کد QR مطلبدریافت لینک صفحه با کد QR

مقاله وارده

در ستایش زبان مادری و نقد فرهنگستان

13 بهمن 1392 ساعت 8:45


بهرام ولدبیگی *


گروه مقالات: برخی از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی اخيرا در نشست شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی با حضور وزیر آموزش و پرورش که در باب زبان مادری اقوام ایرانی اختصاص یافته بود، سخنانی در باب زبان‌های اقوام ایراد کردند که هم جای تأسف بود و هم تعجب. در این نشست آقای دکتر حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی به صورت تلویحی نگرانی خود را با طرح زبان مادری توسط دولت دکتر روحانی ابراز کرده است و شاید هم وزیر آموزش و پرورش رادر همین راستا برای پاسخگویی به این جلسه فراخوانده‌اند.

در این نشست آقای دکتر محمدعلی موحد عضو پیوسته‌ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفته است "دولت باید از مداخله‌ی مستقیم در آموزش زبان‌های محلی و بومی خودداری کند. ما زبان معیاری داریم که زبان رسمی ماست، اگر دولت بخواهد آن را فراموش کند و به حوزه‌ی زبان‌های محلی وارد شود کار ما زار است." دکتر سلیم نیساری دیگر عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی اظهار داشته: "عده‌ای فکر می‌کنند علاقه به یک قومیت یعنی تحصیل با زبان آن قوم، اما این موضوع بسیار خطرناک است."دکتر فتح الهف مجتباییاز اعضای پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز گفته است "موضوع آموزش زبان مادری در کشور را امری وارداتی نامید و گفت شک ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است، قبل از این در هندوستان نیز این مسئله توسط انگلستان تجربه شد و امروز هم انگلستان و کشورهای شمالی ما هستند که می‌خواهند این مسئله را به ایران وارد کنند. اگر بخواهم زبان‌های مادری‌مان را به عنوان زبان علمی و آموزشی به کار ببندیم به طور حتم به گذشته برگشت خواهیم داشت و این موضع خطرناک است و از آن بوی توطئه می‌آید و دکتر بهاءالدین خرمشاهی هم خواستار حد و حدود زبان مادری شده است و..."

به عنوان شهروندی ایرانی از کهن دیار کردستان که كردي، زبان مادری‌اش است با شنیدن اظهارات دور از انصاف برخی از صاحب‌نظران بنام اعضای فرهنگستان در حوزه‌ی زبان فارسی بهت زده شدم و باورم نمی‌شد چنین دیدگاه تنگ‌نظرانه‌ای داشته باشند و بسیار متأسف شدم که این دوستان چرا باید در عالی‌ترین مرکز زبان و ادب کشور پیرامون زبان و گویش بخش اعظمی از جمعیت این سرزمین به مانند عده‌ای از سیاسیون، عینک امنیتی در چشم بگذارند و با فکر توهم توطئه همه چیز را ببینند و یا با تجزیه و تحلیل غیرکارشناسی در دفاع بد از زبان فارسی جایگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی را مخدوش کنند و بسیاری از بزرگان و فرهیختگان کشور را که در فرهنگستان در خدمت فرهنگ و ادب ایران هستند زیر سؤال ببرند.

به گمانم این دوستان فراموش کرده‌اند که مانایی ایران در طول تاریخ، مدیون کردستانی‌ها، آذربایجانی‌ها، خوزستانی‌ها، بلوچستانی‌ها، لرستانی‌ها، مازندارنی‌ها، گیلک‌ها و... بوده است. تاریخ ایران بدهکار هم‌زیستی و همبستگی ملی همه‌ی اقوام با زبان‌ها، فرهنگ‌ها و سنت‌های متفاوت ایرانی بوده و زبان فارسی هم به عنوان زبان رسمی کشور که زبان فردوسی، حافظ، سعدی و مولانا است قداستی به این زبان داده و زبان‌های محلی نیزچون اقماری گرد خورشید در جهت تقویت آن نقش به سزایی ایفاکرده‌اند.

اعضای محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی بی‌شک می‌دانند در نقشه متنوع جغرافیای فرهنگی ایران حدود 54درصد جمعیت ایران را فارس زبانان تشکیل می‌دهند و مابقی یعنی حدود 46درصد جمعیت کشور شامل ملیت‌های و قومیت‌های دیگر است که با زبان‌های كردي، آذری، عربی، بلوچی، گیلکی و... صحبت می‌کنند، و به همین علت بوده که اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی در تابستان 1358 اصل 15 قانون اساسی را تصویب کرده‌اند تادر کنار زبان رسمی کشور، زبان‌های محلی هم تدریس شوند تا از بین نروند و فراموش نشوند.

باید به دوستانی که امروز بر کرسی زبان در فرهنگستان نشسته‌اند، و زنده نگه‌داشتن زبان‌های دیگر اقوام ایرانی را توطئه‌ی انگلیس و وارداتیمی‌دانند، برسانم:
امروز در تمام دنیا برای زنده نگه‌داشتن زبان‌های باستانی که سال‌هاست از بین رفته و منقرض شده تلاش می‌شود و کنگره برگزار می‌کنند، ولی این جا و در ایران، در کانون میراث تاریخی زبان، عده‌ای دوست دارند، زبان‌های زنده‌ی هند و اروپایی و ایرانی به بوته‌ی فراموشی برود، زیرا آنها از تضعیف زبان فارسی که قدمتی به قامت تاریخ زمین دارد می‌ترسند، پس اگر با تدریس چند زبان که سالهاست از اظهار وجود بازمانده می‌ترسند، که زبان فارسی از بین برود بی شک نشان از ضعف این زبان است؛ و گرنه زبان پویا و قدرتمندی چون زبان فارسی هرگز به خاطر آموزش و تدریس این زبان‌های کناری ضعیف نخواهد شد زیرا سالهاست در کنار زبان فارسی، زبانهای عربی، انگلیسی، فرانسوی که زبانهای بین‌المللی هستند، تدریس می‌شوند و زبان فارسی دچار هیچ تزلزلی نشده است و اظهارات اخیر اعضا محترم فرهنگستانبدترین نوع دفاع از زبان فارسی بوده است.

زبان كردي جزو زبان‌های هندی و اروپایی و از گروه زبان‌های آریایی و ایرانی است و با زبان فارسی ریشه و تاریخ مشترک دارد. و امروز حدود 40 میلیون نفر کردزبان در کشورهای ایران، ترکیه، عراق، سوریه، ارمنستان و... با آن صحبت می‌کنند. در ایران نیز حدود 9 میلیون نفر از جمعیت کشور را کردهای هموطن شما تشکیل می‌دهند که با این زبان صحبت می‌کنند، مي‌نویسند، کتاب و روزنامه چاپ می‌کنند و این در حالی است که تدریس رسمی این زبان با نگاه تبعیض‌آمیز بخشی از مسئولان کشور برخلاف قانون اساسی و مصالح ملی ممکن نیست.

کمااینکه فرزندان ایران و کردستان به ویژه نسل جوان و تحصیل کرده که اکثریت جمعیت سرزمین کهن دیار کردستان را تشکیل می‌دهند در برابر این بی‌عدالتی و با تبعیت از بزرگان دینی، فرهنگی و سیاسی خود که جنبش صدساله این مردم را هدایت کرده‌اند امروز در گوشه و کنار در شهر و روستا و در دانشگاه و محل کار آموزش زبان كردي را سرلوحه‌ی فعالیت خود قرار داده و اعتقاد دارند زبان كردي هویت و شناسنامه‌ی این جمعیت چند میلیونی است و با پشتوانه علمی و آکادمیک در حفظ این هویت تاریخی و فرهنگی خود انقلابی فرهنگی را مدیریت می‌کنند.

امروز که نامهربانی بر فضای مدیریتی و فرهنگی نهادهایی چون فرهنگستان زبان و ادب فارسی حاکم است و زبان مادری دیگر ملیت‌های ایرانی از جمله کوردها را نایده می‌گیرند در سایه تحولات جهانی و انفجار اطلاعات و به برکت تلاش همه‌ی کردزبانان در خاورمیانه در یکصدسال اخیر در بخش اعظم سرزمین کردستان که در جنگ چالدران از مام میهن جدا شد، امروز زبان و ادبیات كردي دوران اوج فضیلت خود را سپری می‌کند و اثرات تابنده‌ی آن هم در مناطق کردنشین ایران درخشش ماندگاری دارد و ما را از گدایی برای حقوق خودمان از حضور این عالمان بی‌نیاز کرده است.

بیش از 5 دهه است در دانشگاه‌های معتبر اروپایی، زبان كردي به عنوان زبانی با مشخصات یک زبان پویا و زنده تدریس می‌شود و هزاران فارغ التحصیل با درجه‌ی دکتری در این رشته فارغ التحصیل شده است. چگونه است امروز اندیشمندان حوزه‌ی زبان‌شناسی، زبان و گویش حدود نیمی از کشور را نادیده می‌گیرند و بدیهی‌ترین حقوق انسانی و قانونی بخشی از ساکنان ایران زمین را نمی‌خواهند ببینند و با این رویکرد فضای جامعه را غبارآلودتر می‌کنند و سبب مي‌شوند، تا دیگر اقوام آن نگاه قدسی قدیم را از زبان فارسی که شکر بوده، نداشته باشند، و تکلم به این زبان برایشان تلخ بشود.

البته نگارنده‌ی این سطور بی‌مناسبت نمی‌داند به مسائلی پیرامون دیدگاه‌های متفاوت فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیرامون زبان و ادب كردي که در گذر این سالها اتفاق افتاده است بپردازد تا در رابطه با زبان كردي که همیشه با فرهنگستان زبان فارسی در ارتباط بوده و خواستار توجه و همکاری با این زبان شده است جلب کنم. در خرداد ماه 1381 به اتفاق جمعی از دلسوزان زبان و ادب كردي اولین کنگره‌ی علمی زبان كردي در تهران را در جهت همبستگی ملی برگزار کردیم و دعوت نامه‌ای از طرف انستیتو فرهنگی کردستان در تهران برای آقای دکتر حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی فرستادیم تا در این کنگره حضور داشته باشد و در جهت منافع ملی و پیوستگی تاریخی زبان‌های فارسی و كردي سخنران افتتاحیه باشند.

با کمال تأسف ایشان دعوت ما را نپذیرفتند و شادروان دکتر سرکاراتی معاون فرهنگستان هم دلسوزانه بسیار تلاش کردند که این اتفاق نیافتاد. آنگونه شد که از ولنجک به سوی فرمانیه و مرکز گفت وگوی تمدنها رفتیم و از آقای دکتر عطاالله مهاجرانی دعوت نمودیم که در غیاب آقای حدادعادل این بار سنگین را تحمل کنند. ايشان که قدش از دیوارهای شهر بلندتر بود به محفل خانه‌های کاهگلی ما در خانه‌ی هنرمندان تهران آمد و سخنران افتتاحییه کنگره بود و گفت:«اگر ما می‌خواهیم وفاق ملی در کشور ما شکل بگیرد ما باید به یک هم وطن کوردزبان که زبان خود را بهتر احساس می‌کند و با این زبان بهتر زندگی می‌کند احترام بگذاریم و خوشبختانه در قانون اساسی هم این امر را خبرگان که قانون اساسی را تصویب کرده‌اند به خوبی درک نموده‌اند در رابطه با زبان كردي گمان می‌کنم که حتی بعضی مواقع برای شناخت بهتر زبان فارسی باید زبان كردي را یادبگیریم یعنی از زاویه‌ی زبان كردي است که می‌شود زبان فارسی را بهتر آموخت، بخاطر این که بسیاری از واژه‌های پارسی در زبان و ادب كردي حفظ شده، ولی در زبان فارسی امروز حفظ نشده است».

دردوم تیرماه1382 آقای دکتر ‌شکور مصطفی رئیس فرهنگستان زبان و ادب كردي در کردستان عراق به تهران آمد و به اتفاق به دیدار آقای دکتر حدادعادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی رفتیم به عنوان هدیه قرآنی با ترجمه كردي استاد عبدالرحمان شرفکندی (هه‌ژار) را تقدیم ایشان کردیم و گفتیم زبانی که قدرت ترجمه قرآن را داشته باشد نباید به آن لهجه گفت! و آقای حدادعادل نیز قانع شد و با دکتر ‌شکورمصطفیجلسه‌ای ارزشمند پیرامون ریشه‌های تاریخی دو زبان فارسی و كردي صورت گرفت و مجموعه‌ای از کتاب‌های فرهنگستان را به ایشان هدیه کردند.

در شهریورماه 1385 اعضای مجمع علمی زبان كردي ایران به دیدار مرحوم دکتر حسن حبیبی رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی رفتیم جلسه‌ای جامع و پربار پیرامون دو زبان كردي و فارسی داشتیم که دکتر حبیبی در آن جلسه اعلام کرد ریشه‌های تاریخی زبان‌های فارسی و كردي آن‌چنان درهم آمیخته شده که اگر روزی زبان فارسی دچار چالشی شود در زبان‌های كردي و سمنانی می‌توان آن را دوباره زنده کرد و...

هم‌وطنان فارس‌زبان بدانند که زبان فارسی در طول تاریخ جایگاه ویژه‌ای در میان کوردزبانان داشته و تاریخ پرفروغ مدارس علوم دینی در مناطق کردنشین ایران، عراق و ترکیه مملوست از تدریس گلستان و بوستان سعدی و رباعیات خیام و سروده‌های مولانا و حافظ و اینگونه است، ما کوردزبانان سرزمین حافظ، مولانا، سعدی، فردوسی و شاملو در کنار این فرهنگ پهناور زبان مادری‌مان را برای گفت وگو و هم اندیشی تا امروز تاریخ حفظ کرده‌ایم و در آسمان فرهنگی سرزمین سبز کردستان ادبیات کلاسیک بزرگانی که در چهارصدسال پیش چون حضرت خانی، ملای جزیری در کردستان ترکیه، نالی، محوی، مولوی و شیخ رضا طالبانی در کردستان عراق که در کنار زبان كردي به عنوان گنجینه‌ای ارزشمند به زبان و ادبیات فارسی نگریسته‌اند تا در کنار خدمات عبدالرحمان شرفکندی (هه‌ژار) مترجم قانون در طب بوعلی سینا، محمدقاضی و ابراهیم یونسی در خدمت به فرهنگ و ادب فارسی در کنار مکتوبات بی‌شمار پارسی‌گویان کورد را در تاریخ خود به ارمغان داریم.

ما در مناطق کردنشین سال‌هاست با رویکرد همبستگی ملی و تحقق مطالبات مردم تلاش می‌کنیم که فضای همگرایی دو زبان كردي و فارسی را تجربه و تحقق بخشیم، اما اظهارنظر این عده از اعضای فرهنگستان زبان و ادب فارسی بسیار بی‌انصافانه و دور از نگاه کارشناسانه بود که به نظر چنین گفته‌هایی همبستگی ملی را مخدوش می‌کند. آنها باید بدانند که نمی‌توانند آفتاب ایران را از ملیت‌ها و اقوام ایرانی دریغ بدارند و در برابر این نامهربانی به مردمان سرزمین پهناور لازم است از هژار کردستانی و شهریار آذربایجانی به عنوان نماد زبان‌شناسی ملیت‌های ایرانی عذرخواهی کنند و از چنین گفته‌هایشتاب زده بپرهیزند و دوباره و چندباره حوزه جغرافیای فرهنگی ایران را و ملتهای همسایه ایران را بازخوانی، بازنگری و مطالعه کنند و عظمت و بزرگی ایران را که روزگاری سرآمد علم و دانش برای منطقه بوده‌ است،درک و دنیای مدرن را ببینند.

دوستان فرهنگستان چرا تصور می‌کنند که مردم سرشان را زیر برف کرده‌اند و متوجه مسائل جهانی و منطقه‌ای نیستند همین یک ماه پیش در کشور همسایه عراق مجلس آن کشور زبان كردي را به عنوان زبان رسمی عراق تصویب کرد تا به عنوان زبان رسمی در کنار زبان عربی در کشور عراق در کلیه مکاتبات رسمی از جمله گذرنامه، تابلوها و مکاتبات دستگاه‌های دولتی نقش بندد. در کردستان عراق هم دانشکده زبان و ادبیات فارسی سال‌هاست تأسیس شده و تاکنون صدها دانشجوی زبان و ادبیات فارسی از این دانشکده فارغ التحصیل شده‌اند و دریغ از سوی جمهوری اسلامی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی حتی یک جلد کتاب هم به آنها هدیه شده باشدو عکس نظرات آقایان تدریس زبان فارسی هیچ لطمه‌ای هم به زبان كردي در کردستان عراق نزده است،

چرا که فرهنگستان زبان كردي و زبان‌شناسان آن دیار خود را آریایی و دنیا را بزرگتر می‌بینند و دمکراسی و آزادگی را تجربه می‌کنند،آنگونه است در کردستان عراق در افغانستان و تاجیکستان و ارمنستان و... زبان فارسی حرمت و جایگاهش را از مولانا، حافظ، سعدی و رودکی گرفته است نه از آقایانی که امروز مسئولان کشور را که با سالها تأخیر تلاش می‌کنند تا توجهی به زبان مادری ایرانیان در محدودیتی مشخص در جامعه داشته باشندآنان که خود را متولی زبان مردم می‌دانند در برابر این تصمیم قدعلم کرده‌اند و مانع اجرای سیاست‌های دولت دکتر روحانی در این رابطه می‌شوند.

لازم است به آقای دکتر فانی وزیر آموزش و پرورش که سالها در کردستان مدیریت کرده‌اند یادآوری کنم که ما دارای زبان معیار كردي با مختصات جغرافیای فرهنگی مناطق کردنشین در ایران هستیم، نکند به مانند دیگر وزیر کابینه دولت اعتدال بیایند و اعلام کنند که در کردستان فردی در حد استاندار برای استان پیدا نشد تا آنگونه شد استانداران غیر بومی برای استان‌های کرماشان و کردستان فرستادند و شما هم بعداً اعلام کنید که برای زبان كردي لهجه‌ای در کردستان پیدا نکردیم و مجبور شدیم این لهجه را از تهران برایتان بفرستیم!

صاحبان فکر و اندیشه می‌دانند هر ملتی با زبان خودش جهان را امضا و آن را تقسیم می‌نماید، چرا که زبان سند هویت هر ملتی است و نیاز به اثبات ندارد. کمااینکه این روزها در همسایگی ما دو کشور ترکیه و عراق بعد از سالها انکار و پنهان کاری در مسئله زبان و هویت کوردها عقلانیت را در سیاست و حکومت‌داری پیشه کرده و در پی جبران انکار سال‌های دور و نزدیک خود هستند. نمی‌دانم این چند نفر از اعضای فرهنگستان زبان، فرهنگی هستند یا سیاسی، اگر آن‌ها را فرهنگی بدانیم که بدتر و اگر بخواهیم آنها راسیاسی تلقی کنیم عذر بدتر از گناه را مرتکب شده‌اند.

راستی این نوع تلقی از زبان مادری در کجای اندیشه‌ی فرهنگی در قرن بیست و یکم قراردارد،که در ایران چنین دیدگاهی ابزار می‌شود و با این افکار عظمت، تمدن و فرهنگ ایران را کوچکتر جلوه می‌هند.
برای فعالان سیاسی و فرهنگی در ایران این سوال بی‌جواب مانده است که اگر در آذربایجان دانش‌آموزان اشعار شهریار شاعر"علی‌اي همای رحمت" را با زبان آذری در کنار زبان فارسی بخوانند و در کردستان دانش‌آموزان اشعار شیخ رضای طالبانی شاعر شعر "در مدح آل علی" را به زبان كردي در کنار زبان فارسی بخوانند کجایش توطئه انگلیس و خطرناک است و بوی توطئه می‌دهد. به جای اینکه در برابر این همه هجوم رسانه‌ها که فرهنگ و اعتقادات مردم را نشانه رفته‌اند به تقویت فرهنگ و زبان اصیل این مردم توجه کنند، زبان مادری ساکنان سرزمین مهربانی را نشانه رفته‌اند.

در این سال‌ها به ویژه در دوران اصلاحات در دانشگاه تبریز زبان آذری، و در دانشگاه آزاد سنندج زبان كردي برای مدتی به صورت رسمی تدریس شد و نشانه‌هایی از تضاد زبان‌های كردي و آذری با زبان فارسی دیده نشده، بلکه تدریس زبان‌های محلی می‌تواند کمک بزرگی برای زبان فارسی باشد. در ضمن در ایران حتی یک سطر نوشته نگران کننده از سوی فعالان قومی نسبت به زبان فارسی دیده نمی‌شود و کسی هم نگفته است که سیستم آموزشی ایران باید همه‌اش به زبان‌های محلی ترجمه شود، بلکه این مطالبات در حد آموزش زبان مادری برای دانش‌آموزان و دانشجویان بوده نه اینکه فیزیک و شیمی و... به آذری، كردي، عربی و بلوچی خوانده شوند.

برای ما جای سوال و تعجب است که شخصیت‌هایی چون دکتر حداد عادل که سال‌ها رئیس مجلس بوده و صدهای مختلف را در مجلس شنیده و ایران را با کمان رنگینش به خوبی می‌شناسد و بی‌شک آن سخن رهبر انقلاب در سفر به کردستان در سال 1388 «زبان كردي میراث ملی ایران است» را بیاد دارد همچنین آقایان دکتر موحد، دکتر مجتبایی، دکتر نیساری و دکتر بهاءالدین خرمشاهی که خود از قرآن پژوهان ایران است چگونه است از کنار صدها آیه قرآنی در این رابطه به سادگی عبور و همه‌ی مؤلفه‌های علمی و زبان‌شناسی را نادیده می‌انگارند. براستی این مواضع هیچ فضیلتی برای فرهنگستان زبان و ادب فارسی کسب نکرده است.

حیف است یادی از بزرگ مرد ترک تبار ترکیه استاد اسماعیل بیشکچی که سالها به خاطر دفاع از زبان و حقوق شهروندی هموطنان کورد زبانش در ترکیه به زندان رفت تا رسم هم وطنی را به جا آورد نداشته باشم. به راستی باید در انتظار یک اسماعیل بیشکچی فارس زبان را در ایران داشته باشیم تا برای دیگر اقوام ایرانی رسم هموطنی را به جا بیاورد و در پی حکومت کردن و دستور دادن نباشد.
این را بگویم ما چندان امیدی هم به دولت دکتر روحانی برای تدریس زبان‌ اقوام ایرانی نداریم چرا که در ایران همان سیاست‌های تمرکز گرایانه در همه‌ی سطوح حکومت دیده می‌شود و آنقدر هم مسائل کشور را در تهران متمرکز کرده‌‍‌اند که هوای تهران را برای ساکنانش آلوده کرده و گوش شنوایی هم بدهکار نیست حال چه رسد به هزینه کردن برای زبان و ادبیات اقوام این کشور و...

به عنوان روزنامه‌نگاری که جز نوشتن حرفه‌ای ندارد به همه‌ی هموطنان فارس زبان عرض می‌کنم رهیافت و نگاه ما به این مسائل از پنچره‌ی هم‌وطنی و همگرایی ایرانی است، چرا که‌ ما مسلمان هستیم و در پی جنگ هفتادودو ملت نیستیم. هرکسی را به گونه‌ای بسرشتند ما را نیز با این زبان و خُلق و شخصیت نه برای مهتری یا کهتری که بهر شناسایی و گفت وگو و همدلی چنین گوناگون سرشته‌اند، سودای راستین ما را مردگانمان در این خاک که شمارشان از زندگانمان نیز فزونتر است دلیلی است، اما هنوز صدای رنج‌هایمان نادیده و ناشناخته مانده است.

ما کرد زبانان ایران امیدمان به بزرگانی است در این کشور که مفهوم شهروندی، عدالت، همگرایی و هموطنی را به خوبی درک کرده‌اند و نگاهشان به اقوام و مذاهب ایران نگاهی است بهر رفع تبعیض و توجه به مطالبات و آنانند که نمي‌خواهند آفتاب عدالت و سایه گستر ایران، فراز سر ما و برادرانمان باشد. ما چراغمان در این خانه می‌سوزد ما ایرانی را می‌خواهیم که نتوانیم بدون آن زندگی کنیم زبان مادری حق شرعی، قانونی و شهروندی ماست.

ما اسم مستعار نیستیم این کشور مدیون بودن ما بوده در این سرزمین ما برف را سیاه نمی‌بینیم. ایران ملک مشاع همه‌ی ایرانیان است. تاریخ این سال‌های مناطق کردنشین مملو است از نامهربانی، تبعیض، تحریف و نادیده انگاشتن حقوق انسانی و قانونی ما، با این وصف ملت ما صبوری پیشه کرده رنجهایش را از نسل خود به نسل امروز انتقال داده و مقاومتی ماندگار و با نام و نشان از خود بجای گذاشته است. اما خوب است همه بدانند دوران آسیملاسیون کردن کوردها که برای عده‌ای هنوز رؤیاست، برای ملت ما به خاطره تبدیل شده است.
با این وصف همه‌ی این بی‌عدالتی‌ها برایمان قابل تحمل است اما سخن نگفتن به زبان مادری را هرگز.

* مدیرانستیتو فرهنگی کردستان در تهران


کد مطلب: 30436

آدرس مطلب :
https://www.baharnews.ir/article/30436/ستایش-زبان-مادری-نقد-فرهنگستان

بهار نیوز
  https://www.baharnews.ir