«دلواپسی‌»ها مو بگیر از من!/طنز

گروه سياسي- رسانه‌ها: روزنامه ابتكار در مطلب طنزي نوشت: درحالی که برخی از رسانه‌ها خبر داده اند که برخی از هواداران محمود احمدی نژاد قصد دارند تا با همایشی تحت عنوان «دلواپسیم» ورود رسمی خود را به فضای سیاسی کشور اعلام کنند، به نظر می‌رسد که سال‌ها پیش یک شاعر دلواپسی‌های خودش را در شعری نوشت و داد دست محمد اصفهانی که بخونه که بعداً مشخص شد از طرف اونا بوده (همینا).  در اینجا تلاش می‌شود نگاهی کلی به این شعر انداخته شده و برخی از ابهامات آن را برطرف کنیم.

دلواپسی‏هامو بگیر از من ...... غم‏هاتو ای آینه؛ حاشا کن
این افراد دلواپسند و تنها کسی که به نظر می‌رسه می‌تونه دلواپسی‌هاشونو برطرف کنه محمود احمدی‌نژاد است. در این بیت شاعر آینه را استعاره از احمدی‌نژاد گرفته و از او می‌خواهد که دلواپسی‌هاشو از او بگیره. یعنی که احمدی‌نژاد برگرد! وقتی تو نیستی انگار دنیا یه چیزی کم داره. دنیا که میگه واقعا منظورش دنیاست. مثلا صحن سازمان ملل امسال واقعا یک نفر را کم داشت.

قدری بخند و روشنی‏ها رو ..... تو چشم خیس من تماشا کن
شاعر خطاب به احمدی‌نژاد می‌گوید که کمی بخندد تا اشک شوق را در چشمان من ببینی. در حقیقت طعنه ای است به رئیس جمهور فعلی که نه به عکاسان علامت پیروزی نشان می‌ده، وقتی هم به مجلس می‌رود مثل همه رئیس جمهورهای دنیا خیلی جدی می‌ره و میاد نه خنده ای نه شوخی ای نه جوکی. نه سی دی. هیچ هیچ.

تو سال‏ها هم‏زاد من بودی......تصویری از دیروز و امروزم
یکی از کسانی که قرار بود در همایش دلواپسان صحبت کنه وحید یامین‌پور مجری سابق برنامه «دیروز، امروز و فردا» بود که ظاهرا این بیت از زبان ایشونه که به احمدی نژاد می‌گه من وقتی تورو دیدم حس کردم که تو همزاد منی. اصلا انگار توخود منی...

همّت کن و یاری کن، بگذار...........تا مهربونی رو بیاموزم
این جا معلوم نیست شاعر چه منظوری داره، اصلا منظور داره یا نه؟

آینه؛ ای همسایه؛ کاری کن.....تا ساعتی پیش تو بنشینم
آینه همچنان که در بیت اول گفته شد همان محمود احمدی نژاد است که چند ماه پیش از ساختمان ریاست جمهوری نقل مکان کرده همسایه غلامحسین الهام وبقیه شده...

جز سایه‏‌سار مهربون تو... چیزی نه می‏خوامو نه می‏بینم
شاعر در این بیت از زبان چند نفر ازسخنرانان این مراسم مانند مهدی کوچک زاده، محمدعلی رامین، حجت‌الاسلام قاسم روانبخش، جواد کریمی‌قدوسی می‌گه من به غیر از تو دوست ندارم هیچ کس دیگری رئیس جمهور باشه و در حقیقت شاعر در این بیت سخنان و موضع گیری‌های اعضای جبهه پایداری در چند ماه اخیر در برابر دولت روحانی را توجیه می‌کنه.

یک عمر دنبال چه می‏گشتم؟!... در جاده‏‌های بی‏‌سرانجامی
یک عمر گشتم تا که فهمیدم... تو سایه‏‌بون خستگی‏‌هامی

شاعر حرفشو در این دو بیت یک جا زده و گفته که من در همه این سال‌ها به دنبال احزاب مختلف اصولگرا این ور و اون ور رفتم یک زمان یه دنبال جامعتین بودم، یک زمانی فکر می‌کردم که جبهه موتلفه خوبه. یک زمان از ترس این که خاتمی رئیس جمهور نشه رفتیم دنبال ناطق نوری. روزهایی فکر می‌کردیم که قالیباف رئیس جمهور خوبی میشه ولی حالا هرچی فکر می‌کنم می‌بینم فقط تویی که می‌تونی...