به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۱۰:۰۱
 
۱
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۱۴ ساعت ۲۱:۴۴
کد مطلب : ۱۲۹۴۷۳
رفتارهای بی‌سرانجام

گرفتاری اصلی تحریم‌کنندگان انتخابات

گرفتاری اصلی تحریم‌کنندگان انتخابات
رضا صادقیان

از سال 1384 تا زمان فعلی، کمتر از 12 سال زمان لازم بود تا برخی از حامیان احمدی‌نژاد و کسانی که خود را به عنوان تحلیل‌گر رویدادهای سیاست داخلی و خارجی معرفی و یا به بازخوانی اندیشه فلسفی همت می‌گمارند کنشگری سیاسی با معنایی که از آن مراد می‌کنند را در تحریم انتخابات بجویند. همانند برخی از روزنامه‌نگاران، تحلیل‌گران و وبلاگ‌نویسان جوان و پرشور که دولت خاتمی را به بی‌سیاستی، بی‌عملی، بی‌غیرتی، تشریفاتی بودن و رفتارهای سازش‌کارانه با بخش‌های دیگری از حاکمیت متهم می‌کردند و سرانجام آنکه همانها با نشر نوشتارهای انبوه در سایت‌های خبری به صندوق‌های رای پشت و سخن از تحریم گفتند، حال با رفتاری مشابه همان سال‌ها روبه‌رو هستیم. طنز تلخ زمانه اینجاست، کسانی که تا دیروز خود را به عنوان خط اصلی انقلاب اسلامی تعریف می‌کردند رفتار سیاسی را پیشه می‌کنند که با گذشته آنان همخوان ندارد.

طرفداران آنها نیز مانند رئیس دولت نهم و دهم و معاون گردشگری همان مرد از رد صلاحیت اخیر شورای نگهبان ناراحت هستند، گمان می‌کنند حق مسلم آنان نادیده گرفته شده و در بدترین حالت ممکن لگدمال شده است. خلاصه آنکه شماری از طرفداران احمدی‌نژاد و بقایی در حال جا انداختن تحریم انتخابات پیش‌رو هستند. متن بیانیه اخیر احمدی‌نژاد و بقایی این فرضیه را به میان می‌کشد که نه تنها از کاندیدای خاصی حمایت نخواهند کرد، بلکه دلیلی برای حضور در پای صندوق‌های رای نیز ندارند.

به این‌ترتیب باید پذیرفت بروز چنین رفتارهایی بیش از آنکه سیاست و مشارکت سیاسی را به عنوان یک فعالیت و دغدغه ملی بنگرد، سیاست را با نگاهی شخصی-قبیله‌ای تفسیر می‌کند. گروهی به هر دلیل اجازه حضور در انتخابات ریاست جمهوری و میدان رقابت‌ها را نمی‌یابد و قائل به مشارکت دیگری در سیاست نیست، گویا تنها راه تاثیرگذاری در جامعه را به دست گرفتن اهرم‌های قدرت اجرایی می‌دانند، از چنین زاویه‌ای وقتی ما نتوانیم بخشی از قدرت انتخابی را مال خود کنیم لاجرم دیگران را تشویق به عدم مشارکت خواهیم کرد. به عبارتی تا زمانی که ما در کازارها حضور داریم سیاست و انتخابات معنا پیدا می‌کند در غیر این صورت به گوشه‌ای می‌خزیم و دیگران را نیز به کنجی کوچیدن و رای ندادن تشویق و تحریم انتخابات را به عنوان یک رفتار متمدن‌ترجمه می‌کنیم!

بروز چنین رفتاری صرفا به فعالیت‌های طیف طرفدار آنان بازنمی‌گردد. به گمان راقم این سطور، احمدی‌نژاد و بقایی و کسانی که با صدایی بلند و با استفاده از‌تریبون‌های مختلف و رفتارهای غیر قابل پیش‌بینی خبر از آمدن خود در انتخابات و توصیه مقام رهبری را بعد از ثبت‌نام شخصیتی مانند رئیسی باطل شده فرض کردند، این پیام اشتباه، پرهزینه و محاسبه نشده را به مخاطبان خود ارسال کردند که تایید صلاحیت شدنی و آمدنی هستند. حال تمام آن تصویرهای‌ترسیم شده را خط خطی می‌بینند و افقی دیگر را در مقابل خود به جزء نیامدن و نبودن در انتخابات ندارند، بنابراین‌ترجیح می‌دهند خانه‌نشینی و بی‌کنشی پیشه کنند. شاید اینان با این رفتار به جایی برسند که تحریم کنندگان انتخابات در سال 84 رسیدند، به مکانی که گام‌های بعد از آن را نمی‌دانند و نمی‌دانستند چیست.

 وقتی تصور عده‌ای از قهر کردن با صندوق رای و انتخابات در همان سال‌ها و اکنون به معنای یک کنش شرافتمندانه تفسیر شود، لاجرم از آن رفتار نجابت‌گونه توقع معجزه می‌رود در حالی که از هیچ قهری و پشت کردن به صندوق رای چیزی بیرون نیامده و نخواهد آمد، شرافت که جای خود دارد. تنها می‌توان رسیدن به سرگشتگی در عالم سیاست از بی‌کنشی و قهر را توقع داشت. نمی‌توان از سکون توقع حرکت داشت (اینجا به بحث‌های فلسفی و خصوصا صدرایی کاری نداریم) .

بندگان خدا در سال 84 تصور می‌کردند همین که پای صندوق رای نروند و از حق خود بگذرند فردای بعد از انتخابات ریاست جمهوری به گلستانی بسیار زیبا وارد می‌شوند، چند روزی بیشتر از استقرار دولت نهم نگذشته بود که شستشان خبردار شد مرتکب عجب خبطی شدند، افسوس که دیر شده بود. همان حق رای که از سوی تحریم‌کنندگان با صدای بلند انکار شد در جبهه مقابل از سوی طرفداران احمدی‌نژاد به بهترین وجه ممکن استفاده شد. نیاز بود چند سالی بگذرد تا تحریمی‌ها تفاوت‌های معنادار سیاست‌های دولت را در زندگی خود لمس کنند، خیال می‌کردند اگر صندوق رای را نادیده و دیگران را نیز به نادیده گرفتن آن تشویق کنند سیاست و قدرت به آنان کاری نخواهد داشت. اگر تحریم کنندگان اندکی گستره سیاست را در کشور درک می‌کردند به جای تحریم و قهر کودکانه از قدرت رای خویش به همان میزان بهره می‌برند و راه را برای سیاست‌های پوپولیستی سال‌های آینده نمی‌گشودند، نیازی به سکوت کردن و توجیه رفتار خود نبودند.

گرفتاری اصلی تحریم کنندگان انتخابات سال 84 و این روزها به تصویری که نزد آنان از سیاست است ارتباط مستقیم دارد. توقعی که از سیاست دارند بسیار نزدیک به یک رفتار مهرورزانه، عاشقانه و دوست داشتنی است، نحوه‌ای از شوریدگی و عشق را می‌توان در آن دید. بسیاری از واکنش‌های کاربران شبکه‌های اجتماعی طرفدار احمدی‌نژاد دقیقا همان ادبیاتی را استفاده می‌کردند که در سال 84 از سوی جریانی دیگر و با مطالباتی بسیار متفاوت تکرار می‌شد. تحریم کنندگان سیاست را نه به معنای قدرت، سازش و مصلحت‌های ایجاب کننده می‌فهمند، بلکه تصویری بسیار رمانتیک از آن در اختیار دارند و با همین ذهنیت به سوی مصداق‌های آن کشیده می‌شوند.

رسیدن و نرسیدن به این مصداق‌ها آنان را وادار می‌کند که به سادگی درباره یک موضوع مهم همانند انتخابات با نگاهی عاطفی روبه‌رو و فردای بعد از انتخابات را در نظر نیاورند. شاید برای آنان موضوعیت در سیاست معنایی ندارد و تنها به طریقت آن نظر دارند. تحریم‌کنندگان انتخابات اگر نیم نگاهی به روزهای بعد از پیروزی کاندیدای نزدیک به یکی از جریان‌های سیاسی داشته باشند و تفاوت‌های میان سیاست‌های اجرایی آنان را بنگرند، بدون‌تردید از حق مشارکت خود چشم نمی‌پوشند و به نام رفتار متمدنانه و کنش‌های خردمندانه میدان را برای افکار فضایی، تخیلی و ذهنی نمی‌گشایند. مسیر تحریم به هیچ جایی نمی‌رسد، انتهایش ناکجاآباد و نمی‌دانم‌هاست، خودتان را با توجیه‌های کسل کننده سرگرم نکنید و اعجاز صندوق رای در طول سالیان طولانی را نادیده نگیرید.
مرجع : روزنامه بهار