گروه مقالات: در مباحث مربوط به «توسعه»، اقتصادانان و جامعه شناسان، جملگی این واقعیت را پذیرفتهاند که تنها عاملی که سرانجام جهت سرعت وآهنگ رشد و توسعه اقتصادی - اجتماعی هر کشوری را تعیین ميکند نیروی انسانی آن جامعه است نه سرمایه فیزیکی و یا منابع طبیعی و مادی آن; بنابراین شرایط اساسی شکوفایی و بالندگی هر جامعه در توسعه سرمایههاي انسانی و تربیت نیروی کار نهفته است.
امیر ابتهاج
توسعه سرمایه انسانی که از راه آموزش فراهم ميشود، موجب خواهد شد انتقال تکنولوژی و پیشرفتهای صنعتی به آسانی صورت پذیرد. در این راستا زنان که نیمی از جمعیت و نیروی انسانی را تشکیل ميدهند در دهههاي اخیر نقش به سزایی را در رشد و توسعه جوامع غرب بازی کردهاند; در توضیح باید گفت که انقلاب صنعتی در غرب که موجب ایجاد اصلاحاتی در زمینه اشتغال و قوانین مربوط به آن شد به ظهور فرایند توسعه در غرب کمک کرد.
انقلاب صنعتی باعث شد که مردان و سیاستگذاران به این مساله پی ببرند که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکیل دادهاند و بدون استفاده از این نیروی کار عظیم ره به جایی نمی برند; در نتیجه برای استفاده ازاین نیرو اصلاحاتی را انجام دادهاند و در پی آن با شروع جنگ جهانی و حضور بیشتر مردان در صحنه جنگ فعالیتهای زنان در مراکز صنعتی بیشتر شده و در طی زمان با نیاز پیدا کردن به تحصیلات ویژه، زنان نیز بیشتر تحت آموزش قرار گرفتند و این رابطه موجب بالا رفتن سطح تحصیلات و فعالیتهای بیشتر زنان در سطح جامعه شده است.
ميتوان این فرایند را قبل از شکل گیری اینگونه توضیح داد که: تا قبل از آنکه در طی تحولاتی از جمله رنسانس، انقلاب صنعتی و جنگهای جهانی اول و دوم نگرش جوامع غرب نسبت به جایگاه زنان تغییر کند. زن به سبب آنکه بخش فعال و مهم عمر خود را صرف خانواده با اهداف رسیدگی به امور فرزندان، کارها و وظایف سنتی و... سپری ميکرد مطرود شناخته شده و محکوم به ضعف عقلانی گردیده بود.
فشار صنعت ورشد فرهنگ علمی زن را واداشت تا برای اثبات توانایی فکری خود به میدان تفکر عقلانی و علمی روی آورد و زن خود را با نیازهای علمی جدید تطبیق دهد. رشد نمودار آموزشی زنان، آنان را به عنوان قویترین نیروی تعلیم پذیر مطرح نموده; به گونه ای که که پژوهشگران به پیشرفت درسی آنان از سطوح اولیه تا پیشرفته اعتراف کردهاند.
سطوح تخصصی با رفع اتهام تاریخی زن، توان و استعداد او را پذیرفت و با حضور بیشتر زنان در فعالیتهای اقتصادی غرب موجب بالا رفتن سطح تولید و در نتیجه ایجاد روابط بازرگانی با دنیای خارج، کسب ثروت و بالاخره توسعه یافتگی در غرب شد و به دنبال اتمام دهه ۸۵-۱۹۷۵که تحت عنوان دهه بین المللی زن نام گرفته بود، بخشی تحت عنوان «زنان در توسعه» در برنامه عمران سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۷ تاسیس شد.
مطالبات متعددی از سوی نهادهای بین المللی زنان در مورد تجزیه و تحلیل موقعیت زنان در سطوح منطقهای و ملی و میزان اشتغال آنان و عوامل بازدارنده فعالیت زنان و نقش زنان در توسعه انجام شد که سعی در آماده سازی افکار عمومی ملتها و سیاست گذاران و برنامه ریزان جهت حل مشکلات مربوط به دستیابی زنان به اشتغال بیشتر را داشته است. همانطور که گفتیم از آنجایی که در بررسی عوامل موثر بر توسعه اقتصادی، اجتماعی توجه به نیروی انسانی وتخصصی مطرح است، لذا سخن از اشتغال زن و رابطه با توسعه نیز ضروری مينماید.
چنانچه در گزارش از شاخصهای توسعه انسانی سازمان ملل میزان مشارکت زنان در بخشهای مختلف از جمله شاخصهای توسعه مورد نظر واقع شده است. در ایران یک سوم شاغلین زن هستند که از این تعداد 80 درصد آنها در سه وزارتخانه آموزش و پرورش، علوم و بهداشت و درمان وآموزش پزشکی مشغول به کارند. از این آمار معلوم ميشود که تمرکز فعالیت بانوان در ابعاد تخصصی بیش از کارهای دیگر است.
افزایش فعالیتهای تخصصی بعد از انقلاب اسلامی ۴۰درصد ميباشد. اما یک زن شاغل در جامعه ایران که روابط و مناسبتهاي آن سنتی است ولی فضای آن یک فضای مدرن ميباشد با بحرانهایی روبرو است. در چنین جامعه ای، عوارضی از مواجهه سنت ومدرنیسم ناشی ميشود و موجب پیامدهای بحران زایی ميگردد. مثلا وقتی صحبت از مشارکت در اجتماع ميشود، از یکسو فشار مدرنیزم برای مشارکت زن و منزلت اجتماعی اش دچار افراط ميشویم واز سوی دیگر تحت تاثیر سنتهای مرد سالارانه دچار تفریط.
عوارض ناشی از این منازعه بین سنت و مدرنیسم بیش از پیش به زن لطمه ميزند وتحت فشار فزاینده ای قرار ميدهد. به عبارت دیگر ميخواهیم بیش از گذشته بارهای جدید اقتصادی و اجتماعی را به دوش زنان بگذاریم در حالی که هنوز ملزومات و امکانات و زمینههاي خانوادگی و اجتماعی و فرهنگی تسهیل کننده این مشارکت در جامعه وجود ندارد. براساس آمار موجود، در جوامع پیشرفته بیش از ۵۰درصد زنان در فعالیتهای اقتصادی سهم دارند در ایران این رقم ۱۲درصد آمارگیری شده است. البته نقش پنهان زنان در اشتغالات غیررسمی بدون مزد در این آمارگیری مورد توجه قرار نگرفته است.
ميتوان گفت یکی از معیارهای توسعه یافتگی که از همان میزان اشتغال زنان در جامعه ميباشد در ایران بسیار ناچیز است و همچنان نیز رو به کاهش ميباشد چرا که بسیاری از مراکز دولتی و اداری از استخدام زنان با وجود تحصیلات بالای آنان سر باز ميزنند که شاید یکی از اصلی ترین دلایل این مساله آن باشد که بینش سنتی جامعه ما مرد را نانآور خانه ميداند که نداشتن شغل برای آنان نسبت به زنان مهمتر است.
در این میان زنان که در پی کسب استقلال و مشارکت بیشتر در امر امرار معاش و همراهی مرد خانواده هستند. جذب مراکز خصوصی و با حداقل درآمد و ساعات کار بالا البته بدون دارا بودن حداقل تسهیلات اجتماعی شدهاند. این درحالی است که جوامع غربی سعی در دخیل کردن هرچه بیشتر زنان در محیط خارج از خانه دارند. مثلا دولت فرانسه مهلت دو سالهای در اختیار کارخانجات و شرکتهایی که در زمینه صادرات و واردات فعالیت دارند قرارداده است تا زنان را به استخدام درآورند در غیر این صورت به دلیل اجرا نکردن قوانین جدید با پلمپ شدن درهایشان مواجه خواهند شد.
نتیجه کلی آنکه: با وجودی که نیروی انسانی اصلی مهم برای رسیدن به توسعه ميباشد در کشور ما و به طور کلی در کشورهای جهان سوم همچنان به دلیل وجود بعضی نگرشهای سنتی سعی در محدود کردن آنها برای اشتغال در خارج از خانه ميشود در صورتی که ميتوان گفت وجود همین زنان به عنوان نیمی از نیروی انسانی و حتی در دوران جنگهای اول و دوم شمار بالایی از نیروی کار را تشکیل ميدادند که موجب توسعه یافتگی ملل غرب گردیده است. در این صورت برای توسعه یافتگی کشورهای در حال توسعه یکی از مهمترین اصول، تغییر نگرش جامعه و همین طور دولتمردان آن برای ایجاد شرایطی ميباشد که مشارکت فعال بانوان را در جامعه تسهیل نمايد.