گروه سياسي: گروهی در کشور هستند که سر و صدای زیادی دارند، دارای دژ پولادین هستند و از برخی منابع مالی بهره ميبرند، این گروه اما به نسبت امکاناتش طرفداری ندارد و اگر تمام توانش را هم بکار بگیرد نظر بیشتر از چهار میلیون نفر از یک کشور 75 میلیونی را نميتواند جلب کند، یک روز نامشان اعضای گروهی به نام رایحه خوش خدمت ميشود، روز دیگر حامی دولت احمدینژاد و روزی دیگر عنوان پایداری بر ارزشهاي انقلاب اسلامی را برای خود برمی گزینند. امروز اما نامشان دلواپس شده، دلواپس هایی که اصرار دارند خود را دلاور هم بنامند و معلوم نیست فردا چه عنوانی برای خود انتخاب خواهند کرد تا خود را در صحنه سیاست نگه دارند.
به گزارش تدبیر 24، کمتر کسی احتمال پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 را ميداد و شاید به همین دلیل بود وقتی شهردار اسبق تهران از عدم وابستگی اش به حزب و گروهی صحبت ميکرد، کسی آن را جدی نميگرفت و با لبخندی بر لب از کنار آن ميگذشت، اما دو مرحله ای شدن انتخابات و ورود احمدینژاد به میدان رقابت با آیت الله اسم و رسم دار معادلات رقبای اصلاح طلب و اصولگرای مقابل هاشمی را به هم ریخت. آنها یک هفته فرصت داشتند تا سهم خود را در انتخابات مشخص کنند، اصلاح طلبان و گروهی از اصولگرایان از هاشمی حمایت کردند و گروهی دیگر از اصولگرایان نیز به ناچار حامی احمدینژاد شدند، حامیان احمدینژاد هم در آخرین دقایق شمارش آرا کمی بیشتر از پنج میلیون رای مهدی کروبی را از آن خود کرده بودند.
گروهی از اصولگرایان به نام آبادگران مهم ترین حامیان احمدینژاد در آن انتخابات بودند اما پیروزی غیر منتظره او در مرحله دوم نیز سبب نشده تا احمدینژاد از سخنان اولیه اش درباره عدم وابستگی به هیچ حزب و گروهی دست بکشد اما دیری نگذشت که با تکمیل ترکیب دولت نهم، گرایش دولت احمدینژاد به اصولگرایان آشکار شد، به ویژه آنکه ماهها بعد عمده نیروهای نزدیک به اصلاح طلبان از معاونتها و لایههاي میانی دستگاههاي دولتی هم حذف شدند.
تولد اولین حامیان شناسنامه دار احمدینژاد!
با وجود این شواهد باز هم احمدینژاد خود را مستقل ميدانست! تا سومین انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا فرا رسید، در اواخر سال 85 گروهی جدید متولد شد؛ رایحه خوش خدمت، این گروه نخستین حلقه رسمی یاران احمدینژاد در فضای سیاسی را تشکیل داد و گرچه پیش از این افرادی چون کوچک زاده، روح الله حسینیان، حمیدرسایی، احمدی توکلی، مهرداد بذرپاش، صادق محصولی، محمد علی رامین،مهدی چمران، اسفندیار رحیم مشایی و ... با رای در انتخابات سال 84 از وی حمایت کرده بودند اما تا پیش از آن حامیان احمدینژاد با یک پرچم واحد و عنوان مشخص تحرکی نداشتند.نسرين سلطانخواه، حسن زياري، امير رضا واعظ آشتياني، مهنوش معتمديآذري، خسرو دانشجو، مسعود زريبافان، حمزه شكيب. مهرداد بذرپاش، محمود عباسزاده مشكيني، عباس مسجدي، مجتبي اعلايي، مسيح مشهدي تفرشي، سيد حميد سجادي، سيد رستم سيد آقاخان و پروين احمدينژاد از اعضای مورد حمات احمدینژاد در انتخابات شورای شهر بودند.
پس از شورای شهر نوبت به فتح سنگری دیگر بود، انتخابات مجلس هشتم پیش رو بود و احمدینژاد باید برای ورود نزدیکانش به آن برنامه ریزی ميکرد تا از این طریق سریع تر به اهداف خود برسد. رایحه خوش خدمت باز هم فعال شد و گرچه سعی داشت به شکل مستقل وارد انتخابات شود اما سرانجام پذیرفت که افرادی را به نمایندگی از خود به لیست جبهه متحد اصولگرایان که لاریجانی و قالیباف هم در آن سهم داشتند معرفی کند، این آخرین رایحه خوش پیروزی برای احمدینژادیها بود و افرادی چون رسایی، کوچک زاده، حسینیان، آقاتهرانی، میرتاج الدینی، علی مطهری و ... وارد مجلس شدند.
تا سال 88 گرچه ماجراهایی چون استیضاح کردان، ماجرای ملوانان انگلیسی و ... چندین تنش میان مجلس و احمدینژاد ایجاد کرد اما اعلام حمایت 220 نماینده مجلس از کاندیداتوری وی در سال 88 نشان داد که بدنه مجلس چندان جدای از دولت احمدینژاد نیست، پس از پیروزی احمدینژاد در انتخابات سال 88، تا ماهها پس از اعلام نتایج به دلیل شرایط ایجاد شده در کشور احمدینژاد در آرامش نسبی بود اما پس از آن گروهی در مجلس به رهبری علی مطهری طرح سوال از وی را کلید زدند که البته حضور احمدینژاد در خانه ملت و به سخره گرفتن نمایندگان خشم بیش از نیمی از آنان را سبب شد.
پایداری متولد شد!
طرح سوال از رییس جمهور و ظهور جریانی که به انحرافی معروف شده بود، فضایی جدید را در کشور ایجاد کرد، حامیان سابق احمدینژاد که همچنان دل در گرویش داشتند باید به محلس ميرفتند اما دیگر حنای رایحه خوش خدمت برای مردم رنگی نداشت و از طرفی دیگر چون حدود دو سال تا پایان عمر دولت باقی مانده بود باید با عنوانی وارد مجلس نهم ميشدند که پس از آن هم امکان فعالیت داشته باشند و با عنوان حامیان دولت از چرخه حذف نشوند. اینجا بود که جبهه ای جدید به نام پایداری خلق شد و رهبری معنوی اش را آیت اللهی بر عهده گرفت که اطاعت از احمدینژاد در مقام رییس جمهور را اطاعت از خدا ميدانست. حمید رسایی، مهدی کوچک راده، روح الله حسینیان، مرتضب آقا تهرانی، مهرداد بذرپاش، اسماعیل کوثری، علی اصغر زارعی، صادق محصولی، بیژن نوباوه، زهره طبیب زاده، مسعود میرکاظمی، کامران باقری لنکرانی، جواد کریمی قدوسی،محمود نبویان، قاسم روانبخش،مجتبی ذوالنور و ... دور هم جمع شدند و نخستین کنگره این حزب را برگزار کردند. آنها خود را منتقد دولت احمدینژاد ميدانستند اما تا پایان عمر دولتش جز چند مورد سطحی که عمدتا مربوط به اسفندیار رحیم مشایی ميشد تا احمدینژاد، هیچ انتقادی از وی نکردند و حتی در مقابل فساد 3000 میلیاردی، اظهار نظر احمدینژاد مبنی بر در راس امور نبودن مجلس، به آغوش کشیدن مادر هوگو چاوز از سوی رییس دولت وقت و ... کوچکترین اظهار نظری نکردند.
پایداری مقابل ملت!
پس از انتخابات 92 اما این گروه ناگهان خود را مدافع حقوق ملت خواند و همچون دانش آموزی که قصد دارد تمام سال تحصیلی از دست رفته را در شب امتحان احیا کند، به دنبال جبران سکوت خود در قبال اقدامات دولت محمود احمدینژاد رفتند اما بجای آنکه نقدشان را متوجه او و دولتمردانش کنند هرچه فریاد داشتند بر سر دولت تاره کار و نوپای تدبیر و امید کشیدند و هرازگاهی برای خالی نبودن عریضه اتهامی هم به آیت الله هاشمی و سید محمد خاتمی به عنوان دو حامی بزرگ دولت ميزدند!
تحرکات این گروه ادامه داشت و خود بی آنکه بدانند هدفشان از حمله به دولت چیست به بهانههاي مختلف و در پوشش ولایتمداری به دولت گذشته حمله ميکردند تا اینکه پس از ماهها متوجه انزوای خود شدند، مردم آنها را قبول نداشتند و رهبری هم صریحاً مخالفت خود با تحرکات اینچنینی را اعلام کرده بود. گروههاي معتدل و شناسنامه دار سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگزا هم حاضر به همکاری با این افراد نشدند و پایداریها تنها تر از قبل شدند و مهم تر اینکه مردم در پس هر تحرکی که علیه دولت ميشد رد این گروه را ميدیدند، مستند ساختند و بی آنکه نامی از کارگرداننش آورده شود، مردم رد پایداری را در آن دیده و کنارش گذاشتند، خبرسازی کردند و به طنز جامعه بدل شدند و ... .
ناکامیهاي بزرگ این گروه در تخریب دولت، نقد برادرانه و دلسوزانه رییس جمهور را نیز به همراه داشت، حسن روحانی از آنان خواست که با شناسنامه انتقاد کنند و شاید این خواسته روحانی از آن جهت بود که شان خود را بالاتر از آن ميدید که منتقدانش بی نام و نشانها باشند. اعضای این گروه اما فحوای کلام رییس جمهور را درک نکرده و شناسنامه به دست وارد رسانهها شدند!
دلواپسان دلاور!
مدتی پس از ناکامیهاي بزرگ، اعضای این گروه همان اضظراب منتهی به انتخابات مجلس هشتم را دوباره در خود احساس ميکردند، آنها نگران طرد شدن پایداری و رای نیاوردن خود شدند، به ویژه آنکه مردم نیز تمایلی به آنان نداشتند و نتایج انتخابات 24 خرداد نیز این موضوع را به خوبی اثبات کرد. پایداریها سناریویی جدید کلید زدند، ابتدا دلواپس شدند و سپس عضویت خود در جبهه پایداری را تکذیب کردند! آنها به خوبی فهمیده بودند که حضورشان در جبهه پایداری باعث نفرت مردم از این تشکل خواهد شد، بنابراین حمید رسایی، اسماعیل کوثری و بسیاری دیگر عوضیت خود در این گروه را تکذیب کردند.
دلواپسان جدید که چند روز پس از سخنان وزیر امور خارجه در مجلس مبنی بر دلاور بودن ایرانیان ردای دلاوری را نیز بر تن کردند، تحرکات جدید خود را آغاز کردند، یک روز همصدا با رژیم صهیونیستی توافق نامه ژنو را ضعیف توصیف کرده و روز دیگر دلواپس وضعیت حجاب و عفاف در کشور شدند و بدون مجوز به مقابل وزارت کشور رفتند. حمایت قالیباف، لاریجانی و محسن رضایی از توافق ژنو نیز مانع از تحرکات آنان نشد و در تهران، قم و اصفهان همایش برگزار کردند. همایشی که مثلا نشان دهند مردم هم با آنان همراه هستند اما عکسها و تصاویر منتشر شده از آن چندان مفید واقع نشد و بر عکس عمل کرد، در تصویری پسربچه ای که با ارفاق نخستن سال دو رقمی شدن سنش را تجربه ميکرد دستنوشته ای بزرگ در انتقاد از رییس جمهور و وزیر امورخارجه را در دست گرفته بود و در تصویری دیگر مردی را لم داده روی صندلی در حال چرت زدن نشان ميداد!
دلواپسان اما این روزها به سرعت راهشان را ادامه ميدهند، چهرههاي جدیدی چون عباسی، رییس سابق سازمان انرژی اتمی کشور را به جمع خود راه داده اند و با درگیر کردن مردم سعی در مخفی کردن چهره خود دارند، آنها در شرایطی که اصلاح طلبان همچنان اجازه برگزاری جمعی برای بزرگداشت دوم خرداد را ندارند، در شهرهای مختلف همایش برگزار ميکنند و از سیاستی که با نطر رهبری اعمال شده است انتقاد ميکنند و بعد از اینکه امکان بیان نظراتشان وجود ندارد انتقاد ميکنند.
پایداری دلواپسها بر موضعشان این روزها چنان شده که اپوزیسیون خارج نشین و معاندان نیز فضای رسانه ای خود را به آنها اختصاص داده اند و این افراد طوری عمل ميکند که به نظر دیگر نیازی به تامین برنامه و محتوا در رسانههاي معاند جمهوری اسلامی نیست. احمدینژادی ها، رایحه خوش خدمت، پایداری، دلواپسان، دلاوران یا هر عنوان دیگری که این گروه برای خود انتخاب کنند، یک نتیجه بیشتر نخواهد داشت و آن دور شدن از مردم است. بهتر است تا دیر نشده این افراد شناسنامه خود را با مردم گره بزنند که اگر نقدی هم کردند به جای هفته نامه 9 دی و روزنامه وطن امروز و ... مردم آن را نقل کنند.
گرپرده برافتد نه تو مانی و نه من (231411)