قصههای نجومی که در چند ماه اخیر از نهادها و قوای مختلف کشور به بیرون درز کرده است چگونه سرانجامی یافته است؟ حقوق نجومی، املاک نجومی و سایر مشتقات نجوم (!) به کدام سو رفته است؟ دربارهی املاک نجومی آن گونه که دادستان کل کشور بیان داشتهاند در برخی مواردش تخلف قطعی از مقررات قانونی رخ داده است و آنطور که بیان شده است مجموع این تخفیفهای خلاف قانون حدود 25 میلیاردتومان بوده است.
در خصوص حقوقهای نجومی هم مجموع مبالغی که بین سالهای 88تا94 به شکل نامتعارف پرداخت شده بود حدود 25 میلیاردتومان بوده است و دربارهی مبنای قانونی اش هم بین مسئولان مختلف اختلاف نظر وجود دارد و برخی با استناد به برخی مواد قانونی برنامه پنجم تدوین شده توسط دولت سابق و مصوب مجلس نهم معتقدند که در این حقوقها با وجود غیر عادلانه و غیر اخلاقی بودنشان نمیتوان در آنها تخلفی از قانون را به اثبات رساند و گروهی دیگر هم اعتقادشان این است که این حقوقها غیر قانونی بود و میبایست منتظر ماند که نظر دادگاه صالح نسبت به این موضوع چیست.
اما به نظر میرسد که آنچه برای مردم دارای اهمیت بیشتری باشد بازگشت این مبالغ به بیت المال است، به این معنا که مجازات و عزل مدیرانی که مطابق مقررات یا با تخلف از قوانین این حقوقها و تخفیفها شامل حالشان شده است در درجه اهمیت کمتری نسبت به اصل بازگشت پولها قرار دارد. فی المثل در موضوعی با ابعاد بزرگتر و روشنتر مانند غارت بیش از ده هزار میلیارد تومان توسط متهم نفتی هم آنچه برای مردم اهمیت بیشتری نسبت به مجازات بابک زنجانی دارد بازگشت پولهای غارت شده است و پرسشی که مطرح میکنند این است که پول کجاست؟
آن گونه که نهادهای مسئول گزارش دادهاند بیش از 98 درصد مبالغ پرداخت شدهای که به حقوق نجومی معروف شدند یعنی مبلغ 22 میلیارد 850 میلیون تومان به بیت المال بازگشته است. پرسشی که میتوان در مواجهه با نوع برخوردی که با این موضوع شد مطرح کرد این است که در موارد مشابه هم آیا شاهد چنین واکنش درستی بودهایم؟ آیا در موضوعات دیگر هم نهادهای مربوطه از مردم عذرخواهی کرده و از افشاگران تشکر نمودهاند و مبالغ را به بیت المال بازگرداندهاند؟ پاسخ به این پرسش میتواند دلیل آنکه فساد ریشه کن نمیشود را برای همهی ما روشن کند.