنین مدل اقتصادی (که البته مدل مقبولی است) را پی میگیرد یا خیر میتوان در جای دیگری بحث کرد اما مشکل از جایی شروع میشود که با مقایسه عملکرد دولت روحانی با سیاستهای ابلاغی رهبری معظم در موضوع اقتصاد مقاومتی شاهد این هستیم که اتفاقا دولت با هر مدلی که به آن معتقد است اقداماتی را در این یکی دو سال انجام داده است که دقیقا در راستای اقتصادی مقاومتی است.
آنچه که از این نقدهای بی مبنا تلختر است هنگامی است که این عده برخی موضوعات را بعنوان کارنامهی عملکرد خود در حوزهی اقتصاد مقاومتی از طریق صداوسیما به مخاطبان ارائه میدهند که کمترین ارتباط را با آن سیاستهای ابلاغی دارد. همین چند شب پیش، بخشهای مختلف خبری کمک سازمان بسیج به برخی برای پرورش قارچ را بعنوان یکی از اقدامات این سازمان در عرصه اقتصاد مقاومتی به شکل پر رنگی خبررسانی کردند. پیش از این هم در این یکی دو سال چندین بار چنین گزارش هایی در موضوع اقتصاد مقاومتی به مخاطبان صداوسیما ارائه شده است.
طبیعتا کسی با کمکهای این سازمان و سازمانهای مشابه به مشاغل خرد و وامهای خوداشتغالی در صورتی که مسیرهای قانونیاش طی شده باشد مشکلی نخواهد داشت اما مسئله اینجاست که آیا معرفی چنین موضوعاتی به عنوان اقتصاد مقاومتی کاریکاتوریزه کردن این مفهوم نیست؟ مخصوصا اگر پوشش رسانهای این اقدامات را با مثلا افزایش صادرات نسبت به واردات در امسال مقایسه کنیم. اینکه نسبت محصولات صادر شده از کشور به محصولاتی که وارد کردهایم بیشتر است نشانهی روشنی است از مفهوم خلاصه شدهی اقتصاد مقاومتی که ”اقتصاد درون زا و بروننگر” است.
اگر ضریب پوشش رسانهای که به خبرهایی مثل پرورش قارچ داده میشود به فرض A باشد طبیعتا پوشش رسانهای رسیدن به موفقیتی مثل تراز تجاری مثبت بعد از سالها باید چند برابر A باشد اما آنچه در عمل میبینیم کمرنگ نشان دادن این موضوع است به گونهای که خیل عظیمی از مردم اصلا از چنین موضوعی بی خبر هستند. آنچه که باعث چنین وضعیتی شده است نگاههای جناحی به موضوعات اقتصادی است.
بالاخره باید یاد بگیریم که نمیتوان هر موضوعی را از دریچهی بستهی تعلقات جناحیمان بنگریم. هنگامی که نگاهمان آلوده به علایق کودکانه جناحی شود آنگاه بزرگترین اقدامات فرد یا جریانی که باب میلمان نیست را نخواهیم دید و اقدامات بی ارتباط به اقتصاد مقاومتی افرادی که به اصطلاح در قبیله خودمان هستند را به عنوان موفقیتهای بزرگ در عرصه اقتصاد مقاومتی در بوق و کرنا خواهیم کرد. نگاه سیاسی به موضوعات غیر سیاسی سمّی است که کم یا زیاد همه گرفتار آن شدهایم و میبایست از آن فاصله بگیریم.