سونامی تولید بدتربیتها درآموزش و پرورش ایران
دانای پخمه، وحشی نادان
13 تير 1396 ساعت 6:52
محمدرضا خورشیدی پاجی
همه میدانیم بسترپیشرفت کشور به توسعه پایدار،تربیت نیروی انسانی و نیروی کارآمد بسته است وسرمایه گذاری در آموزش و پرورش بخصوص لایههای زیر ساخت در سنین کودکی بسیار مهم واستراتژیک وحیاتی خواهد بود. می دانیم،تربیت منشوری و چند وجهی است که جوارهای مدرسه اعم از خانواده، محیط، کوچه، رسانه و فاکتورهای درون مدرسه از خدمتگذار تا راننده سیرویس، معلم، دفتردار، معاون، مدیرو. . . تاثیر آشکار و پنهان برتک تک متربیان خواهند داشت. از طرفی انتقاد، ایراد، نظریه ومخالفت برای پیشرفت درهرکاری امری لازم، کارساز و بهسازمی باشد اما انتقاد و نظریه و چالش درمقوله تعلیم وتربیت و اساسا آموزش و پرورش یک امر ملی، تخصصی، چند لایه، پیچیده، مهم، خانه آباد کن و خدای نکرده بی توجهی ویا کج فهمی خانه خراب کن میباشد که بسان مسائل حساس درشورای امنیت ملی باید تصمیم گیری و تصمیمسازی فقط در مراکز مهم و مربوطه وتخصصی و ملی انجام پذیرد. به این مثال ساده در این مقوله توجه کنیم تا اظهارنظردرمسائل آموزش و پرورش باری به هر جهت نباشد!
دونفرکه در کاراته دستی داشتند مشغول تمرین و مبارزه بودند نفر سوم نابلد که از دوستان شان بود وارد شد و تقاضای مبارزه نمود دو نفری که ماهر بودند حسابی حمله و تمرین سنگین میکردند اما در میانه بازی هردو نفر از نفر سوم فرار میکردند تا اینکه او اعتراض میکند چرا شما تا قصد ضربههای سنگین به هم حمله میکنید و دفاع دارید اما به من میرسید فرار میکنید وتن به حمله و دفاع نمیدهید آن دو در جواب گفتند آخه هردوی ما بازی را بلد هستیم و قاعده بازی را میدانیم اما تو چون قاعده بازی نمیدانی با کار ندانسته، مارا به کشتن میدهی و یا با ضربه هایت مارا ناقص میکنید و به همین خاطرفرارمی کنیم چون نتیجه آنرا میدانیم.
با توجه به سابقه ناکام آموزش و پرورش درسالهای گذشته، نظام پنجره باز، بی توجهی به ظهورسازمان دانش آموزی مترقی و طرح هدفدارتعمیم و ادغام معاونت پرورشی، طرح بی هدف احیاء پرورشی، اردوهای ضعیف و باری به هر جهت درعدم مهارت آموزی متربیان، نمرات توصیفی بی نتیجه، کلاس 6-3-3، سئوال فروشی، جذب معلمان بی تخصص و بی مهارت در دوران ماضی، ناآگاهی ازآموزش و کارکرد کار گروهی، کم رنگ شدن صداقت و اخلاق، وجود بوفههای پرخوران و بدخوران بخاطر منابع درآمدی، عدم پشتیبانی ازآموزش و پرورش به عنوان مرکز سرمایه گذاری و بستر توسعه تولید دانش، علم وحرفه آموزی، بی انگیزگی معلمان، بی اعتنایی رسانه ملی برای یاری به آموزش و پرورش، عدم اعتقاد رسانه ملی به هماهنگی با مرکز تعلیم وتربیت در ارائه تولیدات، گسترش مدارس چند لایه و چند منظوره پولی و از ما بهتران ودرنتیجه بازیهای مالی و پولی وناکارآمد نمودن ستاد برای اجرای برنامه راهبردی بخاطر ضعف مالی، عدم کارایی سند تحول بنیادین بخاطر تئوری پردازیهای آرمان گرایانه و ندیدن امکانات زیر ساختی و منابع تجهیزاتی، لوازم و بسترها؛ نسلیتربیت میشود که در دریای متلاطم طلاقهای سیاه و سفید، دروغ و ریاکاری، اعتیاد و تنبلی، فارغ التحصیلان بی سواد و حتی فارغ التحصیلان دانای پخمه و شلخته، وحشی نادان، نمیتوانند درست زندگی کردن و چگونه زیستن، چگونه با هم زیستن و چگونه برای هم زیستن را تجربه کنند.
برای روشن شدن مسئله در تولید دانای شلخته و نادان وحشی به شرح اتفاق مرتبط توجه کنیم!
در اردویی قرار شد دانش آموزان دبیرستانی را به تپهای در کویرجندق اصفهان برده تا غروب آفتاب را مشاهده کنند و در آن لحظه سایه و روشنها و زیباییهای پدیداردردشت وسیع را درزیر پایشان ببینند قبلا لیدرراهنماییهای لازم را نموده است، وقتی به مقصد رسیدهاند، یکسری از گردشگران خارجی اهل هلند، بلژیک وآلمان در آنجا مستقر بودند لیدر آنها به جلو آمد و پس از خوش آمد از بچههای ایرانی خواهش نمود که سکوت کنند تا بهربرداری از لحظات مناسب برای گردشگران خارجی میسور شود لحظه غروب آفتاب در کویر، خارجیها بلااستثناء پابرهنه شده ودر میان شن و تمرکز به صحنه با سکوت، اما بچههای ایرانی به همراه مربیان مشغول بازیگوشی، شوخی، خوردن و ریختن آشغال در دل طبیعت بودند، پس از غروب آفتاب چایی که به اصرار گردشگران خارجی با ابتداییترین امکانات به روی آتش تعبیه شده بود، در کویر و طبیعت بکر و لذت ازآن صحنه رویایی وصف ناشدنی میل میشود، از گردشگران خارجی سئوال میشود که لحظه غروب آفتاب پای برهنه و تمرکز و سکوت چه معنایی دارد یکی از آنان جواب داد که ما ضمن توجه بیشتر به صحنه بی بدیل طبیعت با پابرهنه شدن و ایستادن در شن تمام انرژی منفی را از بدن به شنها انتقال میدهیم و انرژی مثبت دریافت میکنیم یکی از دوستان میگفت آیا این همان مشابهت نماز پس از غروب آفتاب ما نیست؟ گردشگران خارجی در طبیعت بکر هیچ آسیبی یا بار اضافی به طبیعت تحمیل نکردهاند اما بچههای ایرانی حتی مربیانش چایی ارگانیگ روی آتش را غیرقابل مصرف میدانستند وبدتر از آن اکثرا پلاستیک، قوطی کنسرووساندیس، ظرف آب معدنی و. . . را همان جا رها کرده و رفتند!
نسلیتربیت میشود که به اردوی درست و استاندارد نمیرود تا زندگی جمعی را زیر نظر مربیان تعلیم دیده یاد بگیرد!
نسلیتربیت میشود که درس بخواند، ملا شود اما از آدم شدن خبری نیست!
نسلیتربیت میشود که میداند خواهربزرگش پایان نامه را به قیمت گزاف از سرکوچه دانشگاهش خریده است واو هم چنین تجربه خواهد کرد!
نسلیتربیت میشود که یاد گرفته در رسانه ملی با اشک و زاری میتواند امتیازهای غیر قابل تصور بگیرد!
نسلیتربیت شده است که جنگل، کوه، دشت را از آن خود میداند و هر بلایی را میتواند بر آن تحمیل کند!
اکنون خرید سئوالات امتحانی و گروگان گیری حقوق معلمان توسط نوبخت گدای معتبر، حفرصدها حلقه چاه غیرمجاز، اختلاس رسمی از بانک و سپس اعلام بی دلیل ورشکستگی، ناهنجاریهای اجتماعی شهر و روستا و تخریب جنگل، مصرف بی رویه آب و. . . به ما هشدار میدهد وما را به توجه مسئولیت اجتماعی برتر فرا میخواند مطالعات نشان میدهد مباحث وروشهای آموزشی کنونی با نیازهای کودکان تطابق ندارد و این آغاز ناهنجاریهای سهمگین خانه از پای بست. . . میباشد!
چه بجا گفته است مل گیبسون خالق اثر سینمایی فیلم ستیغ ارهای که «سرگرم کنید – آموزش دهید – تعالی ببخشید» آیا معلمان و مدیران آموزشی بضاعت سه گانه خروجی توسعه انسانی را دارند تا بتوانند در سرگرمی نونهالان بستر مهارت آموزی را مهیا کنند؟
آیا در دنیای مدرن و سواد رسانهای آمادگی بهره برداری از امکانات جدید و نو را پیدا نمودهاند؟ آیا این مهم نتایج پرثمر یا نرمال و هنجار ببار می آورد؟
آیا آموزشهای رسمی دوران آغازین مدرسه، انسان بدون سواد را از آدم بودن به حیوانیت سوق میدهد یا به رشد و شکوفایی آنان کمک میکند؟
سهم آدم «ناسازی» یا «فرصت سوزی» آموزش و پرورش ورواندن آن به سمت حیوانی شدن و علقههای حیوانی از لحظهای که انسان معصوم و سرشار از خلاقیت را تحویل گرفته ودریک فرآیند معیوب، ناکارآمد بدکاروبدل کار تولید ورواج میدهد به عنوان متولی تعلیم و تربیت چقدر و تا کجاست؟
آیا مسائل معلم وآموزش و پرورش وتربیت نسل و پرتاب آن به آینده، بهاندازه پرتاب موشک نیاز به جلسه شورای راهبردی امنیت ملی ندارد؟
آقایان نشستهاید در مدرسه، اداره و وزارت خانه و. . . برای هم جوک و قصه حسین کرد شبستری تعریف میکنید اما درتربیت، سونامی بدتربیت شلخته وحشی درحال وقوع را نمیبیند؟
درکلاس بیست و پنج نفره تیزهوشان هفده نفر بخاطر نیم نمره رقابتی از هم قهرند که عقدههای کسب نمره قبولی پزشکی و دانشگاههای معتبر سرخوردگی را برایشان در زندگی ارمغان میآورد!
غنی و فقیرجدا از هم روزهای عمر خود را در کلاس سپری میکنند هیچ کدام از زندگی هم خبر ندارند در تلاقی آینده به مانند آهنربای ضد هم، هویت وزیست همدیگررا در منگنه و غیرقابل تحمل میکنند!
یاد میگیرد سئوال بخرد و نمره را پولکی و زورکی بستاند، یاد میگیرد در ارزشیابی توصیفی و کار عملی او بخوابد و مادرش پروژه انجام بدهد رنگین و بی غلط نمره خوشگل از آن اوخواهد بود!
درمدرسه اش کلاس موسیقی و تئاتر ندارد اما در کلاسهای خصوصی باری به هر جهت مسائلتربیتی نادرست را میآموزد ودرهنرآموزی مهارت را کسب میکند تا برای همکلاسی هایش فخر بفروشد! آیا یادگیری و مهارت آموزی معیوب اتفاق نمیافتد؟
چون پول داده است هر قشقری را در کلاس و مدرسه به نمایش میگذارد و مدیرو معلم بخاطرپول پدرش جرات دو کلمه حرف حساب ندارند، پدربابت پولی که به مدرسه داده است جلوی چشم پسرش بدترین کلمات را به علت درج نمره واقعی در اعتراض نثار معلم و مدیر مینماید!
متربی در خروجی تعلیم وتربیت نمیداند پوشش، حیا، صداقت، راستگویی، همزیستی و احترام به دیگران، بخشش، رعایت حقوق دیگران، حیوانات و طبیعت چیست؟ و در زندگی اجتماعی به چه کار میآید؟ چون پرورش ساز خود وآموزش راه خود را و این دوگانگی فرهنگی و یا فرهنگ دوگانه فرزندان این مرز و بوم را دچار سرگردانی و بی هویتی نموده است!
نمی داند چطور باید از اندام خود محافظت کند و نهها را در کجا مصرف و استفاده کند آنجا که باید نه بگوید آری یاد گرفته است و آنجا که باید آری بگوید فقط نه بلد است و این یکی از معضلات آینده زندگی بچههای امروزی ایران است!
نمی داند سواد مالی چیست و خرجها در زندگی از کجا میآید و کجا باید هزینه شود و نمیداند سونامی خطرطلاق آینده زندگی اش عدم مهارت آموزی و سواد مالی است!
درمدرسه آنقدر در بوفه پرخور و بدخور شده است که علاوه برچاقی مفرط وبیماریهای جسمی به دنبال خورد و خواب آماده، دچار توهم خود بزرگ بینی، حرص و طمع و پس از ازدواج در دام جنگ با زوج گرفتار میشود!
کنار مادرش برخلاف ظاهرمادرش اجبارا یا اعتقادی حجاب دارد و به مدرسه قدم میگذارد اما مادرش با آخرین ورژن رنگ و لعاب شده به مدرسه میآید این دوگانگی رفتاری جوار مدرسه، سبک زندگی او را پراز تناقض کرده است!
همه ما میدانیم مطاع آموزش و پرورش دری گرانبهاست ودر- یابی - ودریابی و شکوفایی دردانهها به اندک فرصتی است درعمر، تغییر رفتار و کسب فضائل و رذائل شان دو خط موازی خوش قواره و بدقواره که چون برق، اسبتراواشان به راه میزنند ودر پیکره اجتماع رخ مینمایانند!
آموزش و پرورشی که نه در صف و نه در ستاد، جرات جراحی و در افتادن با چالشها و گرههای کور از سنتهای نافرم گذشته و سونامی هزار پاره به هم تنیده دنیای مدرن و امروزی را ندارد اگر چه مهمترین و بزرگترین ماموریتش پالایش، هم آیش، بهسازی و بسترسازی برای بهره وری و بهره برداری درتربیت نسل نوخاسته و نونهال است اما اگر به تدبیر بازسازی و بازمهندسی ساختارهای ناهنجار و مهار و هدایت نه پوسته بلکه هسته آن به شکل بنیادین و عمیق جراحی و اقدام نشود چگونه سربلندی خود را حفظ خواهد کرد؟ این روزها براساس دستورمقام رهبری با حکم حکومتی سند 2030 کنار گذاشته شد چه مخالفین و چه موافقین حول محوراطاعت، منظومه وحدت را به نمایش گذاشتند، این روزها پرتاب موشک با اقبال جناحها و گروهها و کارگزاران نظام، اقتدار ملی را به ظهور و بروز رسانده است، اگر پرتاب موشک، افتخار است و به عنوان یک راهبرد تلقی میگردد باید بپذیریم مسئله آموزش و پرورش و در نقطه کانونی آن معیشت و منزلت معلم مسئلهای ملی و حاکمیتی است، قطعا باید در راس استراتژیکترین برنامه همه جانبه نظام قرار داشته باشد، اگر پرتاب موشک مسئله مهم و دارای برنامه منسجم است پرش و توسعه انسانی هم در طراز و حتی برتر از آن باید در اصلیترین برنامه توسعه پایدار کشور در کنار امنیت راهبردی، مطرح و برنامه ریزی شود تا کشور در دو بال رقابت یا مقابله نرم و سخت سربلند و پیروز از هویت و استقلال خود با توانایی بالا، دفاع نماید، ودردرجه دوم وبه همین مهم برای اجرای برنامه آموزش و پرورش کلان و ملی، نیازمند مدیری قدرتمند، کارکشته، مجرب، تشکیلات محور، تیم پذیر و شایسته سالار باشد که بتواند با جسارت و تکیه بر کارشناسان قوی این مهم را به سرانجام برساند. چه وزیری و کدام وزیری باید سکان کشتی به گل نشسته و نزاررا ناخدایی کند که افعی هفت سرمشکلات آشکار و پنهان آن و جلوگیری ازتربیت نسل شلخته وحشی را بتواند چنان رستم دستان رهبری کند.
باید بپذیریم عدم توجه به اهمیت آموزش و پرورش وکارکرد آن سونامی بدتربیتها و پخمههای دور ازتربیت وشلختههای وحشی چند سال آینده کشوررا فرا خواهد گرفت! مگر به این دو مهم توجه شود اول آموزش و پرورش به عنوان مسئله ملی و دوم وزیری با اندیشههای فرا ملی. . . آنچه شرط بلاغ بود گفته شد خواهی گوش کنی خواهی دروازه.
* فعال فرهنگی
کد مطلب: 132814