گروه مقالات: خوب به خاطر دارم در سال 76 که «سید محمد خاتمی» رئیس جمهوری ایران شد در حالی که شور و شادمانی و امید و وحدت فضای کشور را فراگرفته بود یکی از نشریات تندرو و مدعی اخلاق گرایی در نخستین روز فعالیت دولت اصلاحات شعر «هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد...» سیف فرغانی را به چاپ رساند و فردی دیگر این رأی را مصداق« اکثرهم لا یعقلون » و... دانست و خاتمی، با صبری پرشکوه و شیرین آن همه نامهربانی و کفن برتن کردنها و واویلاهای برخی را تاب آورد و دم برنیاورد هرچند تاوان این مردم باوری را هم مردم و هم سید صبور آن سالیان داد ولی خاتمی همچنان با مردم و درکنار مردم ماند.
حالا با گذشت چندین سال از آن روز و آن رأی، امروز با رأی آگاهانه مردم به دکتر حسن روحانی خیلیها که در خواب هم چنین رأیی آشفته حال و پریشانشان ميکرد قصد مصادره این رأی را داشتند که زود خیمه خیال شان فرو خوابید و با شتابی بغض آلود به صف مخالفان دولت پیوستند و با امر و نهی به رئیس جمهوری خواستند بر تصمیمهاي بخردانه روحانی اثر گذار باشند که ناکام ماندند و در طول این مدت اندک، تمام فضای ذهن و زبان شان را درد و دغدغه نسبت به فردای دولت فرا گرفته است و درحالی که دولت با انتصاب افراد با تجربه و کارآمد در حال مدیریت فضا برای بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه و رفع دغدغه بزرگان نظام است است. افراطيون نگونبخت از همين اوان كار، خواب توطئه را ميبینند و به روياهاي رنگين خويش دلخوش نمودهاند.
روحانی اما با صبر و سکوت و درایت خویش، مسند امور را یکی پس از دیگری به نیروهای مورد وثوق مردم ميسپارد و این باعث شادمانی مردم و بیمناکی عده ای شده است که منافع خویش را از دست رفته ميبینند. روحانی با انتصابهاي خود و با خطابههاي بیخطایش به خوبی ثابت کرده است که صدای مردم را شنیده است، ميداند مردم چه ميخواهند و کشور در این شرایط خاص باید با چه کسانی به سامان شود ولی برخیها که دست شان از داشتههاي دیروز کوتاه شده است دوست دارند ادامه چینش کابینه و پستهاي آینده باز هم با سلیقه آنها صورت گیرد و این بیانگر این است که خیلیها پیام همین مردم که خالق حماسه سیاسی و صاحب انقلاب هستند را هنوز درک نکردهاند و در عالم منیتهاي خود سیر ميکنند، هنوز خود را ذیحق ميدانند و هنوز باور ندارند دولتی دیگر با ارادهي مردم بر مسند امور نشسته است.
مردم نامحرم نیستند و باید بدانند آنان که 8 سال با وعده و شعار« دولت یار» از «چاه جمکران» سر برآوردند و این اواخر در «تخت جمشید »خیمه زده بودند و «معجزه هزاره سوم» لقب گرفته بودند با ملت و مملکت چه کردهاند. آنان که دیروز ساکت و امروز ناآرام شدهاند و فریادشان در هر کوی و برزن بلند است خوب ميدانند که یاران دیروزشان با این ملک ومیهن چه کردند و چه خطاها کردند و آنها چشم بر خطایشان بستند، چه دروغها گفتند و عده ای ناشنیده از کنارش گذشتند ولی حاضر نشدند صادقانه از مردم برای حمایت از آن خیره سران خانه نشین از ملت پوزش خواهی کنند.
مردم ساکنان صبور نشسته بر جاجیم جوانمردی اند، عقابان بال گستر که از آن ستیغ خیره در ما هستند و همه چیز در نظرشان عیان است. مردم عزیز هموارهاند نه عزیز تا روز انتخابات و پای صندوق رأی و راهپیمایی و استقبال. مردم خوب ميدانند کار به دستان چه ميکنند، چه چیزهایی و چه کسانی سد راهشان ميشوند. خوب ميدانند جایگاه والای رأی شان در نگاه پست برخیها چه قدر پایین است. خوب ميدانند بعضیها منافع شان را بیشتر از آنها دوست دارند هرچند در عمل نان نام مردم را ميخورند.
مردم به مدیریت روحانی و مردان کابینه اش سخت امید بستهاند، کابینهای که با درایت و خردورزی واعتدال پیش ميرود و با همت دولتمردان و حمایت مردم، نابستهترین درها از پی هم گشوده ميشود. بی شک دکتر روحانی خوب ميداند چه کسانی همره و همراه همواره او هستند و در این راه با عزمی راسخ پای پیش ميگذارد و ناخشنودی برخی تنگ نظران طعنه زن را با بلند همتی و لبخند از سر ميگذراند چرا که خوب ميداند مردم یار و درکنار او هستند. او به راستی صدای مردم را شنیده است و این صدای تغییر خواه را باور دارد و برایش حرمت قائل است.