به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۷ - ۰۲:۱۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۲۷ ساعت ۱۷:۴۵
کد مطلب : ۱۴۱۰۰۶

هزارتوی آموزش وپرورش‌وبیم‌های پیش‌ رو

وحید حاج سعیدی
سخن راندن در باب اهمیت مقوله «آموزش و پرورش» در‌ تربیت نسلی پویا و کارآمد یکی از آسان‌ترین، کاربردی‌ترین و پرمصرف‌ترین رویکرد‌ها در نظام سخنوری جامعه است و کمتر نویسنده، محقق، پژوهشگر و سخنرانی را می‌یابید که در این باب قلم نزده باشد یا تحقیق و سخنرانی نکرده باشد. چرا اساساً حرف زدن و سخن گفتن به مراتب ارزان‌تر، آسان‌تر و کم هزینه‌تر از عمل کردن و به کار بستن است. در طول چهار دهه گذشته که شاهد رشد علمی شتابنده در بسیاری از امور بودیم،  کشورهایی که به مراتب از نظر علمی و فرهنگی و اقتصادی در جایگاهی به مراتب پائین‌تر از ما بودند حرکت در مسیر توسعه را با جدی گرفتن مقوله آموزش آغاز کردند و در عوض سخنوری در باب آموزش و پرورش، برگزاری بی شمار همایش و نشست و سمینار بی حاصل و تغییرات مداوم سیستم و کتب آموزشی، اقدام به اجرای سیاست‌های عملی مدونی کردند که ماحصل آن را ما در کنفرانس ها، نشست ها، سخنرانی‌ها و همایش هایمان آرزو می‌کنیم!

آموزش و پرورش ورشکسته
بی هیچ‌تردید نگاه و دلسوزی تصنعی به مقوله آموزش و پرورش و اختصاص و واریز بودجه قطره چکانی به این سیستم بیمار و ایجاد تغییرات غیر ضروری فاقد ضمانت اجرایی، حال و روز این جایگاه مقدس و محترم را به حضیض‌ترین موقعیتش رسانده است.
اصلاح امورات در این آموزش و پرورش ورشکسته و در حال احتضار که تا کنون بیش از 12 وزیر به خود دیده به رویایی می‌ماند که با ادامه روند کنونی هیچگاه تعبیر نخواهد شد. چرا که هر چند صباح این ساختار معیوب با انبوهی از گرفتاری‌های پیش بینی شده و نشده وزیر جدیدی بر مسند بی یال و کوپال خود می‌بیند که تنها دغدغه اش باید پر کردن کلاس‌ها با معلمانی خسته و فرسوده و تامین حقوق بخور و نمیر آنان باشد!

کار تا جایی از خرک در رفته است که رسانه ملی از ساخت یک مدرسه سه توسط نیروی‌های مسلح در نقطه صفر مرزی به وجد می‌آید و در چند وعده خبری آن را با آب و تاب و سایر مخلفات پخش و باز پخش می‌کند، در حالی داشتن مدرسه خوب و استاندارد حق همه دانش آموزان ایرانی است! حال و روز معلمان نیز در این سیستم نا گفته پیداست. معلمانی که بدون تعارف تنها جسم شان در کلاس است و روحشان در آژانس‌ها و تاکسی تلفنی ها، داروخانه و مغازه ها، زمین‌ها کشاورزی و بنگاه‌های املاک و در خوشبینانه‌ترین حالت در آموزشکده‌ها و دانشگاه‌ها است!

دردمندانه این اضافه کاری و تلاش مضاعف فقط و فقط برای داشتن یک زندگی حداقلی و گذراندن امورات روزمره یک زندگی ساده و عادی است و تلاش برای کسب درآمد بیشتر به منظور تفریح یا خرید خانه و سفرهای داخلی و خارجی نیست! در حالیکه سایر ادارات بدون سر و صدا و جار و جنجال حقوق کارمندان را افزایش می‌دهند و گاهاً تاریخ اجرای اجرای حکم را از چند سال قبل لحاظ می‌کنند، در آموزش و پرورش برای افزایش حداقلی باید نظام رتبه‌بندی اجرا شود که بعد از گذشت چند سال از تدوین آن هنوز وارد فاز اجرا نشده است و زونکن اجرای نهایی آن از کشوی وزیری به وزیر دیگر منتقل می‌شود!

البته از نظام آموزشی که سهمش از رسانه ملی تنها پخش تیزر‌های تبلیغاتی کلاس‌های کنکور و آموزشگاه‌های علمی است، معلم نمونه‌اش سهمی در هیچ کدام از تصمیم گیری‌های نظام آموزشی ندارد، داشتن اضافه کار ذنب لایغفر محسوب می‌شود و هیچ معلمی حق داشتن اضافه کاری ندارد، معلمان تصادف کرده، سرطانی و سکته کرده باید تدریس کنند، انتخاب مدیران و معاونان مدارس سلیقه‌ای و رفاقتی است و. . . . بیش از این انتظاری نیست و ماحصل چنین نگاه وسیستمی، پرورش و تعلیم،‌تربیت نسلی است که نه تنها درس خواندن اولویت شان نیست، بلکه حرمت مدیر و معلم را نیز به‌اندازه پر کاهی نگاه نمی‌دارند و از توهین و درگیری و فحاشی و ضرب و شتم و حتی قتل معلم در کلاس درس ابایی ندارند!

سخن پایانی
بی هیچ‌تردید زیر بنا و اساس توسعه هر کشور توجه جدی به همه ابعاد آموزش و پرورش است. اگر نوع نگاه و نگرش مسئولان نظام نسبت به آموزش و پرورش تغییر کند و از اجرای برنامه‌های کوتاه مدت، عاریه ای، سطحی و نخ نما نظیر استخدام معلم با قدرت شنوایی نجوا از فاصله شش متری، طرح کشدار و من در آوردی رتبه‌بندی، پر کردن کلاس‌های درس تا 40 نفر، ضمن خدمت‌های پولی، تدریس دروس توسط معلمان غیر تخصصی، تلاش در جهت حذف اضافه کاری از سفره فرهنگیان، تدریس اجباری مدیران و معاونین در مدارس و سایر مواردی که شرح آنها مثنوی هفتاد من کاغذ هستند، صرف نظر کنند و به اجرای برنامه‌های کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدتی روی بیاورند که علاوه بر اختصاص بودجه دارای هدف و ساختار مشخصی باشند، شاید در آینده ثمرات و تبعات این برنامه ریزی را ببینیم. البته به شرطی که در این بین کمبود بودجه را بهانه نکنند و با دست و دلبازی و سخاوتمندی بخشی از درآمدهای هنگفت این کشور را به «ساماندهی آینده و آینده سازان کشور» اختصاص دهند!  شاید فردا دیر باشد. . .
برچسب ها: معلمان فرهنگیان