مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی از معدود دولتمردان ایرانی در دهههای اخیر و بهویژه در نظام جمهوری اسلامی بوده که نگرش و درک متفاوتتری از دیگر دولتمردان نسبت به سیاست داشته است. آنچه هاشمی را از سایر دولتمردان نظام جمهوری اسلامی در عرصه سیاسی متمایز و برجسته کرده، برداشت، تلقی و نوع رویکرد ویبه سیاست بوده است؛ برداشتی که در نزد دیگر دولتمردان بهسختیمیتوان برای آن مشابهتی پیدا کرد.
نوع نگرش، رفتار و عملکرد هاشمی بهویژه در دودهه اخیر بیانگر آن است که ایشان بهجای برداشت و تلقی کلاسیک از سیاست، باور و اعتقاد به اجتماعی شدن سیاست در تمامی مناسبات و روابط قدرت داشته استکه در آن، همه گروهها و جریانهای سیاسی در عین اختلافات موجود بتوانند برای کسب جایگاه و میزانی از قدرت سیاسی و بیان خواستهها و تأثیرگذاری در چارچوب قانون و بهدوراز تفکر حذف دیگری به پیکار بپردازند.
بر این اساس به نظر میرسد هاشمی رفسنجانی معتقد بوده که روابط سیاسی بر منازعه مبتنی استو هرجایی که منازعه وجود داشته باشد سیاست نیز وجود خواهد داشت. باور مرحوم هاشمی به این نوع تلقی از سیاست همان چیزی است که میتوان از آن تحت عنوان امر سیاسی نام بُرد. هاشمی راه دستیابی به جایگاهی در قدرت را در ایجاد فضایی پیکارگر و پرتحرک میدانست که در آن انواع نیروهای سیاسی فعال در عرصه سیاسی، اجتماعی جامعه بتوانند به مصاف یکدیگر بروند. وی ایجاد این نوع وضعیت را تنها در باور به جوهره امر سیاسی یعنی منازعه سیاسی میدانست.
برخلاف تفکری که خواستار و در آرزوی پایان دادن و به حاشیه راندن منازعات سیاسی از جامعه است، هاشمی از مخالفان سرسخت سرکوب و حذف منازعات سیاسی بوده و اعتقاد داشته است که حذف و تهی کردن سیاست از منازعات، در نهایت موجب وضعیت خطرناک تکگویی و تکصدایی و نادیده انگاشتن صداهای دیگر در جامعه و مهمتر از آن به آفتی برای انقلاب اسلامی تبدیل خواهد شد. پرواضح است آنچه در اتخاذ این نوع نگرش و رویکرد از سوی هاشمی تأثیر بسزایی داشته، تغییر و تحولات بهوجود آمده در جامعه ایرانی بهویژهبا زمینههایشکلگیری و ظهور گفتمان اصلاحطلبی در سال 76 و نیز پسازآن، روی کار آمدن دولت احمدینژاد بوده است.
اعتقاد گفتمان اصلاحطلبی به شنیده شدن همه صداها و نفی تکگویی و از سوی دیگر تلاشهای صورت گرفته در دوران احمدینژاد برای حذف منازعات سیاسی و ایجاد تکصدایی و تلاش برایترویج تفکر حذف دیگران در جامعه با وارد کردن امر اخلاقی و تعریف مفاهیم سیاسی بر مبنای مفاهیم اخلاقی، بیشک در رویکرد و مواجهه منطقی هاشمی به تحولات جامعه بسیار تأثیرگذار بوده است. همراهی و حمایت کارگزاران سازندگی از نامزدی خاتمی در انتخابات 76، نامزدی هاشمی در انتخابات سال 84 و رقابت فشرده و دومرحلهای برای کسب ریاست جمهوری، نامزدی در انتخابات 92 و رد صلاحیت ایشان و سپس حمایت جدی از نامزدی روحانی در آن انتخابات و بهتبع آن شکلگیری گفتمان اعتدالگرایی در عرصه سیاسی، اجتماعی ایران و در نهایت حضور هاشمی در انتخابات خبرگان و انتخاب ایشان با رأی بالا نشان از اعتقاد و باور هاشمی به جوهره سیاست و حضور در عرصه پیکار بوده است.
این تلاشها که برای ناکام گذاشتن آن دسته از اقداماتی که برای حذف منازعه سیاسی و ایجاد تکصداییبهویژه در دوران احمدینژاد صورت گرفتهاند، بهعنوان تنها بخشی از اقدامات حسابشده و منطقی هاشمی بودهاند. بر این اساس هجمه سنگین چندساله و تخریب هدفمند علیه هاشمی و نیز ایجاد انواع محدودیتها و تنگنظریها علیه گفتمان اصلاحطلبی را باید در همین راستا تلقی کرد.
با این اوصاف آنچه از وضعیت کنونی و سمتوسوی تحولات جامعه میتوان برداشت کرد آن است که هر چند تلاشها برای تکگویی و تهی کردن جوهره امر سیاسی از منازعه سیاسی همچنان ادامه خواهد یافت اما تفکر و تلقی هاشمی رفسنجانی از سیاست که در گفتمانهایاصلاحطلبی و اعتدالگرایی نیز نهادینهشده، همچنان بهعنوان نقشه راهی است که مانع از حذف منازعه سیاسی و تکگویی در جامعه خواهد شد.