تاثیر جهانی مکتب «دکتر محمد مصدق»
16 اسفند 1392 ساعت 15:27
گروه سياسي: 14 اسفند سالروز درگذشت «ملی» کننده نفت ایران است. جواهر لعل نهرو از رهبران جنبش استقلال هند و از محبوبترین سیاستمداران هند، مصدق را پیشگام مبارزه برای غرور ملی و آزادی و شرافت نامید.
جواهر لعل نهرو در وصف دکتر محمد مصدق ميگوید: «در قرن ما، آسیا سه مرد بزرگ به وجود آورد که در جهان تاثیر نمایان گذاشتند. این سه مرد بزرگ، گاندی، مائوتسه تونگ و سومی مصدق است.» جمال عبدالناصر رهبر پرآوازه مصری، همواره و به کرات از دکترمحمد مصدق با ستایش سخن ميگفت و خود را شاگرد مکتب ضد استعماری مصدق ميدانست. او ميگفت: «من شاگرد مکتب ضد استعماری مصدقم و از مکتب او درس آموخته ام.»
احمد سوکارنو نیز در مجمع عمومی سازمان ملل در نقش مصدق در بسط اندیشه آزادی و استقلال کشورها از یوغ استعمار، مصدق را پرچمدار آزادی و رهایی و استقلال برای کشورهای غیرمتعهد دانست و صراحتا از الهام گرفتن از روش و منش دکترمصدق برای مبارزه با هلندی ها نام برد. او گفت که ما در سنگر جنگ و مبارزه، از مصدق الهام گرفته و بر دشمن پیروز شدیم. همان گونه که جمال عبدالناصر نیز اعلام کرد، از تاثیر حرکت مصدق در ملی کردن صنعت نفت ایران درس آموخته است. ملی کردن کانال سوئز و مبارزه با انگلیسی ها، همسو و در ادامه نهضت ملی کردن نفت توسط ایرانیان شکل گرفت.
سیاست موازنه منفی مصدق که بر استقلال و آزادی از دو قدرت انگلیس و شوروی پای ميفشرد، الگویی برای کشورهای عضو جنبش عدم تعهد شد. مارشال تیتو، شکل گیری گروه کشورهای موسوم به کشورهای غیرمتعهد را برگرفته از تز دکتر محمد مصدق دانسته است. مبارزه مدنی، قانونی، مسالمت جویانه، صلح آمیز و مبتنی بر شیوههاي دموکراتیک و مردمی توسط مصدق و ایستادگی و مقاومت در راه آزادی و استقلال کشور بود که از مصدق الگویی برای فعالان سیاسی در داخل و خارج کشور به وجود آورده است؛ الگویی برای ایرانیان، الگویی از وطن دوستی و قانون گرایی، الگویی که با فرض وطن دوستی و مقابله با استیلای خارجی، افکار و گرایشات متفاوت، اقوام و مذاهب و اقلیتهاي گوناگون ایرانی، زیر چتر آن و در فضایی مردم سالارانه، امکان مشارکت در رشد و تعالی ایران را خواهند یافت. مصدق سیاستمداری اخلاق مدار و به معنای واقعی کلمه دموکرات بود. او به ضرورتهاي حکومت مشروطه و به تحدید قدرت سلطنت معتقد و پایبند بود. او اولین سیاستمدار ایرانی است که اعلام کرد: «در جراید آنچه راجع به شخص اینجانب نگاشته ميشود، هرچه نوشته باشند، و هرکه نوشته باشد به هیچ وجه نباید مورد اعتراض و تعرض قرارگیرد..»
ماندلابزرگ و ستودنی است و نوشتن و گفتن از او همواره درس آموز، اما ماندلارا باید پیرو گاندی و مصدق دانست اما مصدق، حتی پیرو گاندی نبود. در درستی و عظمت راه گاندی تردیدی نیست، اما نباید فراموش کنیم که قبل از گاندی، مصدق مصدق بود. مساله مصدق پیشرفت، دموکراسی و آزادی و حاکمیت قانون بود. ماندلابا مصدق، فاصله ای زیاد دارد. چه از نظر طرح مضامین و مفهوم سازیهاي مصدق در حاکمیت استبدادزده و جامعه هیجان زده ایرانی و چه از نظر تقدم زمانی. که گفته اند: «الفضل لمتقدم». اینکه بیش از 60سال قبل و در جامعه استبدادزده ایران نخست وزیرش بگوید: «اگر کسی به من توهین کرد، مجاز به برخورد با او نیستید»، حرف کوچکی نیست. جغرافیای کلام و زمانِ گفتِ حقیقت، مهم و قابل توجه است.
امروزه به برکت اینترنت و عصر ارتباطات و امواج معجزه گر آن، نشر افکار در جهان سرعت یافته و فراگیر شده و صدای هرکسی حتی تک و تنها شنیده ميشود و رسانه از انحصار دولت ها خارج شده است. اما زمان مصدق، حاکمیت بر رسانه تا حد زیادی در انحصار قدرتهاي سلطه گر شرق و غرب بود. افزون بر آن، با به بن بست رسیدن نظامهاي تک گویانه و فروپاشی بلوک شرق و پایان عصر انقلابهاي ستیزه جویانه و مسلحانه و رواج و همگانی شدن گفتمان مدارا و تساهل و نفی خشونت سخن از صلح و مدارا آسان شده است. مصدق برخلاف ماندلاو با مقاومتی کم نظیر، همیشه روشی اصلاح طلبانه و مداراجویانه داشته است.
مصدق پیشرفت و آزادی مردم ایران را در نفی سلطه خارجی و استبداد داخلی ميدانست. در مدل دموکراسی مصدق، همه جا دارند؛ از نظر او شرط دستیابی به پیشرفت، آزادی و استقلال است. برای رسیدن به این هدف، پس از وطن دوستی و حفظ منافع ایران، باید با هر عقیده و مسلک و آیینی که داریم در یک صف قرار گیریم و جنبش نوینی را آغاز کنیم. برشت در نمایشنامه «زندگی گالیله» هنگامی که آندره آ، شاگردِ سقراط ميگوید «بدبخت ملتی که قهرمان ندارد» سقراط پاسخ ميدهد، «بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد.» از مصدق نباید بت، قدیس یا قهرمانی غیرقابل نقد ساخت. واقعیتهاي گذشته را باید تحلیل کرد، باید تجدیدنظر کرد، مصدق را باید بازخوانی کرد، او را دوباره باید شناخت. جایگاه همگان محفوظ، اما چه کسی ميتواند مصدق را نبیند و به تاثیر دیدگاه او در ایران و جهان نیندیشد.
در دادگاه لاهه و در هنگام آغاز جلسه، مصدق به عمد بر صندلی نماینده انگلیس نشست. رییس دادگاه گفت: شما جای نماینده انگلیس نشسته اید، جای شما آنجاست. مصدق که تاکنون ساکت بود به صدا در آمد و گفت: «شما فکر ميکنید نمی دانم صندلی ما کجاست و صندلی نماینده هیات انگلیس کدام است؟ نه جناب رییس، خوب ميدانیم جایمان کجاست. اما علت اینکه چند دقیقه روی صندلی دوستان نشستم به خاطر این بود که دوستان بدانند برجای دیگران نشستن یعنی چه؟ سالهاي سال است دولت انگلیس در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان اینجا نیست و ایران سرزمین آبا و اجدادی ماست.» صندلی دکترمحمد مصدق به یاد او، تاکنون با احترام نگهداری ميشود.
کد مطلب: 34776