هنگامی که از فضای باز سیاسی سخن به میان میآید، یا از آزادی نقد و نظر سخن میگوییم یکی از نکات تکرار شونده که گاهی حتی از سوی جریانات اصلاحی هم مطرح میشود این است که نقد و اندیشه و بیان باید آزاد باشد اما برای افرادی که به مبانی نظام و قانون اساسی اعتقاد دارند. همه ماجرا از جمله بعد از این «اما» شروع میشود. چنین تخصیص زدنی به فضای آزاد برای مطرح شدن اندیشهها و نظرات گوناگون باعث آن میشود که افرادی که اساسا قائل به آزادیهای سیاسی نیستند بهانهای برای توجیه برخوردهایشان با دگراندیشان پیدا کنند.
هنگامی که به تجربه نظام در سالهای ابتدایی انقلاب نگاهی میاندازیم و همچنین به گفتههای بزرگان انقلاب توجه میکنیم حداقل در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب 57 شاهد چنین استثنا قائل شدن هایی نیستیم و شاید بتوان معروفترین اظهار نظر در این باره را از مرحوم مطهری به خاطر آورد که معتقد بود که باید اساتید مارکسیست هم در دانشگاهها کرسی تدریس داشته باشند.
با نگاهی به حکومت حضرت امیر (ع) که قرار بر این بوده است نظام سیاسی مستقر نشانهای از اجرای عدل علوی باشد هم شاهدیم که مخالفان جدی آن حضرت که با اساس و مبنای حکومت ایشان مخالفت علنی داشتند هم تا هنگامی که در عرصه سخن و اندیشه حرکت میکردند و دست به شمشیرها برای قیام مسلحانه نبرده بودند در نشر و بیان سخنشان آزادی مطلق داشتهاند و حتی در پای منبر حاکم جامعه هم نقدها و اعتراضاتشان را با فراغ بال مطرح میکردند.
این موارد نشان میدهد که تصوری که قائل به آن است که تنها باید چهرهها و جریانهای معتقد به نظام و قانون اساسی اجازه اظهار نظر داشته باشند به کل با مبانی حکومت داری دینی و همچنین خواستههای رهبران و بزرگان انقلاب سازگار نیست. به نظر میرسد راه درست آن باشد که به این افراد و جریانها اجازه اظهارنظر آزادانه داده شود و در فضایی منطقی گفتگوهایی در سطح جامعه و رسانهها شکل بگیرد. قطعا راه حلهای مبتنی بر مدارا و گفتو گو بیش از برخوردهای قهری باعث رشد و اعتلای نظام سیاسی مستقر خواهد شد.
سخن آخر اینکه شاید در روزگاری که بزرگان انقلاب نیز اجازه بیان نظراتشان را ندارند و کسر قابل توجهی از تریبونها در اختیار یک اقلیت خاص است که کمتر از ده درصد آرا مردم را دارد به وجود آمدن چنین فضایی دور از دسترس به نظر برسد اما میشود هر کدام از ما در حد توان خودمان به ایجاد چنین فضایی کمک کنیم و هزینههای احتمالی اش را تحمل کنیم که مطابق آنچه در کتاب آسمانی قرآن آمده است «إِنَّ اللَّهَ لا یغَیرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یغَیرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»