مهدی دادویینژاد
خبر کوتاه و صد البته البته جانکاه، محمود احمدینژاد رد صلاحیت شد، به همین راحتی، استخوانی مانده لای زخم برای سالیان آینده، او نه برای عملکرد هشت ساله که به دلیلی ورای آن تایید نشد، و نشد که نشد ما ببینیم او به تنهایی کیست! اما همین؟ پس حق مردم چه میشود؟ حق کشور ایران؟ حق آن همه گسست و توهین و آماج علیه بزرگان؟ چه حقها که از مردم تضییع شدو چه فرصتها که در پس عملکردش مستهلک شد، خندیدند؛ عدهای هم از خوان او لقمهها بردند و حالا علیه او میگویند و تبری میجویند؟ همانانی که البته بدون احمدینژاد هیچ نبودند و حال همه شدند! رنج آور نیست این فراموشیها؟
احمدی نژاد رد صلاحیت شدآن هم توسط کسانی که کردار و رفتار او را لایق پسوند «الطاف الهی» میدانستندو معجزه هزاره سوم مینامیدندش، ولی میراث او گریبان مردم را همچنان میفشارد، امروز اونیست که وعده توخالی میدهد و قطعنامهها را کاغذپاره میداند، رقبای سرسخت روحانی کم نمیگذارند و در راهی که احمدی نژاد خط شکن آن بود قدم نهادهاند محمود نیست ولی راهش ادامه دارد، فقط مرکز ثقل استشمام بو از رجایی به بهشتی منتقل شده است!
تمام قواعد اقتصاد را به سخره میگیرند و وعده رشد اقتصادی نزدیک به 30 درصد میدهند و سالی یک میلیون و دویست هزار شغل ایجاد میکنند! همین دو قلم کافیست که بدانیم آنها هم احمدی نژادند. با کمترین سابقه کار اجرایی وعده میدهند که به جوانان میدان میدهد، منظورش کدامین جوانانند؟ از مبارزه با فسادی میگویند که یکی از مهمترین ارکان برخورد با آن شخص شخیص خودشان بودند، پس چرا این حجم از فساد دوران احمدی نژاد همچنان زخمی است برروح و روان ایرانیان؟ از فقرا میگویند در حالی که قبل از ورود به خانه هر فقیری دهها فیلمبردار حاضرند! کسی مولایمان علی را به وقت رسیدگی به فقرا دیده بود؟ آبروی آن فقیر ارزشش کمتر از ارزش رسانهای رسوا کردن اوست به جرم فقر؟
دریغ و هیهات که این رفتارها نه آنچنان به عدل علی (ع) نزدیک است و نه از رسیدگی به امور فقرا و درماندگان خبری. تا کی قرار بر این باشد که یک دولت بیاید و مشغول آواربرداری عملکرد هشت ساله این«الطاف الهی ها» و «بزرگواران» باشد و در نهایت مردم رنجبر ایران شنونده داستان کی بود کی بود من نبودم باشند؟ قطعا اگر رسانههای اجتماعی به حد امروزی پیشرفت نداشتند بازار قسمها برای تطهیر از احمدینژاد خیلی داغتر بود، شب را به جای روز به مردم نشان دادند و او را به عرش قدیسان رساندند و حالا رد صلاحیت.
رنج میبریم، رنج اینکه نگذاشتند احمدینژاد با دستان مردم ایران رد صلاحیت بشود، رنج میبریم از اینکه کسانی که مصداق رجل سیاسی نبودند تایید صلاحیت شدند و بعدها گفته شدخود آن فرد خوب بود و اطرافیانش او را خراب کردهاند. رنج میبرند ملتی که به آنها گفته شود رئیسجمهورشان فاقد اراده و مطلوبیت بوده و کسان دیگری او را هدایت مینمودند ، این توهین به شعور تک تک ایرانیان است، توهین به مردمی که با جان خود سرب داغ را پذیرا شدند و نگذاشتند ذرهای از خاک ایران تصاحب شود، رنج میبریم گاهی که با نقاب دینداری خدشههای جدی به جایگاه دینداری واقعی وارد میشود، رنج میبریم از تملق، از چاپلوسیها، از تندروی، از دلواپسیهای دروغین، از هیهات گفتنهای کذایی و دروغ بستنهای خانمان سوز، آری رنج میبریم و دم بر نمیآوریم.
و یا با زور می خرید
...
همه خیانتها را می کنند ولی طوری نمایش می دهند و فیلم بازی میکنند که دیگران وطن فروشند
واقعا به پدیده جالبی ایران امروز مواجه هست.
پدیده .....که بجای رفتن پای چوبه دار از مردم و مسولان وطن دوست شاکی هستند و طلبکار
متاسفم برای مردم ایران
که اینده خودشان و فرزندانشان و کشورشان را مروزانه به کمتر از نیم دلار می فروشند.
و
متاسفم برای آنها
که برای رسیدن به قدرت نه تنها مملکت را به ویرانه سوق می دهند بلکه مردم ایران را احمق و پول پرست و بی حیثیت نشان می دهند.
و طوری نشان می دهند که مردم ایران بخاطر روزی نیم دلار از همه چیزشان می گذنر.
نیم دلاری که مردم متوجه نیستند
با تورم، روزانه از مردم 10 دلار می گیرند و بهشون نیم دلار پس می دهند (351560)