کارنامهی رسانهای که باید «ملی» ميبود!
9 مرداد 1393 ساعت 13:13
گروه سياسي: سايت انصاف نیوز نوشت: مهلت زمان مسوولیت ضرغامی بر سازمان صداو سیما رو به اتمام است و همواره مثل همیشه بازار گمانه زنی برای جانشینی وی نیز از ماه ها قبل توسط رسانه ها شروع می شود. اما گزینه های جدیدی که از آنها در رسانه ها یاد می شود و قرار است برای یک دوره پنج ساله، ریاست سازمان صداوسیما را بر عهده بگیرند آدمی را به فکر فرو می برد. صفار هرندی، حدادعادل، علی دارابی، مخبر دزفولی، حسینی و چند گزینه دیگر ...!
اگر در کشور عزیزمان این امکان وجود داشت و یا رسانه ی ملی آقای ضرغامی این جسارت را به خرج می داد و در یک اقدام صد البته محیرالعقول در یکی از شبکه های رو به رشد سیما فقط در چند ساعت محدود این سوال پیامکی را با ملت عزیز ایران در میان می گذاشت که؛ آی ملت صبور ایران آیا من حیث المجموع از صداوسیمای تحت مدیریت ده ساله من راضی بودید یا خیر؟ و با گذاشتن تنها دو گزینه "بلی" یا "خیر" ملجاء و پناهگاه نظرات ملت مهربان ایران می شد، آنگاه ما به راحتی هر چه تمام تر از اعلام گزینه های جدید ریاست صداوسیما شگفت زده شده و در فکر فرو می رفتیم.
بگذارید نگاهی گذرا به اطرافمان بیاندازیم، به بام خانه ها، به تراس آپارتمان ها، به حیاط ساختمان همسایه ها، به روستاهایی که راه ندارند اما ماهواره دارند و دیگر هیچ ...! بگذارید ماهواره را کنار بگذاریم، بگذارید گمان کنیم تمام ملت ما که هیچ تمام ملل خاورمیانه، صداوسیمای آقای ضرغامی را می بینند، اخبار را فقط از بیست و سی دنبال می کنند و هر چه هست و نیست رسانه ی ملی آقای عزت ضرغامی است. برنامه هایی یک سویه و غالبا با چند کارشناس ثابت و سریال هایی که سر از آمریکا در می آورد، فیلم های سینمایی که از اینترنت خانه ی ما نیز قابل دانلودند، شبکه هایی که قارچ گونه و بی برنامه افتتاح می شوند اما سر و ته یک کرباسند و دردی را دوا نمی کنند.
آیا همه اینها با هم، دیگر اجازه خودنمایی به ماهواره را می دهند؟ آیا دیگر با یک چنین مدیریتی به ماهواره احتیاجی هست؟ عزت الله ضرغامی یک شخصیت حزبی و دارای گرایش روشن سیاسی بود و هست و خواهد بود. وقتی می گوییم "رسانه ملی" یعنی اینکه ریاست آن باید بر عهده ی یک شخصیت لایق و کاردانی که فراجناحی و مستقل است و برایش اصولگرا، اصلاح طلب و کارگزارانی فرقی نمی کند قرار بگیرد تا بر اساس مر قانون و تحت نظارت مجلس شورای اسلامی به وظایف قانونی اش عمل کند.
ضرغامی به کدام ارگان و نهاد نظارتی پاسخ گو است؟ آیا اساسا برای او و دوستانش رضایت مردمی محلی از اعراب دارد یا خیر؟ آیا او توانست در بزنگاه های تاریخی حق کسی را ضایع و یا در حق کسی ظلم نکند و اگر ظلمی کرد جبران کند؟ و از همه ی اینها مهم تر آیا ملت عزیز ایران که صاحبان اصلی این رسانه هستند از عملکرد یک چنین فردی با گرایش و مشی آشکار حزبی و سیاسی اش راضی اند یا خیر؟
واقعیت، اظهر من الشمس است و نیازی به مستندات ندارد چرا که عدم اقبال مردمی یک سند محکم و بلاتردید است. حالا برای یک دوره به احتمال قوی ده ساله دیگر گزینه هایی در رسانه ها گمان زده می شوند که آدمی گمان می کند که انگار با آمدن آنها میزان رای مردم نیست! آیا اقبال مردمی و رضایت خاطر ملت محلی از اعراب نباید داشته باشند؟
به این چند گزینه نگاهی گذرا بیاندازیم، تنها همین نگاه اجمالی برای به فکر فرو رفتن کافی است : 1- صفار هرندی - اصولگرا - وزیر ارشاد دولت اول احمدی نژاد 2- حدادعادل - اصولگرا - الی ماشاء الله ایشان مسئولیت دارند 3- دارابی - اصولگرا - معاون سیمای دوران مدیریت ضرغامی و از مدیران اصلی و فعلی تلویزیون 4- مخبر دزفولی - اصولگرا - دبیر شورای انقلاب فرهنگی 5- حسینی - اصولگرا - وزیر ارشاد دولت دوم احمدی نژاد.
تنها چند سوال ساده؛ آیا شخصیت های سیاسی فوق فراجناحی و مستقل اند؟ آیا جناب آقایان حدادعادل و صفار هرندی افرادی مستقل و ملی اند و برایشان ملاک فقط قانون است؟ آیا هنرمندان و صنوف مختلف هنری از وزیران ارشاد سابق و اسبق دولت های نهم و دهم راضی بوده اند که حالا قرار است یکی از آنها یحتمل بر صندلی ریاست دانشگاه عمومی کشور تکیه بزند؟ آیا جناب حدادعادل در انتخابات اخیر ریاست جمهوری دارای اقبال هر چند ضعیف ملت بوده اند که قرار است رییس رسانه ی ملی شوند!؟ آیا غیر از این است که سیمای تحت مدیریت آقای دارابی همه را کلافه کرده است؟
حتی اگر فرض را هم بر این بگیریم که ریاست رسانه ی ملی حتما باید یک اصولگرای جناحی باشد! با این حال عقبه ی مدیریتی و بالتبع اقبال عمومی به آنها نباید مورد توجه باشد؟ امید می رود آنچه که صلاح ملک و ملت است به عنایت الهی رقم بخورد.
کد مطلب: 49888