گروه مقالات: اصل بیست و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد.»
اصل بیست و هشتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: «هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.»
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن یَأْكُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ( قرآن کریم / سوره الحجرات آیه 12)
قرآن کریم و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به صراحت مواردی همچون دوری از تجسس، عدم تفتیش عقاید، امکان انتخاب شغل دلخواه و نبود موانع بیجا در انتخاب آن را متذکر ميشوند ولی متاسفانه آنچه در هیات ها و هسته های گزینش نهادهای دولتی و برخی دانشگاههای خاص ميگذرد خلاف بین تاکیدات موارد فوق را بیان مينماید.
یکی از سوالاتی که معمولا در این مصاحبه ها مطرح ميشود در زمینه تراشیدن محاسن (ریش) و سوالاتی جزئی تر مانند چند بار در هفته، نوع وسیله بکار رفته (ماشین یا تیغ) است. مرحوم شهید مطهری که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایشان را حاصل عمر خودشان ميدانستند و هم بنیانگذار جمهوری اسلامی و هم رهبری فعلی نظام بر حفظ و مطالعه آثار آن شهید تاکید داشته و دارند در مورد ادله حرمت ریش تراشی چنین عقیده دارند:
شهید مطهری حدیث "لیس منامن حلق او صلق او شق" و سیره مسلمین را که جزئی از ادله فقها مبنی بر فتوی حرمت تراشیدن ریش هستند ( که البته در بیشتر فتاوی هم علی الاحوط یا احتیاط واجب بکار برده شده ) نارسا ميدونند و معتقدند حدیث در مورد حرمت کندن مو و پاره کردن لباس در مصیبت هاست و به پاورقی عبدالسلام محمد هارون در مورد این حدیث در البیان و التبییین و نوشته مرحوم طبرسی در مجمع البیان در ذیل آیه 19 سوره احزاب اشاره دارند.
ایشان در مورد سیره مسلمین هم استنباط دارند که ریش گذاشتن حرام نیست اما وجوبش را استنباط نمی کنند و حداکثر حکمی که در زمینه ریش قائل هستند استحباب و اباحه ( مستحب یا مباح ) ميباشد و وجوب یا حرمتی برای گذاشتن یا تراشیدن ریش بیان نمی کنند.
همون طور که ميدانید ایشان مجتهد مسلم بودند و از شاگردان اساتیدی چون مرحوم بروجردی، مرحوم امام خمینی و مرحوم محقق داماد به شمار ميروند.
آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان در مورد فقه شهید مطهری اعتقاد دارند که "هر کس مطهری را فقیه نمی داند اصلا نمی داند فقه چیست" و امام خمینی وجود آن شهید را در حوزه علمیه ضروری ميدونستند چون فقیهی نواندیش و کاملا بروز بودند و به نقش زمان و مکان و شرایط زمانی در مسائل مستحدثه و احکام اسلامی کاملاً معتقد و واقف بودند.
با این تفاضیل، مواردی همچون تراشیدن یا گذاشتن محاسن حداکثر مسئله ای اختلافی ميباشد و اصل ادله توسط مجتهد و فقیه مسلمی چون شهید مطهری مورد تردید واقع است و در حال حاضر نیز برخی فقهای نواندیش نظراتی مشابه یا نزدیک به تفکرات آن شهید بزرگوار دارند ( والبته بعضاً هم مورد هجمه و تکفیر واقع ميشوند ) آیا طرح چنین پرسش هایی در جلسات مصاحبه های گزینش درست است؟ آیا مقتضیات زمان امروز با گذشته یکی است ؟ آیا انجام برخی کارها مثل تراشیدن ریش، بستن کراوات و پاپیون و امثال اینها در امروز بازهم مصداق " تشبه با کفار و یهود" ميباشد؟
آیا سوال از تعداد نمازهای قضا شده در ماه و سال مناسبتی با اهداف بررسی صلاحیت های عمومی دارد ؟ آیا این خود مصداق نقض دستور ولا تجسسوا نیست ؟ چرا داوطلبان باید موارد اینچنینی را که بین خدا و بنده او ميباشد به مسئولین و مصاحبه گران گزینش توضیح دهند؟! آیا عدم شرکت در نماز جمعه که در زمان غیبت معصوم ( ع ) مسئله ای اختیاری است یا نماز جماعت که امری مستحب است یا عدم شرکت در برخی راهپیمایی ها که آنها هم امری به اختیار هستند باید مانع از حقوق فرد براساس قانون اساسی باشد ؟!
که اگر اینچنین است چرا توسط مسئولین محترم به صراحت بیان نمی شود؟ حتی در نظام جمهوری اسلامی ایران شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیز اجباری نیست ولی در گزینش ها مورد سوال و پرسش واقع ميگردد که چیزی جز تناقض آشکار بین حرف و عمل نظام در اجبار یا اختیار موارد فوق مبین نمی کند.
براستی چند درصد افراد در مصاحبه های گزینش درباره موارد فوق در شرایطی که " مضطر " هستند حقیقت را بیان ميکنند ؟ آیا جز این نیست که مصاحبه های فوق بیش از آنکه به بررسی "صلاحیت های عمومی" بپردازد که امری " لازم" است به تجسس و تفتیش عقاید و دخالت سلایق شخصی و سیاسی مسئولین و مصاحبه گران گزینش ميپردازد که نتیجه ای جز بدبینی مردم نسبت به نظام جمهوری اسلامی ایران و دین اسلام ندارد و افراد مورد گزینش نیز در بیشتر موارد چاره ای جز کتمان حقایق ندارند و به نوعی قبح دروغگویی و ریاکاری و ظاهرسازی در جامعه فرو ميریزد؟
در طول سی سال گذشته که گزینش های نهادها و برخی دانشگاههای خاص با تمام وجود فعال بوده اند چقدر نظام دولتی و اداری ما پاک و نزدیک به اصول اسلام عمل نموده ؟! اصولاً دستاورد این گزینش ها در طول سالیان گذشته چه بوده و چقدر در سلامت نظام اداری موثر بوده ؟ پاسخ این سوالات، امروزه با کمی تدقیق و غور در شرایط فعلی سیستم هویداست به شرطی که اصرار بر کتمان حقایق نباشد.
اگر معیار و ملاک برای عزیزان در هیات ها و هسته های گزینش کلام رهبری است تقاضا دارم به چند توصیه از آن بزرگوار به گزینش ها با دقت توجه نمایند:
" هم رد كردن آن صالح، هم پذيرفتن آدم ناصالح، هر دو بد و هر دو خلاف است "
" آن روزگاري كه افراد به خاطر برخي از ملاحظات فكري و سليقهاي و عاطفي، نيروهاي خودشان را استخدام ميكردند، گذشته است. امروز، روزي است كه همه بايستي از سلايق و انگيزههاي شخصي عبور كنند و هرچه را هم كه در گذشته بوده، پشت سرشان بريزند و از آن عبور كنند و انشاءالله زمينه يك همكاري عمومي را فراهم سازند. "
" افراط و تفريط در كار نباشد، نه آنچنان سهلانگاري كه بافت دستگاههاي مهم و حساس بهكلي جهتگيريهايش را رها كند و نه آنچنان سختگيريهاي نادرست و تفريط كه به اندك بهانهاي افراد را پشت در بگذاريم. "
" در گزينش، سختگيريهاي بيجا، مانعتراشيهاي بيجا، اشكال دارد. "
" توجه كنيد كه گزينش را يك وسيلهاي براي طرد، دور ريختن عناصر، مانع گذاشتن سر راه آدمهاي حسابي كه ميخواهند بيايند كار كنند، قرار ندهيد. سعي كنيد گزينش را پالايش نيروهاي انساني و زبدهگزيني قرار دهيد. "
اینها فرازهایی از بیانات رهبری معظم به اعضای گزینش ها ميباشد که در آنها از افراط و تفریط و دخالت دادن سلایق شخصی و سیاسی و امثال اینها بطور جدی نهی شده اما متاسفانه آنچه که امروز شاهد آن هستیم با فرمایشات آن بزرگوار نیز در تناقض ميباشد و چه نیروهای ارزشمند و متخصص و شایسته ای که با دلایل واهی و مانع تراشی ها و سخت گیری های بیجا پشت سد گزینش ها گیر کرده و جامعه از خدمات آنها محروم مانده است، این رویه نه تنها در نهادها بلکه در برخی دانشگاهها مثل دانشگاه شاهد نیز وجود دارد و این شایسته هیات های گزینش نیست که در افواه عمومی به داشتن تفکرات طالبانی یا دادگاه تفتیش عقاید متهم باشند و حتی در فیلم های سینمایی ساخته همفکران و هم مسلکان سیاسی خود نیز موردانتقاد و اعتراض قرار گیرند و چهره بدی از آنان که قطعاً دغدغه ای جز اسلام و انقلاب و نظام ندارند - اما با راه و روش و شیوه ای غلط در این زمینه حرکت ميکنند – در نزد افکار عمومی ساخته شود.
کسی منکر بررسی صلاحیت های عمومی برای گزینش افراد در مورد اشتغال یا ادامه تحصیل در دانشگاههایی همچون شاهد نیست و حتماً باید این کار انجام گیرد اما متاسفانه در بیشتر هسته ها و هیات های گزینش از این مسئله عبور شده و سوالاتی که مطرح ميگردد چیزی جز تفتیش عقاید یا تجسس یا افراط و تفریط را به اذهان خاطر نشان نمی سازد که لزوم تجدید نظر جدی در این زمینه را ضروری مينماید. (م- ر از تهران)