آیندهی پیش روی اصولگرایان
16 تير 1396 ساعت 14:24
اسماعیل دهقان
با شروع دوره نهم ریاست جمهوری و جلوس احمدینژاد در پاستور، سیمای دههی ۹۰ اصولگرایی شکل گرفت این نوع اصولگرایی نوعی رفرم خواهی از محافظه کاران انقلابی بود که کف خواستههای اصولی خود از انقلاب را خواستار بودند. این نوع نحله فکری برای مقابله با جبههی مشارکت حتی از اسطورهی میانه روی یعنی مرحوم آیت الله هاشمی عبور کرد تا چهرهای قاطع از خود برای کانالیزه کردن انقلاب و نیروهای خود به نمایش گذارد. اصولگرایان که در مقاطع متعدد انقلاب در راس امور نبودند و غالبا در معرض هیچ امتحانی قرار نگرفته بودند و در عین حال همواره در بدنهی جریانات انقلابی میزیستند. این جریان از سال ۷۶ تا ۸۴ بدلیل نامتناجس بودن وتفاوت ایدئولوژی فکری با جریان اصلاحات و خصوصا جبهه مشارکت تصمیم به یک کودتا علیه جریانهای اصیل انقلاب گرفتند از این رو اینگونه یک جریان رفرم خواه تمامیت طلب وارد دولت نهم به سرکردگی احمدی نژاد شد. وی تا آن روز که بیشتر مجری بود به تصمیم گری جدی تبدیل شد.
از طرفی سهل بود که احمدی نژاد به امتحان و خطا روی خواهد آورد چرا که هزینه رفرم خواهی جریان اصولگرایی از وی چنین طلب میکرد. وی هموارهترغیب میکرد که این هزینهها را بردوش نیروهای جریانی بیندازد تا بعد از احیانا ۸ سال کادری قدرت مند داشته باشد. این حرکت، استراتژی با برنامهای بود که به نتیجه هم رسید و تا امروز این کادر از بدنه دولت یازدهم برای کسب تجربه تغذیه میکند و بعید نیست که ازین بعد هم اینگونه نباشد! احمدی نژاد بعد از ۶ سال قدرت، احساس نیاز به ایجاد برند جریانی مختص خود کرد و بر عملیاتی شدن این طرح سعی نمود. چراکه تمام هزینههای جریان رفورمیسم اصولگرایی را بردوش خود میدید. از نظر شخصی این کار عقلانی بود و زیست متمادی احمدی نژاد در طول انقلاب را تضمین میکرد. اما از نظر جناحی این یک نافرمانی بود چراکه احمدی نژاد را نه یک شخص بلکه فردی از جریان خود میدانستند که از قضا امروز قرعه بنامش خورده بود.
با این تحرکات جناح اصولگرایی سعی بر سرکوب بخشی از بدنهی خود کرد این رفتار نتیجه سیاست بدون عقبهای بود که از سال ۸۴ رخ نشان داد. جریان اصولگرا که در آن روز کادرسازی خود را کرده بود چارهای نداشت جز اینکه با احمدی نژاد تعامل کند تا زمانی فرا رسد که وی را از جریان رفرم خواه خود حذف کند. همواره بعد از دولتی تندرو در دموکراسی یک دولت میانه رو معتدل فراگیر یا جناح منتقد، قدرت را در دست میگیرد. در سال ۹۲ تلفیق این دو نوع نگاه سیاسی قدرت را در دست گرفتند و جریان اصولگرایی را با احمدی نژادی که دیگر خودی نبود مورد هجمه قرار دادند چراکه هزینههای این جریانسازی برای منافع ملی واقع سنگین بود. اصولگرایی برای برائت از ابزار خود یعنی احمدی نژاد در سال ۹۶ از وی به رد صلاحیت احمدی نژاد روی آورد و چنان خوشحال بود که نتوانست عرف معمول ۸ ساله بودن دولتها را رعایت کند و گزینهی آتیه دار خود را در مقابل دکتر روحانیای قرار داد که مورد اقبال اکثریت مردم بود. نتیجه این شد که رئیسی حذف شد چرا که اصولگرایان از سرمستی حذف احمدی نژاد چشم و گوشهای خود را بر همه چیز بسته بودند.
نگاه و توجه جریان اصولگرایی به سال ۱۴۰۰ معطوف است تا با بدنهای رشد یافته در دل دولت تدبیر و امید، بتواند رئیسی را به گونهای معرفی کند که با این کار از سویی احمدی نژاد را از اذهان مردم حذف کرده باشد و از طرفی دیگر از شرایط سال ۸۴ بهاندازه کافی فاصله گرفته باشد. در این مدت هم قلمهای خود راتیز میکنند تا مشغول امر مهم انتقاد مصلحانه علیه دولت بشوند! دولتی که وارث بدنهای غیر همسو و رشد یافته از سال ۸۴ تا امروز باشد. ماه عسل جریان اصولگرایی به کمک رسانه هایش همین ۴ سال است و از سال ۱۴۰۰ دیگر شاهد جریان اصولگرایی به شیوه کنونی نخواهیم بود چرا که از این طریق به مراد یعنی حصول قدرت نخواهند رسید.
کد مطلب: 133009