فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و سقوط مکتب کمونيسم از مهمترين رويدادهاي جهاني در دهههاي اخير بوده است؛ که وقوع آن معادلات جهان را دستخوش تغييرات اساسي نمود. مکتب کمونيسم که سالها تلاشهاي فراواني برايترويج آن در سطح جهاني ميشد به دليل داشتن خلأهاي بزرگ و ناحلشدني در مباني خود و نيز عدم درک صحيح و منطقي از واقعيتهاي موجود جهاني نتوانست خود را با تغييرات و تحولات نظام بينالمللي همگام و سازگار کند و بنا بر آيندهنگري امام خميني (س) براي هميشه به موزههاي تاريخ سياسي جهان پيوست.
سقوط و تجزيه ابرقدرت شوروي علاوه بر آشکار ساختن معضلات و مشکلات عميق موجود در مکتب کمونيسم و نظام سياسي اتحاد جماهير شوروي، ناتواني و ناکارآمدي آن مکتب و نظام سياسي درترسيم و تحقق آرمانشهر وعده دادهشده به پيروان خود را بيشازپيش هويدا ساخت. مهمتر آنکه اين رويداد منجر به پايان يافتن جنگ سرد و نظم دوقطبي و در نهايت شکلگيري نظم جهاني نويني به رهبري ايالاتمتحده آمريکا و خودنمايي بيشتر اتحاديه اروپا در عرصه نظام بينالمللي شد.
بااينکه ربع قرن از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ميگذرد و در طي اين مدت تلاشهاي فراواني از سوي دولتمردان جديد روسيه براي بازگشت به دوران ابرقدرتي شوروي صورت گرفته، اما اين اقدامات تاکنون امکان بازسازي و بازگشت به آن وضعيت و جايگاه سابق را براي آنان فراهم نساخته است. روسيه کنوني بهعنوان ميراث دار و ديدهبان انديشهها و آرمانهاي اتحاد جماهير شوروي سابق هيچگاه نتوانسته است در قد و قامت آن ابرقدرت خودنمايي کرده و بهعنوان کشوري تأثيرگذار در عرصه مناسبات و تحولات جهاني نقش مهمي ايفا کند.
از جمله تلاشها و اقدامات صورت گرفته کنوني براي احياء و بازگشت به دوران ابرقدرتي شوروي، اقدامات برنامهريزي شدهاي است که با حضور ولاديمير پوتين در عرصه سياسي کشور روسيه شکل جديتري به خود گرفته و با جديت تمام در حال پيگيري است. پوتين با در دستور کار قرار دادن ديپلماسي تهاجمي و دخالت مستقيم نظامي در تحولات و بحرانهاي منطقهاي سعي در تأثيرگذاري روسيه دارد. اقدامات دولتمردان جديد روسيه در الحاق شبهجزيره کريمه و تحرکات نظامي در شرق اروپا و دخالت مستقيم نظامي در منطقه خاورميانه بهويژه در جنگ داخلي سوريه گواه روشني از تلاشهاي گسترده و از قبل برنامهريزيشده روسيه براي بازگشت به جايگاه گذشته خود در عرصه نظام بينالمللي است.
روسيه کنوني به رهبري پوتين به دنبال تغيير در نظم موجود و بازتعريف مناسبات قدرت جهاني و تغيير نقشه ژئوپوليتيکي در مناطقي از جهان با استفاده از رويکردهاي غيرمعمول و نامتعارف و بدون توجه به قواعد و حقوق بينالمللي است. اقدامات روسيه به قصد کشورگشايي و با شيوه دخالت مستقيم در بحرانها آنهم بدون موافقت و دستورالعمل نهادهاي بينالمللي علاوه بر اينکه خشم و نارضايتي اکثر کشورها را در پي داشته و تحريمهايي را متوجه اين کشور کرده، تاکنون دستاورد قابل ملاحظهاي براي روسيه به همراه نداشته است؛ و بيشک ادامه اين نوع رفتار و عملکرد از سوي اين کشور پيامدها و عواقب غيرقابلپيشبيني و خطرناکي را متوجه اين کشور خواهد کرد.
پرواضح است که ادامه دخالت مستقيم بهويژه دخالت نظامي بدون توجه به قواعد بينالمللي نهتنها به حلوفصل بحرانهاي موجود در جهان کمک چنداني نميکند بلکه وضعيت موجود را پيچيدهتر کرده و چهبسا در ادامه واکنش و پاسخ قاطع کشورها را در قبال يکهتازي روسيه را به دنبال خواهد داشت. عملکرد شتابزده و خطاهاي استراتژيک دولتمردان روسيه با در پيش گرفتن رويه دخالتهاي مستقيم، عدم درک منطقي از شرايط کنوني و تحولات جهاني، کارنامه ناموفق کمونيسم و نظام سياسي اتحاد جماهير شوروي سابق در نزد جهانيان و مهمتر عدم تحمل کشورها و نهادهاي بينالمللي در برابر يکهتازي روسها، کار را براي ادامه تحقق آمال و رؤياهاي دولتمردان روسيه غيرممکن و دستنيافتني کرده است.
با اين اوصاف تحقق آرزوي احياء و بازسازي امپراتوري روسيه با شيوه پرمخاطره دولتمردان روسيه همانند اسلاف خود بهويژه پطر کبير که همواره در آرزوي دستيابي به ديگر مناطق جهان بودهاند، در حد آرزويي دستنيافتني باقي خواهد ماند. زيرا اساساً دوران کشورگشايي و امپراتوريسازي به سر آمده است.