علیاصغر خانیپور
در ارتباط با چرایی شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و شورا، میتوان گفت این شرکت هم توجیه اخلاقی دارد و هم سیاسی. توجیه اخلاقی دارد چراکه بنا به آموزههای مکتب نتیجهگرایی اصولاً هر اقدامی که به واسطه آن بتوان از درد دیگران کاست و در اِزای آن به کمینه شدن رنج ایشان منتج گردد، توجیه اخلاقی دارد. به نظر میرسد در شرایط فعلی دست کم بتوان این انتظار را داشت که با اهمیت به صندوق رای و در صورت انتخابی از سر بلوغ سیاسی، زندگی کم رنجتری را تجربه کنیم.
در تقابل با صندوق رای میتوان سه رفتار را در پیش گرفت:
1- بیتفاوتی به انتخابات: این شکل از رفتار از عدم تمایزگذاری بین کاندیداها به وجود میآید. چیزی در مایههای سر و ته یک کرباسند. در حالیکه واقعاً تفاوت و تمایز وجود دارد. برای نمونه در دو اردوگاه اصلی جریانهای سیاسی کشور، گاهی ممکن است تفاوت در سطح آن چنان وسیع نباشد امّا ناگفته پیداست که این تفاوت، چه عمیق و چه ژرف است. بین کسی که سیاست خارجی ماجراجویانه را دنبال میکند و کسی که از درِ آشتی با دیگران وارد میشود تفاوتها وجود دارد.
2- قهر: این گونه از افراد از اصلاح امور نا امید میشوند. بنابراین با صندوق رای قهر میکنند. قهر نشاندهنده بی عملی و نا امیدی از تغییر است. قهر با صندوق رای و بی توجهی به پیامدهای این قهر توجیه سیاسی نیز ندارد.
3- تحریم: کسانی که این گزینه را در پی میگیرند غالباً دشمنان حاکمیتاند و به هیچ صراطی مستقیم نیستند چرا که در هر حال و وضعیتی قائل به شرکت نیستند. در حالی که دو دسته فوق ممکن است بارها رای داده باشند.
تجربهی انباشته تاریخی نشانگر آن است که بی تفاوتی، قهر و تحریم انتخابات نه تنها مفید و راهگشا نبوده بلکه مضراتی نیز بر آن مترتب است. اگر در شرایط کنونی میتوان به انفعال، تحریم و یا بی تفاوتی عدهای در انتخابات گذشته انتقاد وارد کرد و بر آنها خرده گرفت چه بسا سالها بعد دیگران نیز به این انفعال ما انتقادات جدی وارد کنند و مورد سرزنش واقع گردیم. از پسِ لجبازی مردم با اصلاح طلبان در انتخابات دوره دوم شورای شهر تهران چه چیزی درآمد؟ از دل آن شهردار شدن احمدی نژاد و سپس دولت وی سر برآورد و پس از آن اصلاحطلبان یک به یک مراکز قدرت را به حریف واگذار کردند و میشد در همان انتخابات با تمام ایراداتی که به مجموعه اصلاح طلبان وارد دانست اما با صندوق رای قهر نکرد یا نسبت به نتایج آن بی تفاوت نمیشد و در انتخابات شرکت کرد و دست کم از پیروز شدن رقیب جلوگیری کرد.
البته این تجربیات همه تلخ ضرورتی بود که الان به آن رسیدهایم و باید داغ آن بر دلهایمان سنگینی میکرد تا تلنگری بخوریم و چشم بر واقعیات نبندیم. شاید اگر آن اتفاقات را پسِ پشت نداشتیم باز هوسهای دیگری در سر میپروراندیم. به نهادینه شدن و بازتولید عقلانیت به دست آمده در بدنه اجتماعی کمک کنیم که دشمن بزرگی همچون پوپولیسم در کمین دارد. قرار نیست در این انتخابات، به همه یا هیچ برسیم. فرصتی است که اندک گشایشی در وضعیت انضمامی خود ایجاد کنیم. هر انتخابی تقریباً به نوعی تمام ارکان زندگی فرد را به فراخور تحت تآثیر قرار میدهد و اثرات آن نیز دامن گیر همه خواهد شد. انتخابات حقی است برای اظهارنظر و «کنشی است مسالمت جویانه برای تعیین سرنوشت» ، از این حق استفاده کنیم.